خواهی نخواهی الگو هستی!
خواهي نخواهي الگو هستي!
همه والدين به دنبال آن هستند که فرزنداني رشد يافته و با ادب تربيت نمايند و در انجام اين کار تمامي تلاش خود را به کار ميبندند اما در اين امر که تربيت فرزندان است نکاتي باريکتر از مو وجود دارد که توجه به آنها ما را در جهت تربيت فرزندانمان ياري خواهد کرد.
عناوين قصديه و غير قصديه
در اصطلاحات فقهي با واژهاي برخورد ميکنيم که بر اساس آن اعمال و رفتارهاي مختلف را در دو دستهي اصلي قصديه و غيرقصديه تقسيمبندي مينمايد. در اين معنا برخي از اعمال و رفتار ما گروهي هستند که تا زماني که قصد و نيتي در کار نباشد در خارج تقسيم بندي مينمايد. در اين معنا برخي از اعمال و رفتار ما گروهي هستند که تا زماني که قصد و نيتي در کار نباشد در خارج متحقق نميشوند مثل عبادات که تا وقتي نيت خاص هر عبادتي با قصد تقرب الهي مطرح نباشد ولو همهي اعمال در ظاهر صحيح ادا شوند آن هم مقبول نخواهد بود!
سنخ ديگري از اعمال هستند که قصد و نيت در تحقق آنها تأثيري ندارد آنها بدون قصد و نيت هم در خارج متحقق ميشوند. "تربيت" از جمله اين اعمال است، بدين معني که يک پدر يا مادر چه بخواهد و چه نخواهد يعني چه قصد و نيت کند و چه نکند در روند رشد و تربيت فرزند خود تأثير دارد و خواه ناخواه فرزندش از او الگوگيري ميکند و خود را به او شبيه ميسازند.
مواجهه = تربيت
در روايات اسلامي، نفس مواجهه با افراد مختلف به عنوان تربيت مطرح گرديده است. در روايتي شريف داريم: مُجالستُه الصّالحين داعيةٌ إلي الصَّلاحِ: همنشيني با صالحين انسان را به سوي شايستگي ميکشاند. براساس اين روايت و بسياري روايات ديگر قريب به اين مضمون خود همنشيني و مواجهه با افراد و شرايط گوناگون در تربيت و رشد انسان مؤثر است و در اين مسأله قصد و نيت انسان تأثيري ندارد. از اين رو همنشيني با صالحين و شايستگان مورد توصيه قرار گرفته است تا در اثر اين مواجهه تربيت صحيح رخ دهد.
خانواده نخستين واحد تربيتي
فرزندان در محيط خانوادگي نخستين تربيت خود را تجربه مي کنند. ايشان در مواجهه با والدين خواه ناخواه از خصوصيات اخلاقي و حتي مسائل جزئي ظاهري والدين تأثير پذيرفته و براساس آن تربيت مي شوند و اين مسأله تا زمان استقلال شخصيتي فرزندان و تا زماني که آنها تحت تکفل والدين هستند، ادامه خواهد داشت!
والدين اسوه ي حسنه باشند
با اين شرايط نقش والدين بسيار پررنگ است و لذا لازم است الگوي مناسبي براي فرزندان خود باشند که اين الگودهي در 3 بُعد: 1- ديداري 2- گفتار و شنيداري 3- کرداري امتداد دارد.
پس فرزندان با ديدن ظاهر و نيز خصوصيات اخلاقي و باطني والدين از آنها الگوگيري مي کنند. همچنين با گفت و شنود و نيز مشاهده ي رفتار و کردار آنها مسائل تربيتي را دريافت مي دارند.
پوششت را الگوگيري مي کند
از اين رو فرزندان در امور وابسته به والدين نظير نوع و شکل پوشش آنها نيز مورد تربيت واقع مي شوند. در اين راستا ممکن است آموزش حيا و عفاف و يا سرکوب کردن حيا در درون فرزند به همين صورت بدون قصد و نيت والدين رخ دهد. اين امر در دوران بزرگسالي فرزندان در آنها دروني مي شود و آنها را به عنوان فردي بسيار شبيه به والدين خود به جامعه تحويل مي دهد.
نتيجه گيري
تربيت به عنوان امري غيرقصديه از ظرافت خاصي برخوردار است و لازم است والدين در محيط خانوادگي تمام تلاش خود را معطوف آن نمايند که الگوي مناسب و اسوه ي حسنه اي براي فرزندان خود باشند.
نوشته رادفر – گروه دين و انديشه تبيان
منابع و مآخذ:
1- قران کريم
2- نهج البلاغه
3- نهج الفصاحة (سخنان رسول اکرم صلي الله عليه و آله)
4- کيش پارسايان – آيت الله تهراني
5- تربيت در نهج البلاغه
6- ترجمه نهج البلاغه – علامه جعفري