در كلام امام خميني(ره)

دانشجو و دانشگاه اسلامي در كلام امام خميني(ره)
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

دانشجو و دانشگاه اسلامي در كلام امام خميني(ره)

بخش سياسي- دانشجو و دانشگاه اسلامي در كلام امام خميني(ره) معني اسلامي شدن دانشگاه اين است كه استقلال پيدا كند و خودش را از غرب جدا كند و خودش را از وابستگي به شرق جدا كند و يك مملكت مستقل، يك دانشگاه مستقل، يك فرهنگ مستقل داشته باشيم.عزيزان من! ما از حصر اقتصادي نمي‏ترسيم، ما از دخالت نظامي نمي‏ترسيم آن چيزي كه ما را مي‏ترساند وابستگي فرهنگي است.

همه مي‏دانيم كه سرنوشت يك كشور و يك ملت و يك نظام، بعد از توده‏هاي مردم در دست طبقه تحصيلكرده است و هدف بزرگ‏استعمار نو به دست گرفتن مراكز اين قشر است.كشور ما در دهه‏هاي اخير هر چه صدمه ديده و رنج كشيده است از دست خائنين اين قشر بوده است.وابستگي به شرق و غرب توسط غربزدگان و شرقزدگان و به اصطلاح روشنفكران كه از دانشگاه‏ها برخاسته‏اند ولي چهارچوب فكريشان در مدارس ابتدائي و متوسطه درست شده است.به فرهنگ، دين و كشورمان صدمه‏هاي بيشمار زده‏اند، چرا كه اين افراد براي تكميل وابستگي به شرق و غرب و اخيرا امريكا هر كاري كه توانسته‏اند به نفع آنان انجام دهند دادند.چون درس خوانده بودند با كوله بار غربزدگي و شرق زدگي چون دزداني كه با چراغ آيند، براي اربابان و كعبه‏هاي آمال شان گزيده‏تر كالاها را انتخاب كردند.

بايد گفت كه دانشگاه‏هاي ما به دست يك مشت غربزده خود باخته، يا مزدور اداره مي‏شد و دانشمندان متعهد در اقليت بودند و قدرت را از آنان سلب كرده بودند و آن دسته اكثريت غربزده جوانان را عاشق غرب مي‏كردند و فوج فوج به خارج مي‏فرستادند و در خارج دست استعمار كار خود را مي‏كرد و جوانان را در حدي كه مطلوب استعمارگران بود نگه مي‏داشتند و با افكار غربي و غير اسلامي و غير ملي به كشور باز مي‏گرداندند و اين فاجعه قرن اخير براي ممالك اسلامي و اشباه آنها بود و حديث مفصل را از اين مجمل بايد خواند.

چه غم‏انگيز و اسفبار است كه دانشگاه‏ها و دبيرستان‏ها به دست كساني داده مي‏شد و عزيزان ما به دست كساني تعليم و تربيت مي‏ديدند كه جز اقليت مظلوم محرومي همه از غرب زدگان و شرق زدگان با برنامه و نقشه ديكته شده در دانشگاه‏ها كرسي داشتند و ناچار جوانان عزيز و مظلوم ما در دامن اين گرگان وابسته به ابر قدرت‏ها بزرگ شده و به كرسي‏هاي قانون‏گذاري و حكومت و قضاوت تكيه مي‏كردند و بر وفق دستور آنان يعني رژيم ستمگر پهلوي‏عمل مي‏كردند .

ما بيشتر از پنجاه سال است كه دانشگاه‏داريم با بودجه‏هاي هنگفت كمرشكن كه از دسترنج همين ملت حاصل مي‏شود و در اين پنجاه سال نتوانستيم در علومي كه در دانشگاه‏ها كسب مي‏شود خود كفا باشيم

شما دانشجويان عزيز خودتان در صدد باشيد كه از غربزدگي بيرون بيائيد و گمشده خود را پيدا كنيد.شرق، فرهنگ اصيل خود را گم كرده است و شما كه مي‏خواهيد مستقل و آزاد باشيد بايد مقاومت كنيد و بايد همه قشرها بناي اين را بگذارند كه خودشان باشند.بايد كشاورزان در صدد باشند كه روزي خودشان را از زير زمين بيرون بياورند و كارخانه‏ها خودكفا باشند تا صنايع كشورمان رشد پيدا كند.همچنين دانشگاه‏ها خودكفا و مستقل باشند تا نياز به غرب نداشته باشيم.جوانان ما، دانشمندان ما، اساتيد دانشگاه‏هاي ما از غرب نترسند، اراده كنند در مقابل غرب قيام كنند و نترسند.

احتياج ما پس از اين همه عقب ماندگي مصنوعي به صنعت‏هاي بزرگ كشورهاي خارجي حقيقتي است انكار ناپذير، و اين به آن معني نيست كه ما بايد در علوم پيشرفته به يكي از دو قطب‏وابسته شويم.دولت و ارتش بايد كوشش كنند كه دانشجويان متعهد را در كشورهايي كه صنايع بزرگ پيشرفته را دارند و استعمار و استثمارگر نيستند، بفرستند و از فرستادن به امريكا و شوروي و كشورهاي ديگر كه در مسير اين دو قطب هستند، احتراز كنند، مگر انشاء الله روزي برسد كه اين دو قدرت به اشتباه خود پي‏برند و در مسير انسانيت و انسان دوستي و احترام به حقوق ديگران واقع شوند، يا انشاء الله مستضعفان جهان و ملت‏هاي بيدار و مسلمانان متعهد آنان را به جاي خود نشانند، به اميد چنين روزي.

سلام بر شما ملت بزرگ ايران، سلام بر ملت مسلمان جهان، سلام بر دانشگاهيان و دانشجويان معظم كه سربازاني براي اسلامند.و من لازم است كه يك تذكر به شما بدهم كه بدانيد مقصود ما از اصلاح دانشگاه‏ها چيست.بعضي گمان كردند كه كساني كه اصلاح دانشگاه‏ها را مي‏خواهد و مي‏خواهند دانشگاه‏ها اسلامي باشد اين است كه گمان كردند كه ـ اين اشخاص توهم كردند كه ـ علوم دو قسم است، هر علمي دو قسم است، علم هندسه يكي اسلامي است، يكي غير اسلامي، علم فيزيك يكي اسلامي است يكي غير اسلامي، از اين جهت اعتراض كردند به اينكه علم، اسلامي و غير اسلامي ندارد و بعضي توهم كردند كه اينها كه قائلند به اينكه بايد دانشگاه‏ها اسلامي بشود يعني فقط علم فقه و تفسير و اصول در آنجا باشد يعني همان شأني را كه مدارس قديمه دارند بايد در دانشگاه‏ها هم همان تدريس بشود.اينها اشتباهاتي است كه بعضي مي‏كنند يا خودشان را به اشتباه مي‏اندازند آنچه كه ما مي‏خواهيم بگوئيم اين است كه دانشگاه‏هاي ما، دانشگاه‏هاي وابسته است، دانشگاه‏هاي ما دانشگاه‏هاي استعماري است، دانشگاه‏هاي ما اشخاصي را كه تربيت مي‏كنند تعليم مي‏كنند، اشخاصي هستند كه غربزده هستند، معلمين بسياريشان غربزده هستند و جوان‏هاي ما را غربزده بار مي‏آورند ما مي‏گوئيم كه دانشگاه‏هاي ما يك دانشگاه‏هائي كه براي ملت ما مفيد باشد نيست.ما بيشتر از پنجاه سال است كه دانشگاه‏داريم با بودجه‏هاي هنگفت كمرشكن كه از دسترنج همين ملت حاصل مي‏شود و در اين پنجاه سال نتوانستيم در علومي كه در دانشگاه‏ها كسب مي‏شود خود كفا باشيم.ما بعد از پنجاه سال اگر بخواهيم يك مريضي را معالجه كنيم، اطباء ما بعضي‏هايشان يا بسياريشان مي‏گويند اين بايد برود به انگلستان.پنجاه سال دانشگاه داشتيم و طبيبي كه بتواند كفايت از ملت بكند، از احتياج ملت بكند به حسب اقرار خودشان نداريم.ما دانشگاه داشتيم و داريم و براي تمام شؤوني كه يك ملت زنده لازم دارد احتياج به غرب داريم.ما كه مي‏گوئيم دانشگاه بايد از بنيان تغيير بكند و تغييرات بنيادي داشته باشد و اسلامي باشد نه اين است كه فقط علوم اسلامي را در آنجا تدريس كنند، نه اينكه علوم دو قسمند هر علمي دو قسم است يكي اسلامي و يكي غير اسلامي

.ما مي‏گوئيم كه در اين پنجاه سال يا بيشتر كه ما دانشگاه داريم، فراوردهاي دانشگاه را براي ما عرضه داريد.ما مي‏گوئيم كه دانشگاه‏هاي ما مانع از ترقي فرزندان اين آب و خاك است.ما مي‏گوئيم كه دانشگاه ما مبدل شده است به يك ميدان جنگ تبليغاتي.ما مي‏گوئيم كه جوان‏هاي ما اگر علم هم پيدا كردند تربيت ندارند، مربا به تربيت اسلامي نيستند.آنهائي كه تحصيل مي‏كنند، براي اين است كه يك ورقه‏اي به دست بياورند و بروند، و سربار ملت بشوند.آنطور نيست كه به حسب احتياجات ملت، به حسب احتياجاتي كه كشور ما دارد دانشگاه به آن ترتيب رفتار كند و نگذارد اين نسل‏هاي بزرگ و اين جوان‏هاي بسيار عزيز به هدر بروند و قواي آنها به هدر برود قواي ما را به هدر بردند يا به خدمت خارجي‏ها وادار كردند .معلمين مدارس ما، معلمين اسلامي به حسب نوع نيست و تربيت در كنار تعليم نبوده است و لهذا آن چيزي كه از دانشگاه‏هاي ما بيرون آمده است، يك انسان متعهد، يك شخصي كه براي مملكت خودش دلسوز باشد و تمام نظرش به اين نباشد كه منافع خودش را به دست بياورد، ما نداريم.ما كه مي‏گوئيم بايد بنيادا ـ بايد ـ اينها تغيير بكند، مي‏خواهيم بگوئيم كه دانشگاه‏هاي ما بايد در احتياجاتي كه ملت دارند در خدمت ملت‏باشند، نه در خدمت اجانب .ما معلميني كه در مدارس ما، اساتيدي كه در دانشگاه‏هاي ما هستند بسياري از آنها در خدمت غربند، جوان‏هاي ما را شستشوي مغزي مي‏دهند. جوان‏هاي ما را تربيت فاسد مي‏كنند.ما نمي‏خواهيم بگوئيم ما علوم جديده را نمي‏خواهيم، ما نمي‏خواهيم بگوئيم كه علوم دو قسم است كه بعضي مناقشه مي‏كنند عمدا يا از روي جهالت، ما مي‏خواهيم بگوئيم دانشگاه‏هاي ما اخلاق اسلامي ندارند، دانشگاه ما تربيت اسلامي ندارد.اگر دانشگاه‏هاي ما تربيت اسلامي و اخلاق اسلامي داشت، ميدان زد و خورد عقايدي كه مضر به حال اين مملكت است نمي‏شد.اگر اخلاق اسلامي در اين دانشگاه‏ها بود اين زد و خوردهائي كه براي ما بسيار سنگين است، تحقق پيدا نمي‏كرد .اينها براي اين است كه اسلام را نمي‏دانند و تربيت اسلامي ندارند.دانشگاه‏ها بايد تغيير بنياني كند و بايد از نو ساخته بشود كه جوانان ما را تربيت كنند به تربيت‏هاي اسلامي، اگر چنانچه تحصيل علم مي‏كنند.در كنار آن تربيت اسلامي باشد نه آنكه اينها را تربيت كنند به تربيت‏هاي غربي، نه آنكه يك دسته به طرف غرب بكشانند جوان‏هاي ما را و يك دسته به طرف شرق و يك دسته با اشخاصي كه با ما جنگ دارند و بالفعل اشخاصي كه ما را مي‏خواهند در انحصار اقتصادي قرار بدهند يا براي ما ادعا مي‏كنند كه ما شما را، حصار اقتصادي مي‏كشيم دور شما، و دست و پا مي‏كنند

احتياج ما پس از اين همه عقب ماندگي مصنوعي به صنعت‏هاي بزرگ كشورهاي خارجي حقيقتي است انكار ناپذير، و اين به آن معني نيست كه ما بايد در علوم پيشرفته به يكي از دو قطب‏وابسته شويم

در اين موارد، يك دسته از دانشگاهي‏هاي ما، از جوان‏هاي ما كمك به آنها نكنند.ما مي‏خواهيم كه اگر چنانچه ملت ايران در مقابل غرب ايستاد جوان‏هاي دانشگاهي ما هم همه در مقابلش بايستند.ما مي‏خواهيم كه اگر ملت ما در مقابل كمونيست ايستاد، تمام دانشگاهي‏هاي ما هم در مقابل كمونيست بايستند نه اينكه وقتي اين جوان‏هائي كه به واسطه ساده لوحي خودشان، تربيت‏هاي باطل بعضي از معلمين را قبول كردند و حالا كه ما مي‏خواهيم يك دانشگاه مستقل درست كنيم و تغيير بنيادي بدهيم كه مستقل بشود، وابسته به غرب نباشد، وابسته به كمونيسم نباشد، وابسته به ماركسيسم نباشد، اگر چنانچه ما بخواهيم اينطور كنيم، جبهه بندي مي‏كنند همين دليل بر اين است كه ما دانشگاه اسلامي و دانشگاهي كه تربيت كرده باشد جوانان ما را نداشتيم و نداريم.همين شاهد است بر اينكه جوان‏هاي ما تربيت صحيح نشدند و از آن طرف دنبال تحصيل نيستند، تمام عمرشان را صرف شعار مي‏كنند و صرف تبليغ سوء باطل، طرفداري از آمريكا، طرفداري از شوروي.ما مي‏خواهيم كه جوانان ما، جوانان مستقل باشند و خودشان را ببينند، احتياجات خودشان را ببينند شرقي نباشند، غربي نباشند، اينهائي كه راه افتادند در خيابان‏ها يا در خود دانشگاه‏ها و درگيري ايجاد مي‏كنند و زحمت براي دولت و ملت ايجاد مي‏كنند، اينها اشخاصي هستند كه طرفدار غرب يا شرقند و به عقيده من طرفدار غربند، طرفدار آمريكا هستند.ما كه امروز با آمريكا در قبال هم ايستاديم.در قبال اين ابر قدرت ايستاديم و احتياج به اين داريم كه جوان‏هاي ما هم در قبال آنها بايستند، جوان‏هاي ما در مقابل خودشان مي‏ايستند و براي آمريكا كار مي‏كنند .

ما مي‏خواهيم دانشگاه‏ها را طوري كنيم كه جوان‏هاي ما براي خودشان و براي ملتشان كار كنند.اين آقاياني كه اشكال مي‏كنند در اين معاني و كنار نشسته و اشكال مي‏كنند، اينها گمان مي‏كنند كه اعضاي شوراي انقلاب نمي‏فهمند به اينكه معني اسلامي كردن اين نيست كه ـ دو تا ـ در همه علوم دو قسم ما داريم، يك قسم هندسه اسلامي داريم، يك قسم هندسه غير اسلامي اشكال مي‏كنند، نمي‏دانند كه اعضاي شوراي ما كه بعضي از آنها دكتر هستند و بعضي از آنها مجتهد هستند، نمي‏فهمند اينها كه علوم اسلامي جائي دارد در مدارس قديمه هست و اينجا جاي علوم ديگر است؟ لكن بايد دانشگاه اسلامي بشود تا علومي كه در دانشگاه تحصيل مي‏شود در راه ملت و در راه تقويت ملت و با احتياج ملت همراه باشد.ما مي‏گوئيم كه برنامه‏هائي كه در دانشگاه‏ها هست، منتهي مي‏كند جوانان ما را به اينكه طرف كمونيسم كشيده بشوند يا طرف غرب و نبايد اينطور باشد.ما مي‏گوئيم كه جوانان ما را اين معلميني كه يا اساتيدي كه در دانشگاه‏ها بودند بعضي از آنها كه هستند، نمي‏گذارند تحصيل حسابي بكنند، آنها را متوقف مي‏كنند، مانع از پيشرفت آنها هست، در خدمت غرب هستند و مي‏خواهند ما در همه چيز محتاج به غرب باشيم.

معني اسلامي شدن دانشگاه اين است كه استقلال پيدا كند و خودش را از غرب جدا كند و خودش را از وابستگي به شرق جدا كند و يك مملكت مستقل، يك دانشگاه مستقل، يك فرهنگ مستقل داشته باشيم.عزيزان من! ما از حصر اقتصادي نمي‏ترسيم، ما از دخالت نظامي نمي‏ترسيم آن چيزي كه ما را مي‏ترساند وابستگي فرهنگي است.ما از دانشگاه استعماري مي‏ترسيم، ما از دانشگاهي مي‏ترسيم كه جوان‏هاي ما را آنطور تربيت كنند كه خدمت غرب بكنند، ما از دانشگاهي مي‏ترسيم كه آنطور جوان‏هاي ما را تربيت كنند كه خدمت به كمونيسم كنند.

اتفاقي نيست كه مراكز تربيت و تعليم كشورها و از آن جمله كشور ايران از دبستان تا دانشگاه مورد تاخت و تاز استعمارگران خصوصا غربي‏ها و اخيرا آمريكا و شوروي قرار گرفت و زبان‏ها و قلم‏هاي غربزدگان و شرقزدگان آگاهانه يا ناآگاه و اساتيد غربزده و شرقزده دانشگاه‏ها در طول مدت تأسيس دانشگاه‏ها و خصوصا دهه‏هاي اخير اين خدمت بزرگ را براي غرب و شرق انجام دادند، هر چند در بين ارباب قلم و زبان و اساتيد، اشخاص متعهد و متوجهي بودند و هستند كه بر خلاف آن مسير بودند و مي‏باشند لكن مع الاسف در اقليت چشمگير بودند.

هجوم دانشجويان پس از طي كردن دوره‏هاي تحصيلي با آموزش‏هاي غربي و شرقي در دبيرستان‏ها و دانشگاه‏هاي ايران به سوي غرب و احيانا شرق كه ره آوردي جز فرهنگ غربي و شرقي نداشت، چنان فاجعه‏اي به بار آورد كه همه ابعاد جامعه ما را بي‏قيد و شرط وابسته بلكه تسليم به ابر قدرت‏ها كرد به طوري كه جامعه ما با ظاهري ايراني ـ اسلامي محتوايي سرشار از غرب و شرقزدگي داشت و مع الاسف پس از گذشت سه سال از پيروزي انقلاب و مقاومت و ايستادگي جمهوري اسلامي در مقابل شرق و غرب و مكتب‏هاي‏انحرافي آنان و وفاداري اين جمهوري به اسلام به عنوان نفي كننده جميع وابستگي‏ها و انحرافات، باز گرفتار گروه‏ها و گروهك‏هاي وابسته به يكي از دو قطب و سر سپرده مكتب‏هاي انحرافي و وابسته به يكي از آنان مي‏باشيم .و نيز مواجهيم با افرادي از اين منحرفين كه در مراكز تربيت و تعليم نفوذ كرده‏اند و با مجال دادن به آنان، خطر به انحراف كشيدن جوانان و نونهالان بسيار است كه خداي ناكرده با انحراف و وابسته شدن فرزندانمان به فرهنگ غرب يا شرق، تمام ابعاد جامعه يا وابسته و تسليم غرب خواهد شد و يا شرق، و تمام كوشش‏ها و زحمات ملت و خون جوانان و عزيزان آنان به هدر خواهد رفت.

ما مي‏خواهيم دانشگاه‏ها را طوري كنيم كه جوان‏هاي ما براي خودشان و براي ملتشان كار كنند

اكنون بر دانش آموزان و دانشجويان عزيز و اساتيد و معلمان متعهد است كه با تمام توان و قدرت در شناسايي عوامل فساد كوشش كنند و محيط آموزش و پرورش را از لوث وجود آنان پاك نمايند و گمان نشود كه اين نفوذ فقط براي انحراف دانشگاه‏هاست، كه منحرفين و منافقين براي نفوذ در دبيرستان‏ها بلكه دبستان‏ها اهميت بيشتري قائلند تا جوانان را براي انحراف دانشگاه‏ها مهيا كنند، آنان مي‏دانند اگر نوباوگان در مراكز آموزش تربيت صحيح شوند و حيله‏هاي استعمارگران را احساس و توطئه‏هاي همه جانبه آنان را لمس كنند، در دانشگاه براي عمال استعمار توفيق كمتري حاصل مي‏شود و لهذا در دبستان‏ها و دبيرستان‏ها و قبل از ورود به دانشگاه‏ها در ساختن جهاز استعماري شرق و غرب براي ورود به دانشگاه اهميت خاصي احساس مي‏كنند.از اين رو است كه بايد دستگاه‏هاي آموزشي متعهد و دلسوز براي نجات كشور اهميت ويژه‏اي در حفظ نو پايان و جوانان عزيزي كه استقلال و آزادي كشور در آينده منوط به تربيت صحيح آنان است قائل باشند و نيز از اين رو است كه نقش معلمان و اساتيد در تربيت و تهذيب دانش آموزان و دانشجويان به عنوان اساسي‏ترين و مؤثرترين نقش مطرح مي‏گردد و همه ديديد كه گرايش آنان به شرق و غرب براي كشورمان چه فاجعه‏ها آفريد و دانشگاه‏ها را به صورت دژ محكمي براي خدمت به شرق و غرب در آورد و اكثريت‏قاطع غرب و شرقزدگان اين مملكت را به عنوان فارغ التحصيلان تحويل جامعه داد.اكنون بر معلمان متعهد و مسؤول دبستاني و دبيرستاني است تا با كوشش خود جواناني را تحويل دانشگاه‏ها دهند كه با آگاهي از انحرافات گذشته دانشگاه، بر فرهنگ غني و مستقل اسلامي ايراني تكيه كنند و بر اساتيد متعهد است تا با باز شدن دانشگاه‏ها در صورت مشاهده انحراف و گرايش جوانان به يكي از دو قطب قدرت و مكر، آنان را به توطئه‏ها و شيطنت‏ها آگاه كنند و جواناني متعهد نسبت به مصالح كشور و آگاه به اهداف اسلام تحويل جامعه دهند و مطمئن باشند كه با اين خدمت، استقلال و آزادي كامل ميهن عزيزشان تضمين خواهد شد.

علما و روحانيون انشاء الله به همه ابعاد و جوانب مسؤوليت خود آشنا هستند ولي از باب تذكر و تأكيد عرض مي‏كنم امروز كه بسياري از جوانان و انديشمندان در فضاي آزاد كشور اسلامي‏مان احساس مي‏كنند كه مي‏توانند انديشه‏هاي خود را در موضوعات و مسايل مختلف اسلامي بيان دارند، با روي گشاده و آغوش باز حرف‏هاي آنان را بشنوند، و اگر بيراهه مي‏روند با بياني آكنده از محبت و دوستي راه راست اسلامي را نشان آنها دهيد.و بايد به اين نكته توجه كنيد كه نمي‏شود عواطف و احساسات معنوي و عرفاني آنان را ناديده گرفت و فورا انگ التقاط و انحراف بر نوشته‏هاشان زد و همه را يكباره به وادي ترديد و شك انداخت.اينها كه امروز اين گونه مسايل را عنوان مي‏كنند، مسلما دلشان براي اسلام و هدايت مسلمانان مي‏طپد و الا داعي ندارند كه خود را با طرح اين مسايل به دردسر بيندازند.اينها معتقدند كه مواضع اسلام در موارد گوناگون همان گونه‏اي است كه خود فكر مي‏كنند، به جاي پرخاش و كنار زدن آنها با پدري و الفت با آنان برخورد كنيد.اگر قبول هم نكردند مأيوس نشويد، در غير اين صورت خداي ناكرده به دام ليبرال‏ها و ملي گراها و يا چپ و منافقين مي‏افتند و گناه اين كمتر از التقاط نيست.وقتي ما مي‏توانيم به آينده كشور و آينده سازان اميدوار شويم كه به آنان در مسايل گوناگون بهادهيم و از اشتباهات و خطاهاي كوچك آنان بگذريم و به همه شيوه‏ها و اصولي كه منتهي به تعليم و تربيت صحيح آنان مي‏شود، احاطه داشته باشيم فرهنگ دانشگاه‏ها و مراكز غير حوزه‏اي به صورتي است كه با تجربه و لمس واقعيت‏ها بيشتر عادت كرده است تا فرهنگ نظري و فلسفي، بايد با تلفيق اين دو فرهنگ و كم كردن فاصله‏ها، حوزه و دانشگاه در هم ذوب شوند تا ميدان براي گسترش و بسط معارف اسلام وسيع‏تر گردد.

منبع: پايگاه خبري تحليلي رهوا

تنظيم براي تبيان: عطاالله باباپور

مطالب مرتبط مجموعه :
آخرین مطالب سایت