روحانیت و جنبشهای اسلامی لبنان
روحانیت و جنبشهای اسلامی لبنان
(قسمت اول)
از آنجا که دنیا محل تزاحم و برخورد منافع است، در این روند انسان ها برای دفاع از حق و حقوق خود و بستگان به آمادگی جمعی برای دفاع از خود می پردازند.
یکی از مهمترین دكترینهای نظامی، جنگ مردمی است. درست است كه مسؤولیت و بار اصلی دفاع از كشور، بهویژه مسؤولیت و بار برنامهریزی و راهبری نظامی كشور بر دوش نیروهای مسلح كشور است، ولی در هنگامههایی از تاریخ، ممكن است تجاوز به سرزمین و تعدّی به كشور به اندازهای سخت و سنگین باشد كه نیروهای نظامی كشور نتوانند به تنهایی دفع تعدی و رفع تجاوز كنند؛ در چنین شرایطی و صد البته با برنامهریزیهای بلندمدت پیشینی و با تمرینهای فراگیر ملی و اجرای برنامههای آزمایشی، باید تمامی ظرفیتها و پتانسیلهای مردمی كشور از جمله نیروهای مردمی، كارگاههای مردمی، زیرساختهای مردمی، اندوختههای مردمی، دیدگاههای مردمی و مانند آنها به یاری گرفته و بهرهبرداری شوند تا پیروزی لازم به دست آید و زمانی كه فرزندان ملت نتوانند به تنهایی دفع تجاوز كنند، خود ملت در قالب برنامههای سنجیده و آزموده و راهبردی پدافند مردمی و همگانی، به دفاع همه جانبه از خود و فرزندان خود و سرزمین خود برخیزند. جنگ های مردمی از مقوله هایی است که در ادبیات نظامی از گذشته تا کنون مورد بحث و بررسی قرار گرفته و کارکرد و تأثیرشان بر تضمین امنیت ملی و راهبردهای دفاعی و تهاجمی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است.(1)
از این رو روحانیت شیعه، همچون همیشه به نقش آفرینی پرداختند و ملت لبنان را در مقابل دشمن صهیونیستی اسرائیل و جنگ های داخلی بسیج نمودند. این فعالیت را در دو جنبش می توان مشاهده کرد: جنبش امل و جنبش جزب الله.
روابط تشیع ایران و لبنان
آقای «رسول جعفریان» در گزارشی در مجله «شهروند امروز» تاریخ روابط حوزههای تشیع ایران و لبنان را این گونه شرح میدهد:
گمان میکنم نخستین رابطه ایران و لبنان، دست کم در دایره تشیع، نامه دعوت «خواجه علی مؤیّد سربداری» به مولانا «شهید اول» یعنی محمد بن مکی (734 - 786) برای آمدن به خراسان باشد. وی در این نامه نوشت: ما از این نگرانیم که سرزمین ما به خاطر نداشتن رهبر و راهنمایی نشدن، دستخوش خشم الهی گردد. هرگاه لطف فرمایید و با توکل به خدا و پرهیز از عذر آوردن، به اینجا تشریف بیاورید، مزید احسان خواهد بود (شهیدان راه فضیلت: 170). شهید به ایران نیامد، اما گفتهاند که کتاب «لمعه دمشقیه» را به همین هدف و برای آنان تألیف کرد. اگر این ماجرا درست باشد، نشان از ارتباط جوامع شیعی ایران با لبنان است.... گفتهاند که شهادت شهید ثانی سبب شد تا شماری از عالمان لبنانی به ایران بیایند. اما مهم تر از آن فراهم شدن زمینه زندگی و تدریس و تحصیل در ایران، عامل کشاندن شماری از جبل عاملی ها به ایران بود. بسیاری در نجف بودند و از آنجا به ایران آمدند. شاید برجسته ترین آنها محقق کرکی از روستای کرک نوح در منطقه بقاع لبنان و نزدیکی بعلبک است که تأثیری شگرف در ایران داشت. او به همراه دو فرزندش و بیشتر، از طریق نوادگان دختریش، نسلی را در ایران برجای گذاشت که غالبا عالم و صاحب منصب و شیخ الاسلام و حتی صدر اعظم بودند. خاندان کرکی تا پایان عصر صفوی در این دولت حضور داشتند و نام کرکی در تمام منابع مهم تاریخی صفوی با احترام برده می شود. میرداماد تنها یکی از نوادگان دختری کرکی بود که بخشی از شهرت خود را مدیون جدش بود. چند ده عالم دیگر جبل عاملی هم در این دولت حضور داشتند. برخی از معروف ترین آنها شیخ حسین بن عبدالصمد پدر شیخ بهایی است که سالها در هرات و مشهد و قزوین منصب داشت. فرزندش شیخ بهایی که یک عالم فرهیخته بی همتا و دوزبانه است، دست راست شاه عباس بود. سراسر دولت صفوی مشحون از این چهره هاست. ...(2)
منابع:
1- نادر ساعد، چارچوب شناسی دکترین جنگ های مردمی در پرتو موازین حقوق بین الملل بشردوستانه، ص81.
2- رسول جعفریان، شهروند امروز.
نویسنده: سید مهدی موسوی، گروه حوزه علمیه تبیان