مریم فرهانیان، پرستار جنگ

کتاب، از همان آغاز به مخاطب اعلام می کند که نویسنده ابداً قصدش «وقایع نگاری صرف» نیست بلکه می خواهد «مریم» را به عنوان یک شخصیت داستانی به مخاطب معرفی کند
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

مريم فرهانيان، پرستار جنگ

کتاب «داستان مريم» داستان زندگي شهيده «مريم فرهانيان» يکي از پرستاران دفاع مقدس است که در قالب 3 بخش و 22 فصل و توسط داود اميريان به چاپ رسيده است.

فصل اول زندگي شهيد «مريم فرهانيان» و اوايل جنگ، فصل دوم فعاليتهاي وي پشت جبهه و پرستاري از مجروحان و فصل سوم مجروحيت و شهيد شدن مريم را روايت مي کند.

اميريان در «يادداشت نويسنده» اشاره اي دارد به اين که در بهمن ????، به اين منظور که به قصد تحقيق درباره زندگي شهيد "بهنام محمدي" به آبادان و خرمشهر رفته و آنجا، حبيب احمدزاده، روايتي درباره اين پرستار شهيد را برايش نقل کرده و بعد هم او را با برادر و مادر شهيدان مهدي و مريم فرهانيان آشنا کرده. اين کتاب درواقع، آن هنگام شروع به شکل گرفتن کرده است.

کتاب، از همان آغاز به مخاطب اعلام مي کند که نويسنده ابداً قصدش «وقايع نگاري صرف» نيست بلکه مي خواهد «مريم» را به عنوان يک شخصيت داستاني به مخاطب معرفي کند تا متن از شکل و شمايل خاطره نگاري خارج شده و رنگ و بويي حکايي ببه خود بگيرد. 

اميريان نويسنده مستعدي است که در برقراري «چفت و بست» روايي موفق است با اين همه، گاهي که به نتيجه گيري هاي مقاله وار مي رسد از قوت روايت و اداي دين به «شخصيت» و کارکرد غايي «وضعيت» کاسته مي شود

نويسنده به نفع روايت، در وقايع دخل و تصرف مي کند که البته اين کار حتي در روايت وقايع مستند، کار اشتباهي نيست. مهم اين است که صحنه ها در ذهن مخاطب ماندگاري پيدا کنند يا لااقل مخاطب با رضايت از روايت خارج شود و اين رضايت، هم حسي و هم متقاعدکننده رويکرد اخلاقي او باشد.

کاري که نه به شيوه اي عاري از نقص، با اين همه متقاعدکننده در اين متن صورت گرفته است و البته نرمش بيشتر «زبان» در بازنگاري وقايع مي توانست، بيشتر از اين هم به اين موفقيت کمک کند: «داخل کانتينر سرد بود. چند شهيد در گوشه و کنار کانتينر ديده مي شدند. علي دست حسين را کشيد. رفتند ته کانتينر علي نشست و از روي مريم، چادرش را کنار زد. مريم انگار خوابيده بود. حسين جرأت نکرد جلوتر برود. همان جا زانوانش سست شد. سرش را به بدنه فلزي کانتينر کوبيد و ناله کرد: مريم، مريم، مريم.»

اميريان نويسنده مستعدي است که در برقراري «چفت و بست» روايي موفق است با اين همه، گاهي که به نتيجه گيري هاي مقاله وار مي رسد از قوت روايت و اداي دين به «شخصيت» و کارکرد غايي «وضعيت» کاسته مي شود مثل آن ايده درخشان «پرنده روي شاخه» که با جمله پاياني «دشمن حتي به پرندگان شهر آبادان هم رحم نمي کرد» از تأثير داستاني اش بر مخاطب کاسته شده.

کتاب، از همان آغاز به مخاطب اعلام مي کند که نويسنده ابداً قصدش «وقايع نگاري صرف» نيست بلکه مي خواهد «مريم» را به عنوان يک شخصيت داستاني به مخاطب معرفي کند

در بخشي از کتاب مي خوانيم: «رد نشانه مريم را گرفت. پرنده اي با بدني طوسي و کاکل سورمه اي روي شاخه درختي نشسته بود. گنجشک هاي زيادي روي شاخ و برگ درخت ها بالا و پائين مي پريدند ... خنديد ... هر دو خنديدند. از مدتي پيش به خاطر مانتوي طوسي و مقنعه سرمه اي مريم، خانم جوشي اسمش را زي زي بنگال گذاشته بود و هر وقت با هم شوخي مي کردند به همين اسم صدايش مي کرد.

ناگهان صداي سوت خمپاره آمد. خانم کريمي مريم را هل داد و هر دو روي زمين دراز کشيدند ... مريم صداي وحشت زده گنجشک ها را شنيد. بوي باروت و خاک در مشامش پيچيد. چند خمپاره ديگر هم در محوطه بيمارستان منفجر شد ... اوضاع که آرام شد ... دخترها از خوابگاه دوان دوان به سويشان آمدند.

خانم کريمي با چشماني گرد شده به پاي درخت ها خيره مانده بود به طرف درخت ها رفت. مريم و ديگران هم پشت سرش راه افتادند. منظره وحشتناکي بود.

زي زي بنگال و صدها گنجشک تکه تکه شده پاي درخت ها افتاده بودند. خانم کريمي زي زي بنگال خوني را که هنوز بال بال مي زد برداشت و زد زير گريه.»

اين شيوه که صحنه با خنده شروع شده و با گريه ختم شود(يعني استفاده از متضادها) شيوه درست و تأثيرگذاري است. البته توجه به اين نکته ضروري است که بايد براي «فشرده سازي» روايت، اهميتي ويژه قائل شد؛ درواقع اهميتي مضاعف؛ امري که گاهي مستندنگارها از آن غافل مي شوند.

اين کتاب با 128 صفحه، شمارگان سه هزار نسخه و بهاي 800 تومان به رشته تحرير درآمده است.

اميريان پيش از اين کتاب «داستان بهنام» بر اساس زندگينامه شهيد «بهنام محمدي راد» را راهي بازار کتاب کرده است.


تهيه و تنظيم: گروه کتاب تبيان - محمد بيگدلي
مطالب مرتبط مجموعه :
آخرین مطالب سایت