تاکتیک‌های اسلام‌ستیزی غرب

علی اکبر ولایتی تشریح کرد:
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

علي اکبر ولايتي تشريح کرد:

بررسي تاکتيک‌هاي اسلام‌ستيزي پس از 11 سپتامبر

بخش سياسي- دکتر علي اکبر ولايتي، مشاور رهبر انقلاب در امور بين‌الملل در گفتگويي به بررسي استراتژي و تاکتيک‌هاي نظام استکبار پس از 11 سپتامبر پرداخته است.

به گزارش خبرآنلاين به نقل از پايگاه اطلاع رساني دفتر حفظ و نشر آثار رهبر معظم انقلاب اسلامي، گزيده هايي از گفتگو با علي اکبر ولايتي به اين شرح است:

    *استراتژي آمريکا که در پشت صحنه آن بدون ترديد صهيونيست‌ها نقش اساسي دارند، به نوعي پياده کردن همان تئوري‌ است که چند سال پيش- بعد از فروپاشي شوروي سابق- ساموئل هانتينگتون در نظريه‌اش با عنوان «برخورد تمدن‌ها» مطرح کرد.

    * هانتينگتون در اين تئوري که در ابتدا به صورت يک مقاله مطرح شد و بعداً به صورت کتاب درآمد، مي‌گويد که امروز-يعني بعد از فروپاشي شوروي و کمونيسم- جهان غرب با جهان اسلام و جهان کنفسيوسي مواجه است. بنابراين برخورد آينده تمدن غرب با تمدن اسلامي و تمدن چيني است. اين به اين معني نيست که سير قضايا به صورت جبري به آن سمت پيش مي‌رود که اين سه تمدن باهم برخورد کنند ويک طرف تمدن غربي و طرف ديگر تمدن اسلامي و تمدن چيني باشد. بلکه قرائت ديگر اين است که بايد اين‌طور بشود، نه اين که اين‌طور مي‌شود! يعني طراحي يک برخورد خشن نظامي و سياسي- امنيتي با به کار گرفتن جنگ نرم تبليغاتي و رواني.

    * در جهت پياده کردن استراتژي مواجهه با تمدن اسلامي و تمدن چيني، ناتو را از اروپا و از خط برلين توسعه دادند تا به مرز چين رسيدند. امروز که نيروهاي آمريکايي و ناتو در افغانستان هستند، در باريکه‌‌اي از افغانستان به نام "راخام" با چين هم‌مرز هستند.

    * با توجه به آنچه درباره برداشت از نظريه هانتينگتون گفته شد و ترديد‌هايي که در مورد صحت ادعاي آمريکائي‌ها مبني بر اينکه مسلمانان برج‌هاي دوقلو را منفجر کردند و نسبت دادن آن به بن‌لادن و القاعده هست، مي‌توان تصور کرد که آنها از اساس اين کار را کردند تا مسلمانان را متهم کنند و به‌خصوص بگويند پايگاه اين مسلمانان در افغانستان است و ما بايد در آن‌جا باشيم تا از نفوذ مسلمانان به جهان غرب جلوگيري کنيم. زماني يکي از تئوريسين‌هاي غربي گفته بود که «اگر ما در کابل و قندهار با اين مسلمانان افراطي مواجه نشويم، فردا بايد در پاريس و لندن و رم مواجه شويم! يعني ما ميدان جنگ را از پاريس و لندن و رم به کابل و قندهار برده‌ايم.»

اسلام‌هراسي مقدمه "اسلام‌ستيزي" است. يعني در جهان غرب مسيحيان را از مسلمانان بترسانند و اسلام را به‌طور کاذب يک خطر جلوه دهند تا براي دفع اين خطر، اقدامات نظامي، سياسي، تبليغاتي و رواني خود را توجيه مذهبي کنند

    * البته اين ادعا قطعاً درست نيست ولي آنها اين‌گونه مطرح مي‌کنند که اگر ما با مسلمانان و جهان اسلام برخورد نکنيم، اين‌ها فردا در شهرهاي اروپايي ما را غافلگير مي‌کنند. ملاحظه کرديد که فقط به 11 سپتامبر اکتفا نشد، بلکه توسط عوامل خود چندين بمب را هم در شهرهاي ديگر لندن و... منفجر کردند تا مسلمانان را متهم و مردم را توجيه کنند که ناتو بايد نيروهاي خود را تا مرز چين بفرستد و در سر راه خود کشورهاي جهان اسلام را يا مطيع خود کند يا اشغال!

    * اين‌ها از انواع حربه‌ها استفاده کرده‌اند؛ يعني پشت صحنه جنگ شيعه و سني و افراطي‌ و ميانه‌رو که شعله‌هايش را در جهان اسلام روشن مي‌کنند، عوامل صهيونيستي يا ترکيبي از عوامل صليبي‌هاي افراطي و صهيونيست‌ها هستند. اين‌ها در پشت‌صحنه وجود دارند و فعاليت مي‌کنند. ليکن بيداري اسلامي و هوشياري مردم مسلمان و روشنگري‌هايي که در ايران و ديگر کشورهاي اسلامي مي‌شود، کم‌کم اين سلاح (تفرقه‌‌افکني بين شيعه و سني و افراطي و ميانه‌رو) را کند کرده و اين‌بار به اين تاکتيک متوسل شده‌اند که کليسا را پشت خودشان داشته باشند؛ لذا به تحريک مذهبي مسيحيت اقدام مي‌کنند. مثل همان حرفي که آن کشيش زده بود که تحت تأثير تعليمات قرآن آمده‌اند و برج‌هاي دوقلو را در 11 سپتامبر منفجر کرده‌اند. او به اين ترتيب خواسته به نوعي ايده مسيحيت ارتدوکس را تقويت کند. همان‌طور که بعد از 11 سپتامبر بوش اعلام کرد که جنگ صليبي شروع شده، حالا در نقطه‌اي و از کليسايي، کشيشي برخاسته و اين را گفته است.

    * اگر به تاريخ مراجعه کنيد، جنگ‌هاي صليبي که در نيمه دوم قرن پنجم هجري شروع شد، در حقيقت با تحريک يک کشيش در شهري در فرانسه صورت گرفت. مردم را با اين عنوان که فلان کشيش در خواب حضرت عيسي(ع) را ديده که گفته بايد بيت‌المقدس را از دست کفار (مسلمانان) نجات دهيد، تحريک کردند! و آن قضايا را پيش آوردند که در حدود 180 سال، 8 جنگ صليبي بر مسلمانان تحميل شد. جالب اين‌که در آن جنگ‌ها، حرکت از سوي کاتوليک‌ها آغاز شده بود و آنها در مسير خودشان اتودوکس‌هاي مسيحي را هم مانند مسلمان‌ها مورد غارت قرار دادند. اين نشان مي‌دهند که هدف، نجات مسيحيت نبود! هدف، سلطه سياسيون غرب بود اما اين آرمان و سخن، از دهان يک کشيش بيرون آمد و به آن تقدس بخشيدند و آن همه جنايت کردند. «ريچارد شيردل» در نامه‌اي نوشت که: "در معبد سليمان، خون مسلمانان تا زانوي ما مي‌آمد!" يعني قتل‌عام مسلمانان بي‌گناه آن‌قدر بوده که خون آنها تا زانوي نيروهاي مهاجم صليبي آمده بود.

    * در ماجراي اخير نيز تئوري از مبنا صهيونيستيِ هانتينگتن را تا جايي رسانده‌اند که کشيشي مي‌خواهد قرآن را آتش بزند. در حقيقت اين‌ها از تفرقه‌افکني بين مسلمانان نتيجه‌اي نديده‌اند و مي‌خواهند تعصب صليبي‌گري عليه مسلمانان را در جهان مسيحيت دامن بزنند تا پشت تهاجم ناتو و آمريکا، توجيه مذهبي را داشته باشند.

   اسلام‌هراسي مقدمه "اسلام‌ستيزي" است. يعني در جهان غرب مسيحيان را از مسلمانان بترسانند و اسلام را به‌طور کاذب يک خطر جلوه دهند تا براي دفع اين خطر، اقدامات نظامي، سياسي، تبليغاتي و رواني خود را توجيه مذهبي کنند. يعني اگر مسيحيان به خودشان نيايند، مسلمانان عملاً جهان مسيحيت را هم تحت تأثير خودشان قرار خواهند داد. اين ترس از اسلام و به‌خصوص پشت‌صحنه افراطي‌گري‌هايي که با روح اسلام مغايرت دارد را شما در بعضي از کشورهاي اسلامي و غيراسلامي و اروپايي مي‌بينيد؛ که البته هيچ توجيه منطقي ندارد و هيچ متفکر اسلامي از آن حمايت نمي‌کند.

در ماجراي اخير نيز تئوري از مبنا صهيونيستيِ هانتينگتن را تا جايي رسانده‌اند که کشيشي مي‌خواهد قرآن را آتش بزند. در حقيقت اين‌ها از تفرقه‌افکني بين مسلمانان نتيجه‌اي نديده‌اند و مي‌خواهند تعصب صليبي‌گري عليه مسلمانان را در جهان مسيحيت دامن بزنند تا پشت تهاجم ناتو و آمريکا، توجيه مذهبي را داشته باشند

    * اسلام در جهان اسلام احيا شده و در مرزهاي اسلام هم محدود نمانده و به کشورهاي ديگر هم رفته است. زماني وزير خارجه وقت آمريکا در «دانشگاه جرج تاون» گفت که اسلام بعد از مسيحيت، دين دوم در آمريکا است. مشابه اين را در فرانسه، روسيه و ...هم مي‌بينيد. در کشورهاي مهم غربي اسلام بعد از مسيحيت، دين دوم است. طبيعي است که آن‌ها چنين جاذبه‌اي که در اسلام هست را به نوعي تخريب کنند. از اين رو بعضي از کارهاي افراطي را به صورت نفوذي در جهان اسلام انجام مي‌دهند تا "اسلام‌گريزي" و اسلام‌هراسي به‌وجود بياورند و به دنبال آن اسلام‌ستيزي را نتيجه بگيرند.

با توجه به نکاتي که در پيام رهبر انقلاب به آن اشاره شده، چه وظيفه‌اي بر دوش مسلمانان است؟

    * يکي اين‌که اين موضوع ربطي به کليسا و اصل مسيحيت ندارد. يعني اين ماجرا نبايد موجب شود چنين تصور نادرستي در ذهن‌ مسلمانان به وجود بيايد که اين جهان مسيحيت است که مي‌خواهد در مقابل جهان اسلام بايستد. بدون ترديد آنهايي که نه به مسيحيت اعتقاد دارند و نه به اسلام و نه به اديان الهي ديگر، پشت‌صحنه هستند و بناي‌شان بر اين است که نور روزافزون تابنده اسلام را خاموش کنند. براي اين‌که هيچ يک از اين مکاتب مطرح شده در غرب- چه چپ و چه راست، چه ليبرال دموکراسي و چه سوسياليسم و..- پاسخ‌گوي نياز بشرامروز نبوده‌اند وهرکدام جامعه موعود و مطلوب انساني را وعده دادند اما به آن نرسيدند. مارکسيست‌ها مي‌گفتند کمون نهايي، جامعه موعود بشر است اما در تحقق آن شکست خوردند و مارکسيسم به تعبير حضرت امام(ره) به موزه تاريخ سياسي جهان رفت. ليبرال‌ دموکرات‌هايي مانند فوکوياما در کتاب "پايان تاريخ" هم ادعا مي‌کردند جامعه مطلوب انساني همين ليبرال دموکراسي است اما با فاصله زماني کوتاهي از حرف خود برگشته و پذيرفتند که اين‌گونه نيست.

    * اين بن‌بستي است که امروز در زندگي بشر رفاه‌زده و سرخورده که هم محيط ‌زيست خودش را خراب کرده و هم روابط درست بين انسان‌ها را از بين برده و در جامعه و طبيعت هرج و مرج را حاکم کرده، ديده مي‌شود. دنياي مصرفي تخريب‌کننده، آن بهشتي نيست که وعده مي‌دادند و مردم طبيعتاً به معنويت رو آورده‌اند. تمام قرائن نشان مي‌دهد که در شرق و غرب عالم و در بين پيروان همه اديان، انسان به نوعي به سوي فطرت الهي خودش برمي‌گردد.

    * اگر چنين برداشتي را بپذيريم، کساني که نفع‌شان در ادامه وضعيت قبلي که صهيونيست‌ها در آن نقش اساسي دارند، هست- يعني حاکميت يک گروه اقليت پشت صحنه برخوردار از بخش اعظم منافع و مزاياي مادي موجود در جهان و يک گروه اکثريت محروم از آن- بايد هم چنين اختلالي را ايجاد کنند، ولي ما نبايد اين را به حساب کليسا و مسيحيت بگذاريم. قرآن‌سوزي نشان مي‌دهد که اين «اسلامِ جمهوري اسلامي» و «اسلام انقلابي و سياسي» نيست که مورد مخالفت آنهاست؛ بلکه مخالفت آنها با اصل قرآن و دستورات اسلام است و حالا ناچارند که نقاب از چهره بردارند و آنچه که در قلب‌شان مي‌گذشته را آشکار کنند.

منبع:خبرآنلاين

تنظيم براي تبيان: عطاالله باباپور

مطالب مرتبط مجموعه :
آخرین مطالب سایت