نگاه رهبری به آثار تاریخی
بازخوانی سخنان رهبر انقلاب درباره آثار تاریخی پادشاهان ۸۹
بخش سیاسی- من افتخار نمیکنم که اینجا پایتخت مادها یا پایتخت تابستانی هخامنشیها بوده... فرنگیها اصرار داشتند هخامنشیها را بالا بیاورند و مطرح کنند ...
بخش هایی از بیانات مقام معظم رهبری در 3 سخنرانی در سالهای گذشته درباره آثار تاریخی باقی مانده از پادشاهان بدین شرح است:
* بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامىدر دیدار مسؤولان و نخبگان استان همدان (19 تیر 1383)
همدانِ امروز از همدانِ صد سال پیش و شاید از همدان قرنهای قبل خیلی سرپاتر است - نشاندهندهی یک استعداد طبیعی است. البته من افتخار نمیکنم که اینجا پایتخت مادها یا پایتخت تابستانی هخامنشیها بوده. تواریخی هم که آقای استاندار شرح مفصلی از آنها گفتند، همهاش محل بحث است؛ چیزهای مسلّمی نیست. معلوم نیست دولت ماد در آن وقت تنها دولت متمرکز ایران بوده؛ اینها بین دانشمندان و متخصصانِ این کار محل اختلاف است. در همان دورهی ماد، به گمان زیاد ما چندین حکومت مقتدر در سرتاسر ایران داشتیم. البته فرنگیها اصرار داشتند هخامنشیها را بالا بیاورند و مطرح کنند و کوروش و داریوش را اولِ تاریخ بدانند؛ حتّی مادها را هم از خاطر بردهاند. کار مستشرقان اروپایی در این زمینه خیلی صادقانه نبوده، لیکن حفاریها و شناختها و نشانههای گوناگون تمدنی به ما نشان میدهد که در سرتاسر ایرانِ کنونی ما تمدنهای بسیار قدیمی - که بعضی شاید از تمدن مصر هم قدیمیتر باشد - وجود دارد؛ تمدنهای شش هزار ساله، هفت هزار ساله؛ از جمله در همدان است، از جمله در سیستان است، از جمله در مناطق دیگری از این کشور است. بنابراین نمیشود قاطع گفت اینجا تنها دولت متمرکز یا اولین دولت متمرکز وجود داشته؛ اینها حدسیات است. آنچه مسلّم است، این است که اینجا سه هزار سال زنده بوده است؛ سه هزار سال مشغول ساختن و تولید تمدن و علم و زندگی بوده است؛ این خیلی مهم است.
این گذشتهی تاریخی به چه دردی میخورد؟ اگر این گذشته را بهعنوان یک شجرهنامه فقط در جیبمان بگذاریم و به آن افتخار کنیم، مثل بعضیهاست که از سیادت فقط شال سبزی به کمرشان ببندند یا شجرهنامهیی در جیبشان بگذارند و آن را وسیلهی ارتزاق قرار دهند؛ اینکه درست نیست. اهمیت این شجرهنامه از این جهت است که نشان میدهد این منطقه - به هر دلیلی؛ یا به دلیل اقلیمی، یا به دلیل جغرافیایی، یا به دلیل تاریخی - منطقهیی است که استعداد در آن پرورش پیدا میکند
این گذشتهی تاریخی به چه دردی میخورد؟ اگر این گذشته را بهعنوان یک شجرهنامه فقط در جیبمان بگذاریم و به آن افتخار کنیم، مثل بعضیهاست که از سیادت فقط شال سبزی به کمرشان ببندند یا شجرهنامهیی در جیبشان بگذارند و آن را وسیلهی ارتزاق قرار دهند؛ اینکه درست نیست
* بیانات در دیدار مردم مشهد و زائران حضرت علىبنموسى الرضا(ع) در صحن حضرت امام خمینى(ره) (1 فروردین 1378)
شما ببینید در ایام تحویل، مردم چه مکانهایى اجتماع مىکنند! دیشب در اطراف آستان قدس رضوى، با اینکه نیمهى شب بود، جاى سوزن انداختن نبود! تا بست شیخ بهایى و تمام این اطراف، مردم براى توجه، روى زمین نشسته بودند! یعنى عید نوروز، همراه با معنویت. یا دیشب - نیمهى شب - هزاران انسان علاقهمند، از خواب و خانه و زندگى و محیط خانواده بیرون آمدند و به مرقد امام بزرگوار رفتند. یعنى جنبهى معنوى. خوب؛ حالا یک نفر هم پیدا مىشود که از سر اشتباه و ندانمکارى، به جاى مرقد امام رضا و مرقد امام بزرگوار و مرقد حضرت معصومه و مراسم معنوى، تخت جمشید را زنده مىکند! البته تخت جمشید، یک اثر معمارى است؛ انسان، اثر معمارى را تحسین مىکند و چون متعلق به ما و مال ایرانیهاست، به آن افتخار هم مىکند؛ اما این غیر از آن است که ما دلها و ذهنها و جانهاى مردم را متوجه به نقطهاى کنیم که در آن خبرى از معنویت نیست، بلکه نشانهى طاغوتیگرى است! در همان ساختمانها که امروز بعد از گذشت یکى دو هزار سال، ویران است، زمانى به مناسبت همین روز نوروز، خدا مىداند که چقدر بىگناه، در مقابل تخت طاغوتهاى زمان به قتل مىرسیدند و چقدر دلها ناکام مىشدند! این افتخارى ندارد
* بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار مسئولان اجرائى استان فارس (18 اردیبهشت 1387)
یکى از چیزهائى که در این استان مورد توجه است و جا دارد که بیشتر مورد توجه قرار بگیرد، مسئلهى گردشگرى است. اینجا به خاطر وجود حرم مطهر حضرت احمدبنموسى (علیه و على ابیه و اخیه السّلام) جنبهى مضاعف گردشگرى دارد. اینجا (شیراز) مزار است، زیارتگاه است. جاذبههاى گردشگرى در اینجا خیلى زیاد است. من تصورم این است که اگر مسئولین کشور و مسئولین استان بتوانند از همین مسئلهى گردشگرى به شکل درست، با تبلیغات صحیح و با جهتگیرىِ صحیح استفاده کنند، درآمد آن، استان را از همهى معونههاى دیگر بىنیاز میکند. مسئلهى گردشگرى خیلى مهم است.
من همینجا اشاره بکنم به این بناهاى باستانىِ مربوط به قبل از اسلام؛ تخت جمشید و بقیهى چیزهائى که در این استان هست. انسان از دو نظر ممکن است به این مراکز باستانى نگاه کند؛ اینها را باید از هم تفکیک کرد. یک نگاه این است که اینها متعلق به جباران تاریخ بوده. هر کدامى که نگاه میکنیم، به یک نحوى به یکى از جباران تاریخ و طاغوتهاى بشرى ارتباط پیدا میکند. بله، از این جهت نگاه منفى به اینها هست. غالب متدینین و انسانهائى که نفرت طبیعى از استبداد و از جباریت دارند، با این دید وقتى به این بناهاى باستانى نگاه میکنند، طبعاً براى آنها جاذبهاى ندارد. لیکن یک جنبهى دیگر هم وجود دارد و آن این است که این بناها محصول سرپنجهى هنرمند ایرانى است؛ محصول فکر راقى و روشنبین ایرانى است در سالها و قرنها پیش از این؛ این جنبهى مثبت قضیه است. همهى بناهائى که از لحاظ تاریخى - چه در اینجا، چه در اصفهان، چه در بقیهى نقاط کشور - وجود دارد، از این قبیل است. درست است که جباران استفاده کردند، اما خالق و آفرینندهى این مجموعهها کیست؟ ذهن ایرانى است، سرانگشت هنرمند ایرانى است، روحیهى بلندنظر ایرانى است، ابتکار و ذوق ایرانى است؛ این براى یک ملت افتخار است. با این دید وقتى نگاه بکنیم، مىبینیم اینها مثبت است؛ چه تخت جمشید، چه بقیهى مناطق دیگر...
منبع: الف
تنظیم برای تبیان: عطاالله باباپور