تراژدي يك انتخاب

فاصله گرفتن از جنگ به لحاظ زماني اين فرصت را فراهم مي‌كند تا شناخت بيشتري نسبت به اين رويداد حاصل شود؛ چنانكه در فلسفه تاريخ هم بر اين گزاره تاكيد مي‌شود كه نزديك بودن به واقعه تاريخي لزوما به معناي درك و معرفت بيشتر از آن واقعه نيست و چه بسا نسل‌هاي بعدي
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

تراژدي يك انتخاب

باشه آهنگر در دومين فيلمش بيداري روياها به سراغ تبعات جنگ رفته است

فاصله گرفتن از جنگ به لحاظ زماني اين فرصت را فراهم مي‌كند تا شناخت بيشتري نسبت به اين رويداد حاصل شود؛ چنانكه در فلسفه تاريخ هم بر اين گزاره تاكيد مي‌شود كه نزديك بودن به واقعه تاريخي لزوما به معناي درك و معرفت بيشتر از آن واقعه نيست و چه بسا نسل‌هاي بعدي آن واقعه تاريخي را به واسطه در اختيار داشتن لوازم علمي بيشتر، بهتر هم بشناسند.

باشه آهنگر همواره به سراغ سوژه‌هاي در ارتباط با جنگ مي‌رود كه كمتر به تصوير كشيده شده است، مثلا در «فرزند خاك»، استخوان‌هاي شهدا و تصاوير مستندگونه‌اي كه از آنها مي‌بينيم را در هيچ يك از فيلم‌هاي سينماي جنگ نديده‌ايم.

صحنه‌هاي تكان‌دهنده‌اي كه هم سويه زيباشناسانه دارند و هم فرم و محتوا. «بيداري روياها» نيز تاثير مخرب جنگ در مناسبات خانوادگي و ايجاد موقعيت بغرنجي را نشان مي‌دهد كه هيچ يك از شخصيت‌هاي داستان، مسبب آن نبوده‌اند، كافي است يك لحظه اين موقعيت را تصور كنيد، زني كه همسر برادر شوهرش مي‌شود؛ اما پس از 25 سال مي‌فهمد كه همسرش زنده است و به شهادت نرسيده است. اين موقعيت هم براي رخشانه سخت است هم براي داوود رنج‌آور است و هم براي ايوب بغرنج!

«بيداري روياها» روايتي تراژديك از موقعيتي انساني است كه برساخته از تاثيرات مخرب جنگ است و حاصل آن جز تنهايي و رنج‌ آدمي نيست.

اگر در فرزند خاك، سكانس‌هاي مربوط به تفحص شهدا و استخوان‌هاي آنان تكان‌دهنده بود، در اينجا موقعيت حسي ـ عاطفي شخصيت‌هاي اصلي قصه بسيار تاثيرگذار از كار درآمده است و مخاطب را با سوژه درگير مي‌كند. آشفتگي و پريشاني آدم‌هايي كه حالا به خاطر زنده بودن يك شهيد به مرز فروپاشي نزديك شده‌اند، غالبا جنگ (نه جهاد)‌ را به دليل نابودي انسان‌ها نفي مي‌كنند؛ اما گاه جنگ بدون اين كه به نابودي كسي منجر شود، مي‌تواند يك زندگي را ويران كند. بيداري روياها داستان همين آدم‌هاست. اين تضاد در شخصيت‌هاي اصلي فيلم‌ نيز به چشم مي‌خورد و آنها را در برابر يك تجربه سخت قرار مي‌دهد؛ تجربه‌اي كه توامان با تلخي و اعتراض آميخته است.

فيلم بي‌آن كه پاسخي مشخص و كليشه‌اي به اين پرسش بدهد، آن را به مخاطب وامي‌گذارد و در عين حال مبين اين واقعيت تلخ است كه تاثيرات مخرب جــنگ در حوزه اجتماعي و ساحت خــــانوادگي و بويژه بر روح انسان‌ها تا سال‌ها پس از جنگ نيز ادامه دارد.

فيلم بي‌آن كه پاسخي مشخص و كليشه‌اي به اين پرسش بدهد، آن را به مخاطب وامي‌گذارد و در عين حال مبين اين واقعيت تلخ است كه تاثيرات مخرب جــنگ در حوزه اجتماعي و ساحت خــــانوادگي و بويژه بر روح انسان‌ها تا سال‌ها پس از جنگ نيز ادامه دارد.

«بيداري روياها» البته ريتم كندي دارد و پايان‌بندي قصه نيز شتاب‌زده است. با اين حال، قصه فيلم و شخصيت‌پردازي‌ها از ظرفيت دراماتيك خوبي برخوردارند و قدرت تاثيرگذاري بر مخاطب را از دست نمي‌دهند. تفاوت ظريفي كه در بيداري روياها بايد درك شود، تمايزي است كه بين جنگ و جهاد در ضمير پنهان فيلم نهفته و مخاطب هوشمند اگر بين اين دو خلط مبحث نكند، مي‌تواند پيام فيلم را بدرستي و بي‌هيچ سوءتفاهمي درك كند. امين حيايي در نقشي جدي و تلخ، بازي متفاوت و موثري دارد. او نشان مي‌دهد كه علاوه بر كمدي و طنز در يك فيلم تراژيك هم مي‌تواند خوش بدرخشد.

هرچند حركات و فيزيك او در طول فيلم همچنان متاثر از نقش‌هاي طنزي است كه در آن بازي كرده است.

هنگامه قاضياني نيز شمايل يك زن و مادر ايراني را به تصوير مي‌كشد كه به كاراكتر و جنس بازي طاهره در فيلم «به همين سادگي» نزديك است.

درواقع اگر بخواهيم وضعيت بازيگري در اين فيلم را صورت‌بندي كنيم، بايد بگوييم كه حيايي بازي متفاوت، هنگامه قاضياني بازي مشابه (تكرار كاراكتر طاهره در به‌همين سادگي) و حميد فرخ‌نژاد نيز حضوري متفاوت در اين فيلم دارند. «بيداري روياها» را مي‌توان فيلمي تقديرگرا هم دانست كه موقعيت دهشتناك و دشواري را ترسيم مي‌كند كه اراده آدمي هيچ نقشي در بروز آن ندارد و اين تراژدي تلخ زندگي است كه خارج از متن جنگ نيز قابل تعميم است. در يكي از سكانس‌هاي فيلم رخشانه مي‌گويد من چه تقصيري دارم، داوود و ايوب چه تقصيري دارند و اين همان پيامدي است كه جنگ بر ساختار مناسبات عاطفي و خانوادگي گذاشته و آدم‌ها را در موقعيت دشواري قرار مي‌دهد كه هيچ كدام در شكل‌گيري آن مقصر نيستند، اما دود آن به چشم همه مي‌رود. هسته اصلي فيلم در سويه دروني‌تر قصه موقعيت دشوار انتخاب است. اين انتخاب سخت، هر سه شخصيت اصلي قصه را در يك موقعيت دشوار و طاقت‌فرسا قرار داده است اما باز هم اين ايوب است كه با نيامدن خويش نه فقط در جنگ كه سال‌ها پس از جنگ و در جهاد زندگي نيز فداكاري و ايثار مي‌كند و جوانمردانه از حق خود مي‌گذرد تا اين تراژدي به پايان برسد. گاه خفته بودن روياها بهتر از بيداري آنهاست.

نوشته : سيد رضا صائمي

تنظيم براي تبيان : مسعود عجمي

مطالب مرتبط مجموعه :
آخرین مطالب سایت