اجرايي در تلاطم تراژدي
اجرايي در تلاطم تراژدي
نمايش آگاممنون به كارگرداني همايون غنيزاده در بخش «تجربههاي نو» بيستوهفتمين جشنواره بينالمللي تئاتر فجر اجرا شد.
همايون غنيزاده كه پيش از اين نمايشهاي «ددالوس و ايكاروس» را در جشنواره بيستوپنجم اجرا كرده و موفق به دريافت جايزه بهترين كارگرداني شده بود اين بارهم به سراغ اسطوره رفته است. اين نمايش، روايت همايون غنيزاده از اسطوره آگاممنون، رهبر يونانيان در جنگ تروا است.
نكته مهم اين نمايش حضور يك بازيگر است. جواد نمكي، تنها بازيگر نمايش آگاممنون است و غنيزاده علاوه بر كارگرداني، طراحي صحنه را نيز برعهده داشته و نمايشنامه را هم نوشته است. اين نمايش در تماشاخانه ايرانشهر در ساعت 19:30 اجرا ميشود.
به گزارش همشهري ، همايون غنيزاده در تجربهجديدش «آگاممنون» باز هم سوژهاي از جهان اساطير يونان را برگزيده و اين بار به سراغ سرنوشت شوم خاندان «آترئوس» و «آگاممنون» رفته است.
او در روايتش از داستان آگاممنون بر 2داستان متمركز شده است؛ ماجراي قرباني شدن «ايفي ژني» دختر آگاممنون براي «آرتميس» و ماجراي قتل آگاممنون توسط همسرش «كلي تم نسترا» و «ايجستوس».
اگر داستان نبرد تروا و پهلوانيهاي نيروهاي هر دوطرف دستمايه خلق حماسه ايلياد شد اما ماجراي بازگشت پهلوانان يوناني به سرزمينشان و مصيبتهاي متعددي كه براي هر كدام پيش آمد بيش از هر روايت ديگر ذهن نمايشنامهنويسان را از يونان باستان تا به امروز بهخود مشغول كرده است؛ از مرگ تراژيك «آژاكس» در تراژدي آژاكس سوفكل گرفته تا نمايشنامه آگاممنون در سهگانه «اورستيا» اثر آشيل.
در اين ميان سرنوشت آگاممنون به واسطه جاهطلبي و قدرتطلبياش يكي از تراژيكترين سرنوشتها در جهان اساطير يوناني است. در آغاز لشكركشي به تروا در «اوليس» باد موافق آرام ميگيرد و كشتيهاي جنگي يونان قادر به حركت نيستند پس آگاممنون ناچار است دخترش ايفي ژني را براي آرتميس قرباني كند. كلي تمنسترا از اين قضيه چنان برمي آشوبد كه تصميم به قتل آگاممنون ميگيرد و پس از بازگشت او از تروا با همكاري ايجستوس كمر به قتل او ميبندد اما پسرش «اورستيا» انتقام قتل پدر را از مادر خيانتكارش ميگيرد.
او در روايتش از داستان آگاممنون بر 2داستان متمركز شده است؛ ماجراي قرباني شدن «ايفي ژني» دختر آگاممنون براي «آرتميس» و ماجراي قتل آگاممنون توسط همسرش «كلي تم نسترا» و «ايجستوس».
اين دو فراز از ماجراي پر فراز و نشيب آگاممنون دستمايه اصلي همايون غنيزاده در اجراي آگاممنون است تا به اين وسيله او به بحث قدرت، جاهطلبي و تبعات آن در جهان امروز بپردازد.
يانكات در بحثي كه درباره تراژدي ارائه ميدهد تراژدي را متعلق به سه زمان حال، گذشته و آينده ميداند چرا كه گذشته و آينده در آن همانند زمان حال روشن و شفاف است. از اين منظر اجراي غنيزاده نيز به يك تراژدي تمامعيار پهلو ميزند چرا كه آگاممنون از يك سو درگير عذاب وجدان گذشتهاش و قرباني كردن دخترش است و از سوي ديگر در طول اجرا به بهانههاي مختلف مخاطب به قتل آگاممنون توسط همسرش ارجاع داده ميشود اما آنچه اجراي غنيزاده از اين موقعيت تراژيك را جالب توجه ميكند نگاه پاروديك وي به اين داستان است تا جايي كه به كمك بازي جذاب جواد نمكي، تماشاگر در موقعيتي كميك قرار ميگيرد و به نوعي اجرا را ميتوان اجرايي كمدي ـ تراژدي ناميد كه از خصلتهاي نگاه مدرن است.
از سوي ديگر اين نگاه مدرن در اجراي غنيزاده به عناصر ديگر اجرا نيز بسط مييابد كه بارزترين آن در صحنهپردازي عظيم نمايش و سازهاي است كه به كمك آن حركت كشتي روي دريا براي مخاطب بازسازي ميشود و اجرايي پر از تلاطم براي مخاطبش خلق ميكند. اما همچنان كه به لحاظ بصري با اجرايي پرتلاطم روبهرو هستيم، در حوزه ساختاري و فني نيز آگاممنون فراز و نشيبهاي فراواني را تجربه ميكند. بخشي از اين فراز و نشيبها به همين طراحي صحنه نمايش مربوط ميشود.
اگر از يك سو سازه عظيم نمايش در لحظات آغازين اجرا تماشاگر را كاملا مرعوب ميسازد، به مرور و با گذشت زمان بهدليل عدماستفاده متنوع و تكرار در حركات، جذابيتش را براي مخاطب از دست ميدهد و حتي تبديل به عنصري مزاحم در اجرا ميشود. از سوي ديگر بهرهگيري از ياريدهندگان براي ايجاد برخي از حركات علاوه بر آنكه يادآور نمايش قبلي غنيزاده «ددالوس و ايكاروس» است به نوعي توجه تماشاگر را از اجرا بازميگرداند و در واقع ميتوان گفت بخش عمدهاي از تمركز و توجه تماشاگر به جاي اجرا معطوف عوامل حاشيهاي آن است.
دومين عاملي كه اجراي غنيزاده را با فراز و نشيب مواجه ميكند وجود لحظات اضافي و مونولوگهاي طولاني و غيردراماتيكي است كه در عمل هيچ كمكي به پيشبرد روند نمايش نميكنند و نمونه بارز آن مونولوگ طولاني آرتميس است كه از نثري درخشان بهره ميبرد و حتي ميتوان آن را يك شعر سپيد موفق ناميد اما بهدليل حضور غيردراماتيك و طولانياش بهزودي تماشاگر را خسته و دلزده ميكند.
وجود چنين مونولوگهايي در كنار ريتم كند و كشدار برخي صحنهها باعث ميشود بخش عمدهاي از جذابيتهاي اجرا از دست برود و اين بالاخص در نمايشي كه در آن تنها يك بازيگر حضور دارد اهميت بيشتري مييابد چرا كه بهدليل حضور مداوم و تكرارشونده يك بازيگر مخاطب مستعد خستگي و كسالت است و كارگردان نمايشهاي تك نفره بايد تمهيدات و شوكهاي فراواني براي ايجاد جذابيت در آستين داشته باشند. اين نكته در كنار آنكه محدوده عمل نمايش بسيار كم است و بازيگر نميتواند استفاده چنداني از تواناييهاي فيزيكالش داشته باشد باعث ميشود اجراي آگاممنون در بسياري از لحظات، تماشاگرش را خسته كند.
در حالي كه عناصري چون موسيقي و نور ميتوانستند كمك شاياني به اين اجرا بكنند و باعث ايجاد تنوع در لحظات مختلف نمايش شوند كارگردان كمترين بهره را از اين عناصر ميگيرد و تمام تمركز و انرژي خود را بر دكور نمايش متمركز ميسازد حال آنكه در نمايشي كه بيش از هر چيز بر عوامل فني و يا به نوعي مهندسي تئاتر تكيه دارد استفاده از عناصري چون نور و موسيقي و بالاخص استفاده خلاقانه از آن لازم و ضروري بهنظر ميرسد اما غنيزاده بهراحتي از اين امكان ميگذرد.
البته در كنار تمام اين عوامل نميتوان از كنار بسياري از لحظات جذاب و خلاقانه نمايش بهراحتي گذشت كه بارزترين آن گفتوگوهاي پاياني آگاممنون را نسبت به تجربه قبلي غنيزاده يعني نمايش ددالوس و ايكاروس نميتوان گامي رو به جلو دانست كه با وجود خلاقيتهاي موجود در اجرا نشان از پسرفت اين كارگردان دارد و تلاش بيشتري از جانب او را براي بروز هر چه بهتر خلاقيتهايش ميطلبد.
تنظيم براي تبيان : مسعود عجمي