بررسی نقش تشبیه در متون ادبی(2)

وجه شبه و استخدام در میان وجوه شبهی که در اشعار این سه شاعر به چشم می‌خورد، سپهری در تشبیهات مفصل یا باز خود از وجوه شبهی سود برده است که دارای استخدام‌اند و به نوعی می‌توان گفت از هنری‌ترین وجه شبه استفاده کرده است. ...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

بررسی نقش تشبیه در متون ادبی(2)

بخش اول

مشبه به

مشبه به از جمله عناصری است که نمایانگر خلاقیت در دستگاه بلاغی است، زیرا علاوه بر تشبیه، اساس استعاره را نیز تشکیل می‌دهد. وجه شبه از مشبه به اخذ می‌شود، نوبودن این عنصر به نوآوری در ساختمان تشبیه می‌انجامد و برعکس تکراری و تقلیدی بودن آن ساختمان تشبیه را مبتذل و عامیانه می‌سازد. از سوی دیگر به کارگیری مشبه‌به‌هایی که جز سنن ادبی باعث خودکار شدگی ساختار تشبیه می‌گردد (مثلاً به کاربردن نرگس به عنوان مشبه به چشم، یا گل به عنوان مشبه به روی و ...) هیچ وجه تازه‌ای برای خواننده آشنا به ادبیات ندارد. زیرا فقط آوردن مشبه به‌های تازه و نو زبان ادب را در دستگاه بلاغی برجسته می‌نماید. همچنین باعث می‌شود در محور همنشینی تشبیه، میزان حدس مخاطب تقلیل پیدا کند یا در برخی موارد به صفر برسد و اگر مشبه کاملاً خلاف انتظار مخاطب باشد، به قول ریفاتر این خلاف انتظارانگیزه سبکی محسوب می‌شود (شمیسا ، 1373: 63). چنین خلاف انتظارها یا به عبارتی برجسته سازی‌هایی در حیطه مشبه به‌های شعر سهراب سپهری بسیار است.

او جوان بودن را به پریروزهای فکر مانند کرده است که شاید انگاره‌ای متعارف نباشد. زیرا می‌توان انگاره‌ای متعارف به عنوان مشبه به برای جوان بودن آورد. مثلاً نهال، گل تازه شکفته.

ـ یک نفر آمد.

مثل پریروزهای فکر جوان بود.

(سپهری)

یا در تشبیه دیگری بالا آمدن ماه را به «اندوه تفهیم» مانند کرده است:

ـ ماه رنگ تفسیر مس بود.

مثل اندوه تفهیم بالا می‌آمد.

(سپهری)

در اینجا حدس مشبه، به دلیل بدیع و جدید بودن به صفر می‌رسد. چنین نمونه هایی در اشعار سهراب به خصوص در" ما هیچ، ما نگاه " بسیار یافت می‌شود و می‌تواند به عنوان یکی از مختصات سبکی او به شمار آید.

البته نباید تحولات اجتماعی و سیاسی را درآوردن چنین مشبه‌به‌های نو فراموش کنیم. به تعبیری می‌توان گفت تحولات جامعه زمینه چنین رویکردی هستند. با بررسی‌های انجام شده مشخص گردید میزان مشبه‌به‌های نو و بدیع در شعر شاعران مذکور (نیما ، سهراب و اخوان ) بسیار اندک است و نمونه‌های موجود بیشتر مربوط به سهراب سپهری است. مثال‌های دیگر:

ـ من چو شیپوری

عشق ام را می‌ترکانم.

(شاملو)

می‌توان زیبایی یک لحظه را با شرم

مثل یک عکس سیاه مضحک فوری

در ته صندوق مخفی کرد.

(فروغ)

ـ سایه‌ها از دور مثل تنهایی آب، مثل آواز خدا پیداست.

(سپهری)

اکثر مشبه‌به‌های شاعران مورد بحث از حوزه محسوسات‌اند. طبق آمار 89% مشبه‌به‌های نیما ، 89%مشبه‌به‌های اخوان و 87%مشبه‌به‌های سپهری حسی است. همچنین 11%مشبه‌به‌های نیما ، 11%مشبه‌به‌های اخوان و 13%مشبه‌به‌های سپهری عقلی است.

 

وجه شبه

بدون تردید اهمیت و ارزش هنری یک تشبیه به چگونگی و کیفیت وجه شبه وابسته است. وجه شبه رابطه‌ای است که شاعر یا نویسنده به کشف آن نایل گردیده و اهمیت این کشف کمتر از یک قانون علمی نیست (شفیعی کدکنی، 1372: 18). چنین ارتباطی بین طرفین تشبیه یعنی مشبه و مشبه به ممکن است از زوایای گوناگون باشد: صورت، رنگ حرکت و ... صفاتی هستند که مورد توجه قرار می‌گیرند و شاعر یا نویسنده تنها کسی است که به آن پی می‌برد و دیگران را نیز تا اندازه‌ای در آگاهی خویش شریک می‌کند. پیش‌تر اشاره شد که وجه شبه از مشبه به اخذ می‌گردد و به نسبت بدیع و تازه بودن مشبه به شاعر از وجوه شبه جدیدتری بهره‌مند می‌شود. همان‌طور که مشبه به‌های تقلیدی زبان ادب را به زبان خودکار نزدیک می‌کند، به همان نسبت وجوه شبه تکراری و تقلیدی نیز چنین می‌کنند. هرچه شاعر در پیدا کردن روابط مشبه و مشبه به خلاقیت به کار بندد، وجه شبه بر جسته تر خواهدشد و درنتیجه ادبیت کلام بارزتر می‌گردد. وجه شبه عامل اصلی و اساسی فعال نمودن ذهن خواننده و مشارکت دادن وی در جریان آفرینش است.

در تشبیهات باز (مفصل) که وجه شبه و ادات تشبیه در ساختار آنها ذکر می‌شود، جایگاه چندانی برای مخاطب و مشارکت وی در متن باقی نمی‌ماند؛ می‌توان گفت چنین ساختارهایی به قول بارت «خواندنی» هستند: «این متن جریان خواندنی، خواننده را به سوی یک معنا رهنمون می‌شود. «خواندنی» نامیدن چنین متنی به معنی برجسته ساختن شیوه‌ای است که خواننده‌اش از آن طریق در موضع یک دریافت کننده نسبتاً منفعل می‌ایستد» (آلن ، 1380: 114). در واقع چیزی برای کشف باقی نمی‌ماند تا آن را کشف کند و به عنوان مصرف کنندة منفعل متون خواندنی است (بلزی، 1379: 164). اما از سوی دیگر تشبیهاتی که وجه شبه آنها ذکر نشده یا با وجود وجه شبه ابهامی در آنهاست (مثلاً وجوه شبهی که دارای استخدام‌اند) منجر به دخالت خواننده و مخاطب می‌گردد. به قول بارت این نوع متون خواننده را به تولید کنندة متن تبدیل می‌کند (همان: 174). چنین تشبیهاتی نو و بدیع‌اند و به عنوان سنن ادبی محسوب نمی‌شوند. می‌توان گفت این گونه تشبیهات از نظر ساختار اغلب فشرده (بلیغ)‌ هستند.

با بررسی‌های انجام شده مشخص گردید میزان مشبه‌به‌های نو و بدیع در شعر شاعران مذکور (نیما ، سهراب و اخوان ) بسیار اندک است و نمونه‌های موجود بیشتر مربوط به سهراب سپهری است.

در شعر نو فارسی تشبیهات سهراب سپهری چنین ویژگی و مشخصه‌ای دارد. یعنی اساس تشبیهات وی بر پایه تشبیه فشرده بنا شده است. از مجموع 337 مورد تشبیه که در کل اشعار او در هشت کتاب وجود دارد، 250 مورد (74%) به صورت فشرده، یعنی با حذف وجه شبه آمده است. این آمار در اشعار اخوان ثالث در پنج مجموعة ارغنون، از این اوستا، زمستان، آخر شاهنامه و ترا ای کهن بوم و بر دوست دارم به گونه ای دیگر است. در کل این آثار 57% ساختار تشبیهات به صورت فشرده (بدون وجه شبه) و 43% به صورت باز (مفصل)‌ همراه با وجه شبه آمده است. مجموع تشبیهات این آثار 756 مورد است.

این آمار در اشعار نیما به عنوان بنیانگذار شعر نو به گونه ای دیگر است. از مجموع 460 مورد تشبیه در اشعار فارسی نیما ، 77% به صورت باز یعنی همراه با وجه شبه و 23% به صورت فشرده یعنی بدون وجه شبه است. با توجه به این آمار می‌توان گفت ساختار تشبیهات نیما ـ به عنوان آغازگر شعر نوـ و سپهری عکس یکدیگر است. نیما در موارد زیادی به کمک خواننده می‌شتابد و ساختار تشبیهات را برای او روشن می‌کند. به عبارت دیگر ساختار تشبیهات هر سبکی در آغاز باز است. زیرا «از آنجا که تشبیهات نو است، معمولاً مفصل است، یعنی شاعر یا نویسنده وجه شبه را که غالباً تخییلی است ذکر می‌کند تا نگرش او که دو امر تازه را به هم مربوط ساخته است، فهمیده شود (شمیسا ، 1373: 137).»

طبق آمار، اخوان در ساختار تشبیهات ـ در مجموع آثار ـ راه متعادلی در پیش گرفته، یعنی نسبت تشبیهات باز و فشرده او به هم نزدیک است. ساختار تشبیهات نیما به عنوان آغازگر سبک نو با ساختمان اشعار سپهری به عنوان شاعری در همین سبک در چند دهه بعد از نیما کاملاً متفاوت است.

وجه شبه و استخدام در میان وجوه شبهی که در اشعار این سه شاعر به چشم می‌خورد، سپهری در تشبیهات مفصل یا باز خود از وجوه شبهی سود برده است که دارای استخدام‌اند و به نوعی می‌توان گفت از هنری‌ترین وجه شبه استفاده کرده است. این نوع وجه شبه نسبت به مشبه دارای یک معنی و نسبت به مشبه به دارای معنی دیگری است. اصولاً وجه شبهی که دارای استخدام است نشان دهندة وسعت دید و قدرت تخیل شاعراست. چنین وجه شبهی علاوه بر ایجاد معانی گوناگون فعالیت ذهنی خواننده را نیز دوچندان می‌کند و به تعبیری علاوه بر نو بودن، باعث دخالت ذهنی مخاطب می شود.

در اشعار سپهری 5% وجوه شبه چنین مشخصه‌ای دارند که می‌تواند به عنوان ویژگی سبکی او به حساب آید.

مثل یک میوه تب تند رسیدن دارم.

(سپهری)

رسیدن نسبت به من شاعر (مشبه) به معنی رسیدن به مقصد است و در مورد میوه (مشبه‌به) به معنی گدشتن از مرحله کال بودن است.

حرفهایم مثل یک تکه چمن روشن بود.

(سپهری)

روشن بودن نسبت به حرف (مشبه) به معنی صریح بودن است و در مورد چمن (مشبه به) می‌تواند به معنای سبز بودن باشد.

نمونه‌ای از نیما :

ـ من سوی گلعذاری رسیدم

در همش گیسوان چون معما

همچنان گردبادی مشوش

در هم بودن در مورد گیسوان (مشبه) به معنای آشفته و پریشان است و در مورد معما (مشبه به) به معنای پیچیده و لاینحل به کار رفته است. چنین مشخصه‌ای در تشبیهات نیما و اخوان بسیار کم است.

ادامه دارد ...


احمد رضایی جمکرانی/تنظیم : بخش ادبیات تبیان

مطالب مرتبط مجموعه :
آخرین مطالب سایت