بررسی نقش تشبیه در متون ادبی
نقش تشبیه در دگرگونی های سبکی
چکیده
سبک، نمودار گزینش و ترکیب شاعر و نویسنده از امکانات متعدد زبانی است. همچنین بیانگر تقلید یا نوآوری در دستگاههای مختلف زبان مانند دستگاه آوایی، دستگاه واژگانی و نحوی است. از جمله مهمترین دستگاههای زبان، دستگاه بلاغی است که شامل همه تزئینات بیانی و بدیعی و به تعبیری همة عناصر جمالی متن میشود. دستگاه بلاغی برجستهترین و مهمترین دستگاه زبان ادبی است که میتوان روند آفرینش ادبی را در آن ملاحظه نمود. زیرا به نظر میرسد نخستین دگرگونیهای سبکی در این دستگاه روی میدهد. اساسیترین رکن این دستگاه تشبیه است که سایر اجزای دستگاه مانند استعاره، تشخیص و حتی کنایه از آن ناشی میشود. با بررسی ساختار تشبیه به صورت دقیق میتوان تحولات سبکی دستگاه بلاغی را نشان داد.
در این مقاله، با استفاده از آماری که از تحلیل کامل تشبیهات اشعار نیما ، اخوان و سهراب سپهری در دست است، سعی میشود تحولات سبکی ناشی از تشبیه در شعر نو به اجمال بررسی شود.
مقدمه
سبک، مظهر گزینش شاعر از وسایل تعبیر است (فضل، 1998: 126). نویسنده از امکانات و ابزار فراوان و عدیدهای که در زبان دارد، برخی را برمی گزیند و با ترکیب آنها با هم اثری را پدید میآورد. «به بیان دیگر مسئله سبک، مسئلهای است که بر مفهوم گزینش استوار است. گزینش این شق یا آن شق در سطوح گوناگون زبان، یعنی سطوح معنایی، واژی ـ دستوری و آوایی زبان. در نتیجه هر متن دارای ویژگیهایی خواهد بود که فراوردة گزینشهایی هستند که فرد در تمامی این سطوح صورت میدهد، و روی هم رفته سبک ویژة متن را رقم میزند» (مهاجر و نبوی، 1376: 105). بر این گزینش باید ترکیب را نیز اضافه کنیم. زیرا تنها گزینش عامل اصلی سازندة سبک نیست، بلکه این گزینش باید در ترکیب با دیگر عناصر متن باشد.
اشخاص مختلف میتوانند سبکهای گوناگون داشته باشند و دورههای مختلف نیز دارای سبکهای متفاوتی هستند
. هر دوره مشخصات و ویژگیهایی دارد که آن را از دورههای قبل و بعد متمایز میکند. تغییرات دستگاههای مختلف زبان مانند دستگاه آوایی، دستگاه واژگانی، نحوی و... باعث میشود در هر دوره با عناصر نو و تازهای رو به رو شویم که حداقل نحوة کاربرد آنها با ادوار پیشین متفاوت به نظر میرسد. یکی از دستگاههای مهم، دستگاه بلاغی است که میتوان تحلیل و بررسی عناصر آن را سبک شناسی بلاغی نامید. در سبک شناسی بلاغی نوع دید و رویکرد شاعران و نویسندگان به جهان و اطراف نمایانده میشود؛ به محض تغییر و دگرگونی اوضاع، این تحول در دیدگاه شاعران و نویسندگان بروز میکند و نگاه آنها را دگوگون میسازد. «در هر سبک تازه، عنصر ویژهای از آنچه واکنش نسبت به سبک ادبی پیشین خوانده میشود وجود دارد. این عنصر بیانگر مباحثهای درونی و سبک ستیزی پنهان نسبت به سبک دیگر است (تودروف، 1379: 49). به نظر میرسد در این ستیزه تلاش عمدة نویسنده اثر، گریز از تقلید است. او میخواهد ـ در دستگاه بلاغی ـ با دیدی دیگر به پیرامون بنگرد و به گونهای نو و تازه نگرش خویش را عرضه کند. نویسنده یا شاعر، نگاه نو خویش را در دستگاه بلاغی خاص پیریزی میکند. مثلاً با همین دستگاه بلاغی، مسلمانان تلاش میکردند سبک هنری قرآن را توضیح دهند و تشبیهات و انحاء هنری آن را روشن نمایند (شمیسا ، 1373: 53).سبک شناسی بلاغی از بخشهای مهم و اساسی دانش سبک شناسی است و اگر قدری پا را فراتر بگذاریم، سبک شناسی بلاغی را باید مهمترین و اصلیترین رکن سبک هر اثر ادبی به حساب آورد؛ زیرا تمام ویژگیها و مختصاتی[1] که ادبیت یا وجه ادبی اثر را تشکیل میدهند و زمینة ادبی شدن آن را فراهم میکنند در این دستگاه متجلی میشود.
نقش تشبیه در دستگاه بلاغی
اگر دستگاه بلاغی را شامل همة تصاویر و تزئینات بدیعی و بیانی بدانیم (پورنامداریان، 1380: 32) تشبیه مهمترین عنصر سازندة این دستگاه است که صورتهای دیگر خیال مانند استعاره، تشخیص و حتی رمز و کنایه از آن ناشی میشود. تشبیه نشان دهندة وسعت و زاویه دید شاعر است؛ نشان میدهد که شاعر چگونه توانسته میان اشیاء و عناصر به ظاهر بیارتباط و متنوع پیوند ایجاد کند؛ ارتباطی که با هیچ دید و توانی جز دید و توان شاعر دریافت نمیشود. به دیگر سخن هستة مرکزی خیالهای شاعرانه تشبیه است. گویا به همین دلیل ابن رشیق قیروانی اساس و بنای شعر را تشبیهی خوش یا استعارهای دلکش میداند: «شعر چیزی است که مشتمل بر تشبیهی خوش و استعارهای دلکش باشد و در ماسوای آنها گوینده را فضل وزنی خواهد بود و بس» (شفیعی کدکنی، 1372: 7). از آنجا که پایة استعاره نیز بر تشبیه استوار است میتوان گفت ابن رشیق اساس شعر را تشبیه میداند. از دیگر سو تشبیه نشان دهندة تقلید یا خلاقیت نویسنده یا شاعر است و نشان میدهد تا چه میزان صاحب اثر، آفریننده یا مقلد بوده است. چنین آفرینشی شاعران و نویسندگان صاحب سبک را از مقلدان متمایز میکند: زیرا «شاعران مقلد از تشبیهات و استعارات ایشان استفاده میکنند و در واقع از چشم ایشان میبینند و از زبان ایشان میگویند.» (شمیسا، 1376: 378). برای نمونه به ابیات زیر که شاعران به تقلید از یکدیگر سرودهاند توجه کنید:
امروء القیس در توصیف اسب در معلقة معروفش میگوید:
مکـرٍ مفرٍ مقبلٍ مدبـرٍ معـا/ کجلمود صخر حطه السیل من عُل
لهُ ایـطلا ظبیٍ و ساقا نعامه/ وارخــاءُ سِرحــانِ و تقـریب تَتْفـل
حمله میکند و میگریزد و روی میآورد و پشت میکند و چون سنگ صخره است که سیل آن را از بلندی پرتاب کرده باشد.
پهلوهای او چون آهو و ساقهای او چون شترمرغ است و چون گرگ میدود و چون بچة روباه میجهد.
منوچهری دامغانی با ترجمة شعر مذکور چنین آورده است:
همچنان سنگی که آن را سیل گرداند زکوه/ گاه زان سو گاه زین سو گه فراز و گاه باز
شیر گام و پیل زور و گرگ پوی و گورگرد/ ببر دو و آهوجه و روباه عطف و رنگ تاز
یا بشار بن برد گرد و غباری را که از تاخت و تاز اسبان برخاسته، به آسمان شب تشبیه کرده و درخشندگی نیزهها و شمشیرها را به ستارگان:
کان مثارالنقع فـوق رؤوسنـا و اسیافنا لیلٌ تَهاوی کواکبه
گرد و غباربرخاسته بالای سر و شمشیرهای ما چون شبی بود که ستارگانش فروریخته باشند و فردوسی چنین میگوید:
درخـشـیدن تیغهــای بنفــــش در آن سایة کاویانی درفش
تو گفتی که اندر شب تیره چهر ستاره همی بــرفشاند سپهـر
(دود پوتا، 1382: 118 - 116)
در هر صورت تأمل و تدبر در تشبیهات شاعران همانگونه که تقلید آنان را از مضامین دیگران آشکار میکند، ابتکار و نوآوری آنان را نیز نشان میدهد. وقتی سبکی دچار دگرگونی شود، ساختارهای تشبیهی و استعارات از جمله نخستین محملهایی است که این تحول را نشان میدهد. مثلاً دگرگونیهای دستگاه بلاغی شعر نو را میتوان از جهات مختلف در ساختار تشبیهات بررسی نمود.
در بخش بعد برای گریز از تطویل به برخی از تحولات ارکان تشبیه از جمله مشبه به، وجه شبه، ادات تشبیه و... میپردازیم و کیفیت تحول آنها را با تأکید بر اشعار نیما ، سهراب و اخوان ثالث نشان میدهیم.
ادامه دارد ...
احمد رضایی جمکرانی
تنظیم : بخش ادبیات تبیان