تبیان، دستیار زندگی
درباره نقش و اهمیت كتاب هاى سیروس شمیسا در حوزه ادبیات فارسى باید این نكته را یادآور شد كه بسیارى از آثار او در شرایطى منتشر شده اند كه هیچ كتاب و نوشته قابل دفاع مستندى در زمینه هاى تحقیقى و تحلیلى او وجود نداشته است حال آنكه لزوم وجود چنین كتابهایى ....
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

درباره ی سیروس شمیسا

آینه فارسى پژوهى

سیروس شمیسا

سیروس شمیسا، متولد 1327رشت

- فارسى پژوه و استاد زبان و ادبیات فارسى، شاعر، نویسنده و مترجم

- انصراف از رشته پزشكى و تحصیل در رشته ادبیات دانشگاه شیراز

- فوق لیسانس ادبیات فارسى از دانشگاه تهران

- دكتراى زبان و ادبیات فارسى از دانشگاه تهران

- بیش از 30سال تدریس در دانشگاه

- انجام صدها طرح تحقیقاتى و مطالعاتى در حوزه زبان فارسى

- تألیف بیش از 40كتاب در زمینه زبان و ادبیات فارسى

برخى از آثار تألیفى او عبارتند از: فرهنگ عروضى، سیر غزل (بیش از شش بار تجدید چاپ) بایونگ و هسه (ترجمه)، سیر رباعى، وزن هاى پاییزى خواب، آشنایى با عروض و قافیه، سبك شناسى (4جلد و ده بار تجدید چاپ)، سیروس در اعماق ، نگاهى به فروغ، داستان یك روح و...

نام سیروس شمیسا نزد فارسى پژوهان نام دیر آشنایى است . باید هم باشد . چه او بیش از 30 جلد كتاب در این حوزه به بازار نشر سپرده است و این امر چندان تعجب آور نیست . چه سیروس شمیسا بى اغراق پژوهش گر و استاد زبان فارسى است .

اغراق نیست اگر بنویسیم هر فارسى پژوهى با خواندن آثار سیروس شمیسا براى بیشتر پرسش هاى خود در حوزه ادب پارسى ، پاسخ هاى صریحى خواهد یافت .

درباره نقش و اهمیت كتاب هاى سیروس شمیسا در حوزه ادبیات فارسى باید این نكته را یادآور شد كه بسیارى از آثار او در شرایطى منتشر شده اند كه هیچ كتاب و نوشته قابل دفاع مستندى در زمینه هاى تحقیقى و تحلیلى او وجود نداشته است حال آنكه لزوم وجود چنین كتابهایى وقتى بیشتر معلوم و آشكار مى شود كه بدانیم سیروس شمیسا در این كتابها به سیر و تحول و تطور ساختى و مضمونى انواع شیوه ها و نگرش هاى ادبى پرداخته است و این كار بس سترگ و بزرگى بود كه ازعهده كسى جز خود شمیسا بر نمى آمد .

مثلاً پیش از آنكه كتاب سیر رباعى شمیسا منتشر شود هیچ كتاب و نوشته قابل دفاع و مستندى در زمینه شناخت رباعى و سرنوشت تاریخى آن از آغاز تا امروز وجود نداشت . هر چند مقاله هایى به طور پراكنده در نشریات و مجلات تخصصى و ادبى درباره وزن رباعى و داستان به وجود آمدن آن به چاپ مى رسید اما آن نوشتارها چندان كه باید توان پاسخگویى به پرسش هاى پژوهشى را نداشتند .

از نكات قابل توجه در آثار سیروس شمیسا تقسیم بندى هاى دقیق و علمى اوست و از این منظر شمیسا نقش بسیار مهمى در بازآفرینى و تئوریك ساختن مباحث مهم و مغفول مانده ادبى ما داشته است و در این باره توانسته است به گونه اى آكادمیك و قابل فهم براى دانشجویان ادبیات مباحث مهم و كلیدى ادبیات فارسى را تشریح و تبیین كند و این كار شگرفى است كه تنها از عهده او ساخته بوده است.

علاقه و دقت نظر شمیسا در زبان و ادبیات فارسى از روزگار كودكى و جوانى بر او مستولى بوده است . آنقدركه پس از تكمیل دوران تحصیلات دبیرستانى وقتى براى تحصیل در رشته پزشكى پذیرفته مى شود ، تاب مقاومت در برابر این عشق را نمى آورد و تحصیل در رشته پزشكى را نیمه كاره رها مى كند و در رشته ادبیات دانشگاه شیراز به تحصیل مى پردازد و پس از كسب فوق لیسانس در همین رشته ، دكتراى زبان و ادبیات فارسى اش را از دانشگاه تهران كسب مى كند .

خودش درباره آثارش مى گوید: «همه كتابهایى كه تاكنون به چاپ رسانده ام ، درسى ، دانشگاهى و تحقیقى بود ه اند . شمیسا بیش از 30 سال و اندى سال است كه استاد دانشگاه است و 40كتاب نوشته است كه همگى مورد علاقه و استقبال دانشجویان ، مخاطبان و علاقه مندان و فارسى پژوهان داخل و خارج كشور قرار گرفته است. »

شیوه نگرش شمیسا به موضوعات مختلفى كه در زبان و ادبیات فارسى مطرح است و بخش بندى ها و نوع تحلیل هایش همانند كنكاش و جست و جوى وسواس آمیز در گوشه هاى نیمه تاریك تاریخ ادبیات فارسى است و شمیسا در اغلب آثارش در جست وجوى روزنه هایى است كه مى تواند زمینه هاى فهم و درك تاریخى روند آثار هنرى و ادبى شعر او نویسندگان فارسى زبان را فراهم آورد.

اثر

از جمله كتاب هاى مهم و ارزشمند شمیسا كتاب 4 جلدى سبك شناسى اوست . او در این كتابها همچون استادى بى ادعا با وسواس بسیار به انواع سبك هاى موجود در ادبیات فارسى ایران مى پردازد . جلد اول این مجموعه به سبك شناسى و كلیات آن اختصاص دارد و جلد دوم آن سبك شناسى شعر است و جلد سوم آن سبك شناسى نثر است كه البته یك جلد دیگر هم در این مجموعه وجود دارد كه به تمرینات مربوط به سبك شناسى مى پردازد . شمیسا انگیزه خودش را از چاپ این چهار جلد كتاب ارزشمند چنین بیان مى دارد: متأسفانه سبك شناسى در دانشگاه ها در چهار واحد عرضه مى گردد . دو واحد سبك شناسى نظم و دو واحد سبك شناسى نثر و جایى براى مباحث خود سبك شناسى منظور نشده است . شاید یك دلیل آن در دست نبودن كتابهاى درسى در این زمینه است .

شمیسا در این كتاب 4 جلدى كه بیش از ده بار تجدید چاپ شده اند بنایش را سبك هاى دوره قرار داده است و مى گوید: در مطالعه سبك هاى دوره هر چه معلومات خواننده در تاریخ ادبیات و زبان شناسى بیشتر باشد كار آسان تر و دقیق تر است . او در مورد سبك شناسى با « لئواسپیتزر» موافق است كه سبك شناسى پلى است بین تاریخ ادبیات و زبان شناسى و مى گوید: این از این روست كه در این كتاب علاوه بر شرح جریان هاى ادبى گاهى به ضرورت به زندگى شاعران هم اشاره هایى شده است.

البته شمیسا توقع بیشترى از دانشجویان ادبیات دارد و مى گوید : هرچه معلومات او (دانشجویان) در تاریخ ادبیات بیشتر باشد تشخیص او دقیق تر خواهد بود و چه بسا كه بتواند اسم گوینده اثر را هم دریابد.

با این همه شمیسا معتقد است بزرگترین معلم سبك شناسى خود متون و شواهدند.

از نكات قابل توجه در آثار شمیسا استقلال رأى و نظر اوست . حتى اگر این رأى و نظر در مغایرت با آرا و اندیشه هاى اساتید معتبر و بنامى باشد كه او افتخار شاگردى آنها را نیز داشته است. مثلاً در كتاب« سیر رباعى» اش شمیسا نخستین غزل سراى فارسى را« شهید بلخى» مى داند و این دیدگاه بسیارى از جمله «علامه زنده یاد همایى» را كه« رودكى» را نخستین غزل سرا مى خواند به پرسش مى گیرد.

شمیسا نقش تصوف را در تكامل غزل ، رابطه كاهش قصیده بنا به دلایل اجتماعى با رشد غزل به تفصیل با آوردن سندهاى قابل دفاع مطرح كرده است و معتقد است كه قرن هفتم به گواهى آثارى كه بر جاى مانده است ، اوج غزل فارسى است .

او مى گوید: غزل عارفانه با« سنایى» آغاز مى شود و با «مولوى» و «عطار» به كمال مى رسد و غزل عاشقانه با «سعدى».

از نظر او شاعرانى چون «عماد فقیه»،« خواجوى كرمانى» و «سلمان» براى ایجاد تغییرات دست به تركیب در اندیشه و ذهن و زبان «حافظ» در پیوند به فكر رندانه - اجتماعى حافظ به عالى ترین نقطه مى رسد. در سده نهم شعر دوره شاهرخ، هم از جهت معنا و هم زبان تحول چندانى ندارد.

در واقع بحث و نقد و تحلیل سیروس شمیسا در فصل غزل وقوع و واسوخت و شیوه هنرى از منظر ساخت و صورت، توانمندی هاى او را در حوزه دانش نقد نشان مى دهد. فراموش نكنیم كه یكى از مهمترین كتابهاى او كتاب نقد ادبى اوست.

سیروس شمیسا از معدود و پژوهنده اى است كه شعر نو معاصر ایران را به دقت مورد تجزیه و تحلیل قرار داده است و برخلاف بسیارى از اساتید كهنسال ادبیات و اساتید دانشگاهى نه تنها این سبك را پس نمى زند و از تحلیل آن نمى گریزد، بلكه به دنبال تحلیل جدى و دقیق آن برمى آید. او در این باره چنان رندانه سخن مى گویدكه جاى سؤال براى هیچ منتقد اهل انصافى باقى نمى گذارد. مى گوید: «نوگرایى نه صرفاً در قالب نوین سرودن است و نه از موضوعات تازه سخن گفتن. بلكه مسأله سبك، مسأله نگاههاى نوین است كه اگر اصیل باشد در جامه زبان نوینى متجلى مى شود و از واژه و تركیب ونحو گرفته تا تشبیه و وجه شبه و استعاره رنگ تازه مى یابند و از این دیدگاه باید از این دیده انصاف « نیما یوشیج» را آغازگر سبك نوین دانست و« افسانه» او را كه در سال1301 شمسى (پس از چند تجربه دیگر) سروده شده است بر همه كوششهاى قبلى سر دانست. مهمترین وجه تفارق شعر نیما با شعر سنتى به لحاظ شكل ظاهرى كوتاه و بلندى مصراع است. اما اولین شعر را به این شیوه بانویى به نام« شمس كسمایى» قبل از نیما سروده بود.»

همین چند خط و جمله در دقیق و ظریف نشان دادن هنر تحقیق و پژوهشگرى شمیسا كافى است. چه كسى چون او توانسته ادعا كند قبل از نیما كس دیگرى هم بوده است كه به شیوه نیما شعر گفته باشد.

از نظر شمیسا در شعر نو، سه شیوع رایج است او این سه شیوه را به شعرهاى آزاد، سپید و موج نو تقسیم مى كند و اشعار «نیما یوشیج» و« مهدى اخوان ثالث» و« فروغ فرخزاد» و «سهراب سپهرى» را در طبقه شعرهاى آزاد جا مى دهد و شعر« احمد شاملو » را شعر سپید مى داند و درباره شعر موج نو مى گوید: «این شیوه نه تنها وزن عروضى ندارد بلكه معمولاً آهنگین هم نیست و قافیه هم ندارد و فرق آن با نثر معمولاً در ارائه مطالب و نحوه خاص بیان و به طور كلى در تخیل شعرى است. شعر موج نو به دشوارى و تعقید معروف است.»

شمیسا مهمترین مشخصه شعر امروز را شكستن مرزهاى لغوى و باز شدن دروازه شعر براى ورود هر نوع لغت و تعبیر مى داند و مى گوید: «در انواع مختلف شعر كهن (قصیده، غزل و....) فقط لغات خاصى حق ورود داشتند و لغات غزل با لغات قصیده تفاوت داشت.»

او معتقد است: داستان واژگان شعرى Poetic diction در ادبیات هر كشورى سرنوشتى مشابه سرنوشت ادبیات ما داشته است و مى گوید: «در ادبیات قرن هجده انگلیس لغات شعرى با لغات عادى تفاوت داشت.« توماس گرى» مى گفت زبان عصر هرگز زبان شعر نیست و عقیده داشت كه فقط برخى از تعابیر و لغات مردمى را مى توان براى آثار ادبى برگزید. پوپ (pope) از نمایندگان بزرگ این نحوه تفكر است. لغات یك قصیده (ode) باید با لغات یك ترانه شبانى (pastoral) متفاوت باشد. در تعابیر باید نزاكت و آداب دانى را مدنظر داشت... در ادبیات ما شاعران كهن سبك خراسانى دچار چنین معضلى نبودند اما از عهد سلجوقى تا پایان سبك عراقى شعر داراى لغات خاصى بود. در سبك هندى استفاده از واژگان و تعابیر كهن موقوف شد و جاى آن را لغات و تعابیر تازه عصر گرفت، اما به صورت جدى از انقلاب مشروطیت به بعد بود كه فكر استفاده از تمام امكانات زبان زنده روز در اذهان پیدا شد.»

سیروس شمیسا

او درباره شعر نو مى گوید: «به یاد دارم كه در سالهاى نوجوانى من، استاد« سعید نفیسى» در مجله اى نوشته بود كه هر لغتى را در شعر نمى توان به كار برد و مثلاً هیچ كس نمى تواند در شعر «لطفاً» بیاورد و گویا در شماره هاى بعد آن مجله شاعرى (نصرت رحمانى) شعرى گفته و از واژه «لطفاً» استفاده كرده بود.

درسهایى كه سیروس شمیسا در آثارش به فارسى پژوهان و محققان زبان فارسى مى دهد بى شك جامع ترین و كامل ترین آثار در این زمینه است. چرا كه حاصل سالها آموختن و تجربه و تدریس خویش را در اختیار جامعه علمى و فرهنگى و ادبى ایران قرار داده و مى دهد. تردیدى نیست كه شمیسا جامعیتى زبانزد و منحصر به فرد در عرصه ادبیات فارسى و فارسى پژوهى دارد كه در كمتر محقق دیگرى جمع آمده و با این حال به دلیل پیشامدهاى ناخواسته اى كه در چند سال گذشته براى او پیش آمد، شمیسا به انزوایى ساكت تن داده است كه دانستن بیشتر درباره او را نامقدور مى سازد. با این همه كلام آخر درباره شمیسا مى تواند این باشد كه مى توان شمیسا را بى هیچ غلوى در واژگان سرمشق و نمونه اى كامل براى محققین و فارسى پژوهان مستعد و هوشمند و جوان دانست.


مهرگان

تنظیم : بخش ادبیات تبیان