زمينگيري غيرارادي

مسافران» نه تنها ريشه اقتباسي قوي در ادبيات فانتزي ندارد بلکه در چارچوب تمام قواعد فانتزي نيز نمي گنجد. با اين همه شايد واژه شوخي سازي نيز براي آنچه ما پيش رو داريم به همان اندازه نامناسب باشد که فانتزي چرا که دستپخت رامبد جوان در آشپزخانه يي که پيمان قاس
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

زمينگيري غيرارادي 

نگاهي به مجموعه «مسافران» ساخته رامبد جوان 

اين حق سازنده اثر و خواننده نقد است که پيش از هرچيز بداند آنچه پيش رو دارد، قرار است با چه معيار از سنجش مورد ارزيابي قرار گيرد. در اين صورت اگر بخواهيم «مسافران» را با معيار فانتزي که در مجموعه هري پاتر يا تريلوژي ارباب حلقه ها و امثال آن مطرح مي شود بسنجيم، قاعدتاً ميزان و مقياس مناسبي انتخاب نکرده ايم چرا که «مسافران» نه تنها ريشه اقتباسي قوي در ادبيات فانتزي ندارد بلکه در چارچوب تمام قواعد فانتزي نيز نمي گنجد. با اين همه شايد واژه شوخي سازي نيز براي آنچه ما پيش رو داريم به همان اندازه نامناسب باشد که فانتزي چرا که دستپخت رامبد جوان در آشپزخانه يي که پيمان قاسم خاني تدارک ديده، اگرچه در ابتدا با احترام به دستورالعمل شيوه فانتزي آماده شده اما محصول نهايي کمترين نسبت ممکن را با فانتزي دارد. البته هيچ فيلمي نيست که همه امکانات تکنيکي يک ژانر را يکجا داشته باشد و به عبارتي شرايط زماني و مکاني ساخت يک فيلم يا سريال اغلب گستره انتخاب سازندگانش را محدود مي کند.

«مسافران» با وجود تلاش اوليه سازندگانش براي ارائه نوع جذابي از فانتزي به مخاطبي که عادت به ديدن نمونه هاي وطني آن ندارد، همان طور که اشاره شد، چندان در چارچوب تعريف عمومي آن نمي ماند چرا که فانتزي در واقع گونه يي از سينما و ادبيات است که اشکال فراطبيعي را به عنوان عنصر اوليه طرح و توطئه يا درونمايه خود به کار مي گيرد و به لحاظ فضاي ادبياتي در زيرمجموعه ادبيات گمانه زن جاي مي گيرد.

«مسافران» با وجود تلاش اوليه سازندگانش براي ارائه نوع جذابي از فانتزي به مخاطبي که عادت به ديدن نمونه هاي وطني آن ندارد، همان طور که اشاره شد، چندان در چارچوب تعريف عمومي آن نمي ماند چرا که فانتزي در واقع گونه يي از سينما و ادبيات است که اشکال فراطبيعي را به عنوان عنصر اوليه طرح و توطئه يا درونمايه خود به کار مي گيرد و به لحاظ فضاي ادبياتي در زيرمجموعه ادبيات گمانه زن جاي مي گيرد. فانتزي بيش از هر چيز داراي عناصر تخيلي در فضايي خود- منسجم است که منطق و قوانين خاص خود را مي طلبد. اما آنچه شرايط دراماتيکي را خلق مي کند استفاده از تضاد و تقابل در فضايي شبه واقعي يا فراواقع است که اين همه در «مسافران» تقليل يافته و گاه تغيير کارکرد مي دهد.سير روايي آن نيز حاکي است ما شاهد مجموعه يي هستيم که از سوي يک کمدي با رگه هايي از فانتزي کودکانه به سمت خلق فضاي انتقادي بزرگسالارانه يي پيش مي رود و همزمان خاصيت هاي فانتزي خود را نيز از دست مي دهد.

پيش از هر چيز بايد اذعان داشت «مسافران» اثري شريف به جهت طرح معاني و مفاهيم انساني است اما از نوعي دوگانگي رنج مي برد به طوري که ترکيب يک متن قابل تامل و البته اخلاق گرا و برخورد سطحي در اجرا باعث شده است اين مجموعه برخلاف پتانسيل بالا براي ايجاد موقعيت هاي کميک و خلق فضايي موثر در نهايت به طنزي ميانه و در مواقعي برنامه يي آنتن پرکن تبديل شود. البته به کارگيري بازيگراني ناهمگون با پتانسيل هاي مختلف و شيوه اجرايي متفاوت از محمدحسن معجوني، سحر دولتشاهي و نصرالله رادش گرفته تا حميد لولايي و شقايق دهقان در اين اتفاق چندان بي تاثير نيست. درست است که طبيعت روايي قصه براي درآوردن تفاوت زمين تا آسمان دو گروه چنين عدم يکدستي را طلب مي کند اما اين بار تفاوتي چندان بار سبک و سريع الانتقالي نيست که با انتخاب دو تيپ بازيگر متفاوت به مخاطب انتقال يابد.به همين علت بزرگ ترين مساله يي که «مسافران» از آن رنج مي برد تحميل بخش اعظم بار فراواقع قصه بر بازيگرانش است به طوري که حتي کارگردان، تندي ريتم مورد نظر در کار را بيشتر بر دوش بازيگرانش مي اندازد. در نتيجه بازيگران مجبورند در محدوده تنگ يک اتاق يا خانه مدام در تب و تاب باشند و در اصطلاح عام ترش به ورجه وورجه بپردازند تا اغلب دست تنها و در غياب ابزار بديهي دنياي فانتزي و حتي کميک به مخاطب يادآور شوند که شاهد يک کار کمدي- فضايي است.

آنچه ميزان توقع از يک کار گروهي نظير يک فيلم يا سريال را تعيين مي کند جدا از توقع مستتر در دل اثر، ترکيب گروه سازنده است که «مسافران» با وجود سابقه قاسم خواني در نوشتار طنز، چگيني در پروسه تهيه، رامبد جوان در بازيگري، تبليغات و بهره گيري از جلوه هاي ويژه و... توقع به وجودآمده را برآورده نمي کند. اما چرا؟

نخستين دليلي که به ذهن مي رسد، کافي نبودن بودجه و امکاناتي است که تنها عنوان فانتزي و فراواقعي بودن براي مشخص شدن رديف بودجه آن کافي است چرا که نمي توان يک مجموعه فانتزي را با برآورد يک سريال درجه ب خانوادگي ساخت حتي اگر چنين مجموعه يي بر پايه روابط اجتماعي بنا شده باشد.

«مسافران» اثري شريف به جهت طرح معاني و مفاهيم انساني است اما از نوعي دوگانگي رنج مي برد به طوري که ترکيب يک متن قابل تامل و البته اخلاق گرا و برخورد سطحي در اجرا باعث شده است اين مجموعه برخلاف پتانسيل بالا براي ايجاد موقعيت هاي کميک و خلق فضايي موثر در نهايت به طنزي ميانه و در مواقعي برنامه يي آنتن پرکن تبديل شود.

دومين مساله تعريف اين سريال در قالب 90 شب با شيوه ساخت و پخش همزمان است. چنين شيوه يي باعث مي شود ضمن محدوديت زماني و داشتن دغدغه آنتن، سازندگان آن به حداقل ها در طراحي و اجراي جلوه هاي ويژه و نمايش اتفاقات تن دهند تا به موقع روي آنتن حاضر شوند.سوم محدوديت لوکيشن و البته محدوديت کنشي بازيگران به ويژه بازيگران زن فضايي مجموعه است که تاثير مستقيم در قابل باور کردن اتفاقات و کنش و واکنش هاي مورد انتظار دارد.چهارم در اختيار نداشتن ابزار بياني مناسب با موضوع نظير ابزار جنگي، ارتباطي و تاثيرگذار است که متاسفانه با پيشبرد سريال همان اندک ابزار فضايي اوليه هم جاي خود را به ما به ازا هاي زميني مي دهد و به طور کل فضايي ها عطاي آن را به لقايش مي بخشند و ترجيح مي دهند با تعلق خاطر هر چه بيشتر به زمين و اسلافش، کمي براي ادامه راحت تر ساخت داستان با توجه به محدوديت ها باشند.

اما نکته جالب در مورد روندي که «مسافران» از آغاز تا به امروز طي کرده اينکه اين مجموعه بازتاب مناسبي از شيوه برخورد مديران شبکه هاي تلويزيون ما با مخاطب است به طوري که رد پاي آن حتي در شيوه ساخت اين سريال هم به چشم مي خورد. در اينجا زميني ها مي خواهند فضايي ها را به گونه يي در خود هضم کند و به شکل و شمايل خود درآورند تا از خطرات احتمالي فضايي ها در امان باشند؛ کاري که مدت هاست مديران شبکه هاي تلويزيوني ما هم همان کار را مي کنند تا به قول معروف سليقه مخاطب را شکل دهند،در حقيقت «مسافران» قرباني چنين طرز تفکر بازنگهدارنده يي شده است که از يک پتانسيل پرقدرت به يک طنز گاه و بيگاه شبانه تبديل شده است که هرچه بيشتر مي گذرد خنثي تر و به مجموعه يي خانوادگي صرف نزديک تر مي شود به نوعي که فقط نوشتار متن يا همان ديالوگ ها در حد انتظار اوليه باقي مي ماند. در نتيجه «مسافران» فعلي نه نتيجه ناتواني سازندگانش بلکه بازتاب خوشفکري محدودشده در شرايط تحميلي است که در سياستگذاري ها از فانتزي تنها به نامي اکتفا مي کنند و صرف بيان حرف و معاني خوب را براي ارتباط و ارتقاي سطح سليقه مخاطب کافي مي دانند.

منبع : اعتماد

تنظيم براي تبيان : مسعود عجمي

مطالب مرتبط مجموعه :
آخرین مطالب سایت