قفل پایانی

گر این محبره نیست گنج گهر كجا اژدها جای كردش به سر چنان اژدهایی كه گاه ستیز نیارد تواناییش شیر نر ...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

قفل پاياني

قسمت

 اول

قسمت

 دوم

قسمت سوم قسمت چهارم
قسمت پنجم قسمت ششم قسمت هفتم قسمت هشتم

قسمت نهم ( پاياني)

قفل:

بر لبش قفل است و بر دل رازها / لب خموش و دل پر از آوازها

 

قلمدان سياه قلم «رقم كمترين بنده فتح‌الله شيرازي 1250» كه براي شهاب الملك ساخته شده است:

 

طوبالك، اي ظريف قلمدان، كه نزد عقل
از نقش خوش چو مردمك ديده (اي) عزيز
سيمين دوات در بر تو چشمه حيات
هر خانه‌ات چو شاخه طوباست مشكبيز
نزد امير پاك گوهر، آن شهاب ملك
خود خوشتر است قدر تو از صد هزار چيز
الوان مختلف نبود گر ترا چه غم
خوشتر بود عروس نكوروي، بي‌جهيز

(اهدايي آقاي مسيبي به موزه‌ي هنرهاي تزييني)     

 

قلمدان خاتم:

 

اين قلمدان را، دوات از لعل و مرجان لايق است
ليقه از گيسوي يار و زلف جانان لازم است
آب حيوانش مداد و شاخ طوبايش قلم
بهر جيب نو خطان و، عشق خوبان لايق است

 

قلمدان منبت: «عمل كارخانه استاد زين‌العابدين 1268»

 

اي خط تو اسرار نهان كرده عيان
وي آب حيات ار قلمت گشته روان
مي‌زيبد اگر بهر دواتت آرند
از مشك مداد و ليقه از زلف بتان

(مجموعه‌ي آقاي دكتر صادق كيا)

 

قالي:

صورتگران چين اگر اين نقشه بنگرند / نقش نگارخانه چين را كنند حك

 

قاليچه:

قاليچه ابريشمي كار تبريز سده ي دهم هجري:

اي بر دوشك سپهر جايت
قاليچه چرخ زير پايت.
چون بر دوشك مربعت جاست
خورشيدي و چارمين فلك راست.
قاليچه نشين چرخ چهارم
 در زيلوي چارگوشه‌ات گم.
آراسته‌ات ركاب اجلال
قاليچه فتح و عز و اقبال
تا هست جهان ترا باد
بر مسند دولتت بقا باد

(موزه‌ي ايران باستان)

 

قندان:

دعوت به لب نگار مي‌كرد نبات / زان روي سيه سيخ در دهانش كردند

 

«ک»

كارد:

اين طرفه كارد را به جهان اي نگار من / بركش ز قهر و بر شکم دشمنان بزن

(موزه‌ي برن، سويس)

 

كاسه:

بر مثال كاسه، در هر كوزه‌اي گرديده‌ام / همچون دستياري بي غرض كم ديده‌ام

 

كاشي:

كاشي ستاره‌اي شكل با نقش گل و بوته:

 

جهان اي برادر نماند به كس
دل اندر جهان آفرين بند و بس  
جهان از نام آن كس ننگ دارد
كه از بهر جهان دل تنگ دارد
جهان و كار جهان سر به سر همه باد است
خنك كسي كه ز بند زمانه آزاد است
جهان ناشگفتا كه كردار تست
هم از تو شكسته هم از تو درست

(مجموعه‌ي آقاي خليل رحيمي)

 

 

كمانچه:

باز آمد آن مغني با چنگ ساز كرده / دروازه بلا را بر خلق باز كرده

 

«م»

محبره ي منبت  ـ عمل زين‌العابدين 1277هـ .ق . خوانسار:

 

گر اين محبره نيست گنج گهر
كجا اژدها جاي كردش به سر
چنان اژدهايي كه گاه ستيز
نيارد تواناييش شير  نر    
تو آهسته زين گنج در بر گشاي
كه يابي مر اين گنج را پر دُرر
چو در بسته باشد چه داند كسي
كه خر مهره باشد در آن يا گهر

 

 (موزه‌ي هنرهاي تزييني)

 

«ن»

نشان:

روي نشان نقره‌‌ي شير و خورشيد كه از زمان عباس‌ميرزا تا تشكيل ارتش نوين در ايران معمول بوده، هميشه اين بيت نوشته مي‌شد:

هر شيردل كه دشمن شه را عنان گرفت / از آفتاب همت ما اين نشان گرفت

 

«و»

وسمه جوش نقره:

اين وسمه بر ابروان دلكش / يا قوس قزح بر آفتاب است

 

در پايان اين مقاله از همكاري بي‌دريغ آقايان قانع بصيري مدير موزه‌ي كاخ گلستان و كريم‌زاده مدير دبيرستان ايران‌آباد كه در تهيه اين مقاله نويسندگان را صميمانه ياري كرده‌اند سپاس گزاري مي‌شود.     


يحيي ذكاء : رييس موزه‌ي مردم شناسي

محمد حسن سمسار : موزه دار موزه هنرهاي تزييني

تنظيم : بخش ادبيات تبيان

 

مطالب مرتبط مجموعه :
آخرین مطالب سایت