شعرها و چیزها ( جلدها )
قسمت اول ، قسمت دوم ، قسمت سوم ، قسمت چهارم ، قسمت پنجم ، قسمت ششم
جعبه خاتم كاری، شیراز:
یا حبذا ز صنعت این چابك اوستاد |
كین پیكر بدیع نوآیین بنا نهاد |
یك بوستان شكوفه به هر گوشه نقش بست |
یك آسمان ستاره به یك صفحه جای داد |
از خون خشك این همه گل ها در او شكفت |
طبع بهار داشت سر انگشت اوستاد |
(از یك مجموعه ی خصوصی در تهران)
جلد چرمی ضربی:
عمل قاری صدیق 1309هـ . ق.
روی تو كه مهر بیزوال آمده است |
آیینه حسن لایزال آمده است |
هر جا كه ز نعلین تو مانده است نشان |
محراب سجود اهل حال آمده است |
و
سحرم هاتف میخانه به دولتخواهی |
گفت باز آی، كه دیرینه این درگاهی |
همچو جم جرعه در ما كش كه ز سر ملكوت |
پرتو جام جهان بین، دهدت آگاهی |
- بضاعت نیاوردم الا امید / خدایا ز عفوم مكن ناامید
(موزه ی هنرهای تزیینی)
جلد :
بهتر ز كتاب در جهان یاری نیست |
در غمكده زمانه غمخواری نیست |
هر لحظه از او به گوشه تنهایی |
صد راحت است و هرگز آزاری نیست. |
جلد چرمی:
«عمل حاجی احمد شاه ابن شیخ علی قراتاش 1212هـ . ق.»
پیشی طلبی و هیچ كس پیش مباش |
چون مرهم و موم باش، چون نیش مباش |
خواهی كه ز هیچ كس گزندت نرسد |
بدگوی و بدآموز و بداندیش مباش |
ساده لوحان را نشاید تربیت كردن غنی |
گشت چون آیینه روشن، شد به روشنگر طرف |
نیك و بد را اعتباری نیست در بازار دهر |
میشود در هر ترازو، سنگ با گوهر طرف |
(مجموعه ی آقای كریمزاده)
جلد چرمی ضربی «1255 هـ .ق.»:
- در دل نتوان درخت اندوه نشاند / همواره كتاب خرمی باید خواند
- میباید خورد و كام دل باید راند / پیداست كه چند در جهان خواهی ماند.
- در كف نغز خط خوب رقم / رزق را طرفه كلیدیست قلم
(مجموعه ی آقای كریم زاده)
جلد روغنی مرقع:
«عهد ناصرالدین شاه در كارخانه سید محمد 1281هـ .ق.»:
سحر بلبل حكایت با صبا كرد |
كه عشق روی گل با ما چها كرد |
من از بیگانگان هرگز ننالم |
كه با من هرچه كرد آن آشنا كرد |
غلام همت این نازنینم |
كه كار خیر بیریب و ریا كرد |
(مجموعه ی آقای كریمزاده)
جلد كتاب:
این جلد كه هست همچو خوبان طراز |
آراسته پیكری است پوشیده به ناز |
گویی در جنت است كز عالم قدس |
بر ناظر این كتاب میگردد باز |
جلد:
ماده ی تاریخ زیر را محمد صادق مروازی «هما» در تاریخ جلد دیوان فتحعلیشاه ساخته است:
شاه كیوان پاسبان فتحعلیشه آن كه هست |
ز آستان بارگاهش قصر خضرا منفعل |
خسروی كز جاه و دربان جلالش از جلال |
گشت اسكندر خجل، گردید دارا منفعل |
باشد از افراد آن سلمان و سعدی شرمسار |
هست از هر بیت آن حسان داعی منفعل |
جست پیرایه ز جلدی كز عجایب نقش آن |
چشم آذر خیره گشت و كلك مانی منفعل |
الغرض چون جست زیب و زرنگین و، سطح و آن |
شد منقش سطح آن مینوی مینا منفعل |
سال تاریخش «هما» پرسید از پیر خرد |
گفت «مانی گشت از این جلد زیبا منفعل» |
(1217هـ .ق.)
جلد:
جلد قرآن مذهب عالی، ماده ی تاریخ از سحاب اصفهانی:
از امر شهنشاه جهان فتحعلیشاه |
شاهی كه بدو ختم بود معنی شاهی |
سلطان قدر امر قضا نهی كه عدلش |
آمر به اوامر شد. ناهی ز مناهی |
الحق سزد این مصحف از اوراق نگارین |
كو داده به اعجاز نگارنده گواهی |
الفاظ روانبخش نمایان ز سوادش |
چون آب حیاتی كه نماید ز سیاهی |
القصه چو این جلد ضیاءبخش زراندود |
كاسرار الهیست در آن درج كماهی |
شد حافظ این گنج سحاب از پی تاریخ |
گفتا كه «بود مخزن اسرار اللهی» |
(1217 هـ .ق.)
جلد:
جلد قرآنی به خط میرزا شریف خوش نویس. تذهیب از میرزا حسن نقاش. ماده تاریخ از میرزا رشید:
حبذا این محكم تنزیل كز حسن خطش |
احمد و یاقوت هر دو والهاند و مستهام |
خط او از كلك سحار شریف آن كه بود |
احمد و یاقوت پیش خط او كمتر غلام |
هست تذهیبش از آن نقاشی مانی فن حسن |
آن كه در صنعت بود از مانیش برتر تمام |
الغرض مامور شد چون از پی تذهیب او |
از شجاع الدوله آن یكتا امیر نیكنام |
سرور عادل و كامل كه از فضل خدای |
فیض جود هیئت او میرسد بر خاص و عام |
زد رقم تاریخ اتمامش «رشید» نكته سنج |
«حمدلله شد ز یوسف این كلام الله تمام» |
(1283ه. ق.)
ادامه دارد...
یحیی ذكاء : رییس موزهی مردم شناسی
محمد حسن سمسار : موزه دار موزه هنرهای تزیینی
تنظیم : بخش ادبیات تبیان