تبیان، دستیار زندگی
سر ملوك ابونصر، ناصرالدینشاه كه هست گردون با پایه سریرش دون به چهر خویش آراسته است تخت نیا بدان صفت كه منوچهر تخت افریدون ...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

شعرها و چیزها ( تخت ها )

بخش اول ، بخش دوم ، بخش سوم ، بخش چهارم

تخت خورشید

تخت خورشید معروف به تخت طاووس در فاصله ی سال های 16- 1215هجری قمری در اصفهان به دستور فتحعلی‌شاه ساخته شده و در زمان ناصرالدین شاه به سال 1274هـ . ق. تغییرهایی در آن داده، و این شعرها را در داخل ترنج های طارمی های اطراف آن مینا كاری كرده‌اند:

 تخت ها

سر ملوك ابونصر، ناصرالدینشاه
كه هست گردون با پایه سریرش دون
به چهر خویش آراسته است تخت نیا
بدان صفت كه منوچهر تخت افریدون

به عهد خود چو ملك بر جمال ملك فزود

نهاد خوبترین رسم و بهترین قانون
سریر خاقان دادش به پای بوسه و گفت
نشستگاه توام، كن جمال من افزون
فزود شاه جهان بر جمال تخت نیا
چنان كه رشك برد زو، سپهر میناگون
روان فتحعلیشاه در بهشت برین
به یاد این ملك راد، بشكفد ایدون
به تاج و تخت شهنشاه تا به كار برند
فلك زر و گوهر آرد ز بحر و كان بیرون
چو بامداد دهد بار آیدش به سلام
ز چرخ طالع مسعود، و طایر میمون
قضا به پایه اورنگ او دهد بوسه
قدر به گوشه دیهیم او بود مفتون
همیشه تا ز كواكب چو اندر آید شب
شود سپهر، مرصع به لولو مكنون
نشستگاه ملك باد این خجسته سریر
بر سریرش باد قد ملوك، چو نون
بود به تخت شهنشه پیروز، روز افزون
برین سریع مرصع چو مهر بر گردون

(موزه‌ی كاخ گلستان)

اشاره: همانگونه که می بینید اغراق بیش از حد برای تجلیل از شاهان به شیوه قصیده سرایی سبک خراسانی در این اشعار بسیار مشهود است و گویا چنین اغراق های غریبی را برای افزودن به ابهت تخت سلطنت لازم می دیدند گرچه نحوه سرایش قصاید مدحی همیشه بر مبنای دروغ پردازی و اغراق درباره شان ممدوح بوده است. نمونه های حاضر شاید از نمونه های برجسته اغراق در شعر هستند که متاسفانه همین امر باعث شده تا از زیبایی هنری کمی بهره مند باشند.

تخت مرمر

این تخت به حجاری استاد محمد ابراهیم اصفهانی به سال 1221هـ . ق. ساخته شده و فتحعلی خان صبا در مدح فتحعلی‌شاه، و وصف این تخت شعرهایی سروده، كه در طارمی های تخت از داخل و خارج كنده‌كاری شده است. بیت هایی از طارمی های بیرون سمت راست تخت به ترتیب زیر خوانده می‌شود:

 تخت ها

كشیده سر به فلك تخت شاه عرش اورنگ
و یا سپهر برینی است بر زمین از سنگ
سریر سنگ ز آیینه به كه از رشكش
گرفته چهره آیینه سكندر زنگ
سریر فتحعلی‌شه كه با محیط كفش
دل محیط چو چشم بخیل باشد تنگ
ز طبع اوست كه فواره‌اش درافشانست
بلی ز تربیت مهر گوهر آرد سنگ
ز سنگ كعبه دیگر، بیانگر كه بروست
ركوع قیصر روم و سجود خسرو زنگ
سریر شاه جهانست یا سپهر برین
كه مهر اوست رخ شهریار با فرهنگ
ستوده فتحعلی‌شاه، آن كه رخشش را
ز انجم آمده بر گستوان ز منطقه تنگ
همیشه تا تن شاهان به تخت جوید فخر
مدام تا سر مردان ز دار دارد ننگ
قد موافق او بر نشیب تختش راست
سر مخالف او بر فراز دار آونگ
تختی از سنگ برار است شه عرش اورنگ
كه ز غیرت زده بر شیشه نه گردون سنگ

چون نهد پای بر‌ آن خسرو جمشید آیین
چون كند جای بر آن شاه فریدون فرهنگ
آسمانیست كه او را بود از خور دیهی
آفتابیست كه او را بود از چرخ اورنگ
تخت دارای جهان، فتحعلی‌شاه است این
یا كه عرشست و بر آن از ملك العرش آهنگ
آسمان را به این گاه، سجود است سجود
زین خرامیدن بیهوده درنگ آن درنگ
گرچه با عرش سخن را نبود روی ولی
چه توان چون نبود بارگی او همه لنگ
الغرض یافت چو این تخت سلیمانی فر
به شهنشاه فلك گاه و سلیمان فرهنگ
منشی طبع صبا از پی تاریخش گفت
كه سلیمان زمان داده شرف این اورنگ

(ایوان تخت مرمر – كاخ گلستان)

تخت نادری

تخت یا صندلی دو پله كه به غلط به نام «تخت نادری» معروف است و اینك در موزه‌ی جواهرات سلطنتی در خزانه‌ی بانك مركزی نگاه داری می‌شود، از ساخته‌های زمان فتحعلی‌شاه است.

در دو طرف دست اندازها و پشتی آن شعرهایی بدین مضمون برجسته كاری و منگنه شده است:

 تخت ها

شهنشاه اعظم خداوند كیهان
جهان بین عالم جهانبان دوران
جهاندار فتحعلی شه كه دارد
به خاك پیش روی خورشید پنهان
سپهرش یكی گرد از سم تازی
زمینش یكی گوی در خم چوگان
هنر جان و جان شهنشه بدان تن
جهان جسم و جسم جهانبان در آن جان
به حكمی رباینده تاج قصیر
به عزمی ستاننده تخت خاقان
سزاوار خویش آن شهنشاه گیتی
ز یاقوت تابان و الماس رخشان
یكی كرسی آراست چون كان گوهر
یكی كرسی افراخت چون عرش یزدان
بپرداختند از درر گنج دریا
تهی ساختند از گوهر مخزن كان

(موزه‌ی جواهرات سلطنتی)

یحیی ذكاء : رییس موزه‌ی مردم شناسی 

محمد حسن سمسار : موزه دار موزه هنرهای تزیینی

تنظیم : بخش ادبیات تبیان