همراهي با والدين

مشکلات دانش آموزان را چگونه به والدین اطلاع دهیم و...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

همراهي با والدين

کليد مشارکت و همکاري موفق با اوليا، استفاده درست معلم از روابط عمومي مؤثر، مهارت در حل مشکلات و مذاکره است. مقاله حاضر شامل چند بخش درباره روابط عمومي مؤثر معلم با اوليا و چند روش براي دستيابي به آن است.

 

همراه شدن با اوليا دانش آموزان

 

به محض اطلاع از مشکل آموزشي يا رفتاري کودک، بدون توجه به اين که روز اول يا هفته اول باز شدن مدرسه است، بايد با والدين او ارتباط برقرار کرد. اين مسأله، هسته اصلي همکاري موفق با خانواده هاست. گاهي معلمان براي دوري از درگيري و ترس از به توافق نرسيدن و يا ناخشنودي والدين، درباره مشکلات يادگيري و رفتاري دانش آموزان با آن ها صحبت نمي کنند. حتي ممکن است از برقراري جلسه مشترک با خانواده کودک و تقاضاي کمک از آن ها نيز طفره بروند؛ به اين اميد که دانش آموز پس از گذشت زمان، خود به خود بهبود پيدا کند يا مشکلش حل شود.

 

با اين حال، اگر رفتار کودک به همان شکل باقي بماند، معلم ممکن است از وضعيت، شکايت نيز داشته باشد و حتي با وجود اين که از والدين کودک کمک نخواسته است، آن ها را در اين مورد مقصر بداند.معلم در مثال زير کاملاً دلخور است و تقصير ها را به گردن ديگران مي اندازد.

 

معلم :من تلاشم را کرده ام. سه ماه است که با اين بچه درگير بوده ام. هيچ تغييري نکرده است. با يک کلاس بزرگ چه کار مي توانم بکنم. هيچ کمکي هم از طرف پدر و مادرش صورت نگرفته است. حتي يک بار هم نشده است که به مدرسه بيايند و از وضعيت کودکشان سؤال کنند. اگر آن ها هيچ اهميتي نمي دهند، چرا من بايد اهميت بدهم.

 

چند دليل براي تماس وصحبت با والدين در اولين برخورد با مشکل وجود دارد.

اول، در صورتي که شما خانواده را دربرنامه ريزي براي حل مشکل رفتاري دانش آموز شرکت ندهيد، ممکن است احساس کنيد والدين آن ها قدر زحمات شما را نمي دانند و از ميزان فعاليت شما آگاهي ندارند( البته آن ها چه طور مي توانسته اند به شما کمک کنند، در حالي که از آنچه انجام داده ايد، بي خبر مانده اند).

 

دوم، با همکاري والدين در اولين فرصت براي برنامه ريزي، ممکن است متوجه شويد که عوامل خانوادگي ديگري نيز وجود دارند که در عملکرد رفتاري کودک تأثير گزار هستند مانند: طلاق، فوت والدين يا ديگر اعضاي خانواده يا برخي بحران هاي ديگر خانوادگي .اطلاع از وضعيت خانوادگي خاص کودک ممکن است در بررسي دقيق رفتار او ) و خانواده اش) به شما کمک کند و بتوانيد راه حل هايي براي افزايش احساس امنيت خاطر در دانش آموز، در مقابل آنچه مي توانيد يک وضعيت غير قابل پيش بيني در خانه بناميد، پيدا کنيد.

 

سوم، اگر شما براي صحبت کردن با والدين دانش آموز، بيش از حد فرصت را از دست بدهيد، هنگامي که سرانجام با يکديگر ملاقات مي کنيد، از دست آنها عصباني هستيد. آن ها نيز ممکن است به اين علت که مشکل را به مدت طولاني از آن ها پنهان کرده ايد، از شما ناراضي باشند. اين حالت مي تواند تلاش شما را براي جلب مشارکت آن ها در آينده، تحت تأثير قرار دهد. مطمئناً بيش ترين شکايت هاي والدين از اين بابت است که معلم ها خيلي دير وجود مشکل را به اطلاع آن ها مي رسانند.

 

گاهي يک معلم ممکن است از ترس شماتت والدين و اين که فکر کنند معلم موفقي نبوده است، با آن ها تماس نگيرد. چنين معلماني ممکن است تصور کنند، ارتباط با والدين و استمداد از آنها جهت حل مشکل دانش آموز، نشانه عدم کفايت و نوعي اظهار عجز است و اين که معلم براي حل مشکل دانش آموز به کمک آن ها احتياج دارد را نشان ضعف مي دانند. آن ها ممکن است به افسانه " معلم خوب" اعتقاد داشته باشند. معلم افسانه اي، معلمي است که به تنهايي و بدون کمک پدر و مادر ها تمام مشکلات دانش آموزان را حل مي کند. اما برداشت درست و واقعي کاملاً عکس اين مطلب است. يعني معلم موفق کسي است که از همان شروع مشکل دانش آموز، پدر و مادر او را در يک برنامه ريزي براي حل آن شريک کند.

 

دعوت از والدين و تنظيم قرار ملاقات

 

اولين کار در صورت وجود مشکل، تماس با والدين و ترتيب دادن يک قرار ملاقات با آن هاست. هر گونه تلاش ممکن را براي ارتباط و تماس با آن ها به کار ببريد و از يک يا دوبار شکست نا اميد نشويد. اگر نتوانستيد با تلفن با آن ها تماس بگيريد، سعي کنيد برايشان نامه بفرستيد و از آن ها بخواهيد با شما تماس بگيرند. اگر هيچکدام مؤثر نبود، سعي کنيد در محل کار آن ها تماس را برقرارکنيد. در نظر بگيريد که اين تماس يک امر لازم در راستاي حرفه شماست ( يک پزشک آيا در تماس با والدين کودک بيمار ترديد مي کند؟)

هنگامي که به آن ها دسترسي پيدا کرديد، برخوردي مثبت و مسؤولانه داشته باشيد. برايشان شرح دهيد که تماستان به خاطر احساس وظيفه نسبت به فرزندشان است. خيلي خلاصه شرح دهيد که چرا خواسته ايد آن ها را ملاقات کنيد. مثلاً بگوييد:" من به اين خاطر با شما تماس گرفتم، چون متوجه برخي مسائل در نحوه ارتباط فرزندتان با بقيه دانش آموزان شده ام."

 

به والدين بگوييد که از قبل برنامه اي براي حل مشکل فرزند آن ها پياده کرده ايد، خيلي مشتاق هستيد که صحبت هايشان را درباره هر موردي که ممکن است به او کمک کند، بشنويد و به آنها اطمينان بدهيد که با کمک همديگر مي توانيد مشکل را حل کنيد. زمان هاي مختلفي ( در وقت کار يا خارج از آن ) پيشنهاد کنيد که براي اين که آن ها بتوانند در آن زمان ها به ديدار شما بيايند. در خانواده هايي که خيلي نگران و تحت فشار هستند، ممکن است ملاقات در خانه آن ها مناسب تر باشد.

 

به والدين خوش آمد بگوييد

 

نحوه خوشامدگويي شما به والدين هنگام اولين ملاقات، کليه موفقيت شما به حساب مي آيد. جلسه را رأس ساعت شروع کنيد و از فرصتي که در اختيار شما گذاشته اند، تشکر کنيد. مطمئن شويد، زماني را که به جلسه اختصاص داده ايد براي آن ها نيز مناسب است. مثلاً بگوييد: " خيلي خوشحالم که توانسته ايد به اين جلسه بياييد تا با هم ملاقات داشته باشيم. به نظر من يک ساعت وقت براي اين گفت وگو مناسب است. آيا شما هم موافقيد؟"

 

در پيام هاي خود از کلمه "من" به جاي کلمه " شما" استفاده کنيد

جملاتي که در آن ها از کلمه " من" استفاده مي شود، نشان دهنده احساسات معلم و خواسته هاي او هستند، در حالي که کمله "شما" در جمله نشان دهنده تقصير، شماتت و يا قضاوت است و معمولاً عصبانيت يا سر افکندگي ايجاد مي کند. اگر خود را جاي والدين قرار دهيد و شنونده جملات زير باشيد، خواهيد ديد که چرا " من " گفتن در جملات، تأثير بيش تري در برقراري ارتباط دارد.

 

- کودک شما هميشه دير به مدرسه مي رسد. خيلي از روزها هم نيست. موضوع چيست؟ چرا شما نمي توانيد اور ابه موقع به مدرسه برسانيد. در اين عبارت کلمه " شما" بر مقصر جلوه دادن ولي دانش آموز تأکيد دارد.

جملات جايگزين:من نگران دير آمدن ها و غيبت هاي بيش از حد فرزند شما هستم. مي خواستم سؤال کنم که آيا مي توانيم با کمک يکديگر او را ترغيب کنيم سر وقت به مدرسه بيايد.

در اين عبارت کمله " من " روي احساس معلم و علاقه او به تغيير وضعيت و حل مشکل دانش آموز تأکيد دارد.

 

فرزند شما يک مشکل مجسم است. او بچه هاي ديگر را مي زند. والدين بچه ها از اين مسأله شکايت دارند. او وحشي و خرابکار است و بي مسؤوليت. من اصلاً نمي توانم برنامه درسي ام را اجرا کنم. او در خانه چه مشکلي دارد؟

کلمه " شما" در اين جملات بر شماتت کودک تأکيد دارد.

جملات جايگزين: من نگران دعواهاي فرزند شما در کلاس هستم. خيلي دوست دارم که با کمک هم، برنامه اي بريزيم تا به او ياد بدهيم، چگونه در ارتباط با بچه هاي ديگر رفتار کند.

کمله " من" بر نگراني و خواسته معلم تأکيد دارد.

 

با نشان دادن نگراني و توجه به وضعيت دانش آموز شروع کنيد.

در آغاز جلسه به والدين نشان دهيد که چه قدر نگران وضعيت هستيد و اين که خوشبختي کودک مهم ترين دلواپسي شماست. اين شروع، وضعيت و فضاي جلسه را در حالتي مناسب قرار خواهد داد.

نظر والدين را جويا شويد

گاهي شما اطمينان نداريد که والدين منظور و ديدگاه شما را فهميده اند، يا خير. در اين صورت بهتر است از آن ها بپرسيد که: " آيا توانسته ام منظورم را برسانم."

اين کار نسبت به از اين شاخه به آن شاخه پريدن، تأثير بيش تري دارد و والدين مي فهماند که درک کامل آن ها از موضوع مورد بحث اهميت زيادي دارد.

 

قدم هاي برداشته شده براي حل مشکل را توضيح دهيد.

 

اطلاع والدين از اين که شما قبلاً قدم هاي مثبتي براي حل مشکل برداشته ايد، بسيار مهم است. آن ها متوجه خواهند شد که مسؤوليت حل مشکل را به دوش آن ها نينداخته ايد. براي مثال، ممکن است بگوييد:" من جلسه اي با پسرتان داشته ام. به او گفتم که فرياد زدن کار خوبي نيست و فحش دادن در کلاس دور از ادب است. ما با هم قوانين کلاس و طرح هاي انضباطي را مرور کرديم. از اين به بعد به او توجه بيش تري نشان خواهم داد. در صورت رفتار مؤدبانه، تشويق خواهد شد. در عين حال خوشحال خواهم شد که از جانب شما هم کمکي داشته باشم و با يکديگر طرحي براي رفتار او در خانه پياده کنيم".

 

 

منبع:

مجله رشد معلم ، شماره 8

ايوب ملا احمد

مطالب مرتبط مجموعه :
آخرین مطالب سایت