کاربرد متنوع راهبردهاي آموزشي در يادگيري
کاربرد متنوع راهبردهای آموزشی در یادگیری
سبک های متفاوت یادگیری
اشاره
امروزه ثابت شده است که برای یادگیری کیفی و عمیق استفاده توأم از سه الگوی یادگیری شنیداری، دیداری و حسی – حرکتی در کلاس ضرورت دارد. اغلب در کلاس درس مشاهده می شود که برخی از یادگیرندگان به یادگیری موضوع درس علاقه ای ندارند و یا نمی خواهند یاد بگیرند. در واقع، امکان دارد که این مشکل ناشی از نادرستی روش های یاددهی – یادگیری باشد که در کلاس برای آموزش به کار گرفته ایم. این مقاله به بحث درباره کاربرد متنوع راهبردهای آموزشی که سبک های متفاوت یادگیری را نشان می دهند، اختصاص دارد.
در گذشته، در مدارس برای آموزش موضوع های درسی کاملاً به روش سخنرانی عمل می شد. در روش تدریس سخنرانی، فرض می شود که دانش آموزان به طور شنیداری فرا می گیرند، در حالی که پژوهش ها درباره مغز نشان می دهد که نحوه فرا گرفتن دانش آموزان این گونه نیست. فقط حدود 20 درصد از دانش آموزان به صورت شنیداری و 80 درصد دیگر یا به طور دیداری و یا عملی فرا می گیرند.
در حالی که آموزش به روش سخنرانی در بعضی از رشته ها جایگاه خود را حفظ کرده است، از این روش باید در بخش های کوتاه و مختصر – در حدود 20 دقیقه و حتی کم تر از آن – بسته به سن دانش آموزان استفاده کرد. اعتقاد به این نکته که " دانش آموزانی که به طور مستمر تحت تأثیر دنیای رسانه های گوناگون اند، ساعت ها در روز به طور غیر فعال به سخنرانی گوش می دهند، یادداشت برمی دارند و برای امتحان کتبی خود را آماده می کنند، بدون این که دچار افت ذهنی شوند" غیر معقول است. زندگی کردن مانند تماشا کردن ورزش نیست، بلکه ورزش کردن به طور فعال است و آموزش و پرورش باید این فعالیت ها را منعکس کند. " انجمن ملی مدیران مدارس متوسطه " این عقیده را با این عبارت ابراز می کند: " در صورت امکان، دانش آموزان باید نقش فعالی در یادگیری داشته باشند و از این که گیرنده غیر فعالی برای دریافت اطلاعات از طریق کتاب های درسی و معلمانی باشند که فقط به سخنرانی درباره موضوع درس می پردازند، اجتناب کنند ". این روش با روش جاری در کلاس های درس بسیار تفاوت دارد؛ زیرا در این کلاس ها معلمان دانش مورد نظر را به روش سخنرانی به دانش آموزان منتقل می کنند و آنان حقایق را حفظ می کنند و دوباره این آموخته ها را از طریق پاسخ دادن به پرسش های آزمون های کتبی به یاد می آورند. انتقال از آموزش و یادگیری سنتی به روش فعالانه مستلزم زمان و همکاری متعهدانه است. با این حال، این واجد ارزش است؛ زیرا برای دانش آموزان بهتر و مفیدتر است.
در مطالعه ای که به سرپرستی مارین دیاموند و همکارانش انجام گرفت، بچه موش های صحرایی و موش های صحرایی بالغ همراه با موش های اسباب بازی در یک قفس قرار داده شدند. این محیطی است که به وسیله دیاموند تدارک دیده شده بود. موش های بالغ شرکت داده شده در این آزمایش در مطالعات بعدی رشد مغزی از خود نشان دادند. در این مطالعه، موش های بالغ به بچه موش ها فرصت استفاده از موش های اسباب بازی را ندادند. در نتیجه، بچه موش ها رشد دندریت نداشتند، اما موش های بالغ به رشد دندریت ادامه دادند.
دیاموند از این مطالعه نتیجه گرفت که " قرار دادن دانش آموزان در یک محیط غنی شده کافی نیست، بلکه لازم است به آنان کمک شود تا آن محیط را خلق کنند و در آن فعال باشند ." به خاطر اطمینان از این که همه دانش آموزان به طور فعال یاد می گیرند و کلاس های درس این شرکت فعالانه آنان را تشویق می کند، باید به الگوهای یادگیری نگاهی داشته باشیم. سه الگوی اولیه یادگیری وجود دارد که در کلاس درس به یاد گیرنده برای یادگیری کمک می کند.
اولین الگو، یادگیری شنیداری است. یادگیرندگان شنیداری، یادگیرندگانی هستند که اطلاعاتی را که از طریق شنیدن دریافت کرده اند بهتر به خاطر می آورند. اطلاعاتی که شنیداری است، در قطعه های گیجگاهی در بخش های کناری مغز پردازش و ذخیره می شوند. این گروه از دانش آموزان حدود 20 درصد از کلاس را شامل می شوند. آنها سخنرانی را دوست دارند، به خوبی با آن سازگارند، و در مدارس قدیمی ما دانش آموزان موفقی هستند. وقتی که کارگاه های آموزشی را در سراسر کشور مورد بازدید قرار می دهم، اغلب از مخاطبان خود می خواهم آنهایی که به صورت شنیداری یاد می گیرند، دست خود را بلند کنند. عده زیادی از آنها عقیده دارند که به صورت شنیداری مطالب را یاد می گیرند. تعجب آور نیست، آنها احتمالاً به این دلیل که در کلاس های شنیداری محور گذشته موفق بوده اند به این روش آموزش متمایل شده اند. از آن جا که ما به روشی گرایش داریم که خودمان به آن صورت یاد گرفته ایم، تعجب آور نیست که اکثر معلمان در کلاس های امروزی روش سخنرانی را به منزله اولین الگوی آموزش دوست دارند.
ضرورت دارد که اضافه کنم آن دسته از دانش آموزانی که باشنیدن بهتر یاد می گیرند نیز در روش سخنرانی مستقیم از نظر فکری خسته می شوند. مطالعه سوسا و دیگران نشان می دهد که همه ما از نظر فکری بعد از 15 یا 20 دقیقه که سخنرانی می گذرد دچار افت ذهنی می شویم . در نوجوانان، افت ذهنی به طور معنی داری کم تر از 10 دقیقه است.
یکی از دوستان خوب من چندین سال در دبیرستان، معلم ادبیات انگلیسی بود. ما او را " ملکه سخنرانی " صدا می زدیم؛ زیرا نه تنها در تمام روز سخنرانی می کرد، بلکه در سخنرانی نیز ماهر بود. وقتی که بازبینی و پژوهش در مورد میزان توجه و الگوهای یادگیری اقدام کردیم ، او تصمیم گرفت که بعضی از روش ها و فنون دیگر آموزش را در کلاس به کار ببرد، به طوری که توانست به همه دانش آموزان از نظر آموزش توجه داشته باشد. حدود یک ماه بعد از این که توانست به روش جدید آموزش دهد، در جلوی کلاس ایستاد و گفت، " آیا شما روش جدید آموزش مرا که در این سال به آن عمل کردم، دوست ندارید ؟" چون آموزش ادبیات انگلیسی را از دوره راهنمایی به دوره متوسطه به عهده گرفته بود، بعضی از همان دانش آموزان سال گذشته را در کلاس خود داشت. یکی از دانش آموزان پاسخ داد، " نه ، من از روش آموزش شما متنفرم." او خرد شد. " چرا؟" دانش آموز پاسخ داد، " آیا شما به خاطر می آورید که من در سال گذشته کجا می نشستم؟" او گفت که می داند و به صندلی کنار پنجره ها در انتهای کلاس اشاره کرد. دانش آموز گفت:
دومین نوع الگوی یادگیری ، دیداری است. اطلاعات دیداری در قطعه پس سری که در عقب مغز قرار دارد، پردازش و ذخیره می شود. یادگیرندگان دیداری آنهایی هستند که به یک الگوی ذهنی نیاز دارند که بتوانند آن را ببینند. من متقاعد شده ام که ما می توانیم نمره های ریاضی دانش آموزان را به طور سریع در سراسر کشور بالا ببریم، به شرطی که راهی پیدا کنیم که به دانش آموزان نشان دهیم که چگونه ریاضی مورد استفاده قرار می گیرد. از آن جا که اکثر یادگیرندگان دیداری هستند ، ما نیاز داریم تا راه هایی را پیدا کنیم که به آنها نشان دهیم که چگونه ریاضی به کار می رود. هنگامی که من با یادگیرندگان شنیداری کار می کنم، مسئله زیر را به آنها می دهم تا آن را حل کنند: اگر پنج نفر با هم دست دهند، به چند طریق آنها می توانند با هم دست بدهند؟ حالا یک فرمول وجود دارد که می توان از آن برای یافتن پاسخ درست استفاده کرد، و افرادی که ریاضی می دانند خیلی سریع این فرمول را برای یافتن پاسخ به کار می برند. من دوست دارم پاسخ مسئله را به صورت دیداری نشان دهم ؛ زیرا این عمل دنیای جدیدی را برای افرادی می گشاید که نیاز دارند تا درک کنند که چگونه ریاضیات به کار برده می شود.
10=0+1+2+3+4. یعنی 10 طریقه دست دادن وجود دارد. بدین ترتیب ، این فرمول را می توان ارائه کرد.
یک مسئله پیچیده تر: " یک صد نفر در یک مهمانی با یکدیگر دست می دهند. به چند طریق آنها با هم دست داده اند ؟" این مسئله را راحت تر می توانیم پاسخ دهیم ؛ زیرا ما درک کرده ایم که چگونه پاسخ را به دست آوریم.
یکی از مؤثرترین ابزارها برای یادگیرندگان دیداری الگوهای گرافیکی است که گاهی اوقات نیز الگوهای واقعی نیز نامیده می شوند. این نقشه های ذهنی به دانش آموزان کمک می کند تا مفاهیم مشکلی مانند توابع، مقایسه و مقابله و طبقه بندی را درک کنند و آنها را به خاطر بیاورند. مادامی که الگوهای گرافیکی راهبردهای آموزشی خوبی برای دانش آموزان محسوب می شوند برای دانش آموزان دیداری نیز ابزارهای با اهمیتی تلقی می شوند.
به دانش آموزان جوانی که در زمینه مفاهیم ذهنی مشکل دارند، می توان با بکار بردن مجموعه ای از الگوهای دیداری کمک کرد تا آنها بتوانند مفاهیم ذهنی را به مفاهیم عینی تبدیل کنند. من معتقدم که ما می توانیم نمره های دانش آموزان در آزمون های استاندارد شده را از طریق ارائه الگوهای واقعی و عینی به منظور کمک به اجرای مهارت های مشکل به وسیله آنان بالا ببریم. با آگاه شدن از میزان اطلاعاتی که دانش آموزان دارند و قرار دادن این اطلاعات در الگوهای عینی، دانش آموزان قادر می شوند تا افکار غیر عینی خود را آسان تر به ایده های عینی منتقل کنند. این امر در زمانی قبل از سنجش است که می خواهیم ایده ها را هم برای دانش آموزان و هم برای معلم روشن کنیم. سایر اوقاتی که استفاده از الگوهای عینی امکان پذیر است، عبارت اند از:
- برای ارائه یک مفهوم ذهنی و مشکل . ضرب المثل قدیمی " یک تصویر، ارزش هزاران کلمه را دارد " کاملاً درست است. بسیاری از دانش آموزان در زمینه مسائل منطقی مشکل دارند. یک جدول دیداری ابزاری است که کمک می کند تا این مهارت پیچیده آموزش پذیر شود.
- برای سنجش یادگیری . به جای این که از دانش آموزان بخواهیم که نکات مهمی را که یادگرفته اند فهرست کنند، بگذارید آنها نقشه ذهنی داشته باشند: " داشتن نقشه ذهنی نکته ای کلیدی است که ما امروزه در کلاس علوم مورد بحث قرار می دهیم ."
- به منزله قسمتی از پروژه فردی یا گروهی . نمونه هایی از نقشه های ذهنی امکان دارد که فلوچارت، یا شبکه های مرتبط باشد. وقتی که این ابزارها مطابق خواسته های دانش آموزان یا فراتر از آن مورد استفاده قرار می گیرند، در پروژه های دانش آموزان می توانند نکات مهمّی باشند.
- برای تثبیت خلاقیت. دانش آموزان دیداری، وقتی در معرض الگوهای دیداری قرار می گیرند، مشکل کم تری در قبال الگوهای خلاق و مهارتی دارند.
- به تصویر در آوردن ارتباط بین حقایق و مفاهیم. نمودارهای علت و معلول، برگه های جست و جو، و نمودارهای " ون" نمونه هایی از نقشه های ذهنی هستند که رابطه ها را ترسیم می کنند.
- سازماندهی ایده ها و افکار برای نوشتن. نقشه های ذهنی و طبقه بندی شده ابزارهای مهمی برای کمک به دانش آموزان در سازماندهی افکار آنان قبل از نوشتن هستند.
- برای مرتبط کردن اطلاعات جدید به اطلاعات قبلی.
- برای بخاطر سپردن و یاد آوری اطلاعات. یکی از ابزارهای دیداری من ، مجموعه لغات - شامل لغات مربوط به زبان های دیگر – است و تصویرها را برای نماد ( سمبل) سازی معانی کلمات ترسیم می کند. دانش آموزانی که به روش دیداری یاد می گیرند ، همان طوری که اطلاعات را از مغز خود فرا می خوانند تصویرها را خواهند دید.
- برای سنجش تفکر و یادگیری دانش آموز.
- برای به تصویر کشیدن ارتباط بین مفاهیم و حقایق.
هر زمان ما بتوانیم به یادگیرندگان دیداری کمک کنیم تا اطلاعات را درک کنند، در واقع توانسته ایم کمک کنیم تا آنها اطلاعات را در حافظه بلند مدت خود ذخیره کنند.
سومین نوع الگوی یادگیری، حسی – حرکتی است. اطلاعات حسی – حرکتی در بالای مغز در کرتکس حرکتی ذخیره می شود تا این که به طور دائم یادگیری صورت گیرد، سپس در مخچه – که در ناحیه پایین قطعه پس سری واقع است ذخیره می شود . یادگیرندگان حسی – حرکتی از طریق حرکت و لمس کردن بهتر یاد می گیرند. در تمرین قبلی یعنی دست دادن ، یادگیرندگان حسی – حرکتی به طور عملی طریقه دست دادن ها را با چهار نفر دیگر و شمردن تعداد دست دادن ها، پاسخ مسئله را پیدا می کنند. فرصت هایی برای دانش آموزان کلاس خود فراهم کنید تا بیرون بروند، عازم سفرهای علمی بشوند و یا ایفای نقش کنند. به علاوه، هر وقت امکان داشت، فرصت هایی را در کلاس فراهم کنید که آنها در کلاس حرکت کنند، بایستند و یا تشکیل گروه بدهند. ضرب المثل قدیمی که می گوید " وقتی ما ایستاده ایم ، بهتر فکر می کنیم " درست است. وقتی که ما می ایستیم روند سیال شدن را در مغز افزایش می دهیم و بسیار بهتر یاد می گیریم. از این ویژگی در کلاس برای ارائه پاسخ پرسش ها به وسیله دانش آموزان و یا بحث با آنها استفاده کنید.
در نتیجه: اگر چه ما همه اطلاعات را با استفاده ازهر الگوی یادگیری به خاطر می سپاریم، بیشتر دانش آموزان به منظور یادگیری در یکی از این الگوها موفق تر عمل می کنند. سوسا می گوید که معلمان نیاز دارند بدانند که دانش آموزان با برتری های حسی گوناگون و به طور متفاوت در طی فرایند یادگیری رفتار می کنند و این که آنها به روشی که خودشان یاد گرفته اند، تدریس می کنند. به همین دلیل است که بسیاری از دانش آموزان تا اندازه ای در فراگیری از معلم مشکل دارند، اما همان مطلب را می توانند از معلم دیگری به راحتی یاد بگیرند. شاید به نظر اشتباه برسد که دانش آموز علاقه ای به یادگیری موضوع درس ندارد و یا نمی خواهد یاد بگیرد. در حقیقت امکان دارد که این فقط نشانه ای از نادرستی روش های آموزشی باشد که در کلاس برای آموزش به کار گرفته شده باشد. درکلاسی که از روش ها و فنون آموزشی که از هر سه الگوی یادگیری بهره می گیرد، آموزش داده شود و در آن اطلاعات جدید در فواصل زمانی به مدت 15 تا 20 دقیقه برای دانش آموزان دوره متوسطه و 7 تا 10 دقیقه برای دانش آموزان دوره ابتدایی به منظور یادگیری ارائه می شود ، می توان انتظار داشت که یادگیری کیفی و عمیق صورت بگیرد.
منبع
مجله رشد تکنولوژی آموزشی، شماره4
دکتر دونا واکر تیلستون