دام هاي زمان، در تدريس رياضي

معلمان ریاضی چگونه از زمان بندی کلاس درس استفاده کنند و...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

دام هاي زمان، در تدريس رياضي

ما معلمان همواره گفته ايم که: " وقت کافي براي تدريس نداريم ." اين در حالي است که زمان کافي در اختيار ما بوده است. به نظر مي رسد، ما مهارت هاي لازم را براي تنظيم زمان پيدا نکرده ايم. شايد اين عبارت کمي عجيب به نظر بيايد که:فقط عده کمي از مردم به قدر کافي زمان در اختيار دارند. با وجود اين، اگر همه مردم بخواهند، مي توانند وقت کافي براي انجام کارهاي خود پيدا کنند.

اما چنين امري عجيب نيست. مهم ترين وظيفه ما در اين زمينه، اين است که زمان را جدي بگيريم و براي بهره گيري درست از آن، برنامه ريزي کنيم.

در اين مقاله دام هاي زمان در تدريس معلمان، خصوصاً معلمان رياضي بررسي شده است:

 

مکتوب نکردن هدف ها و برنامه ها

 

بهترين روشي که ما معلمان را قادر مي سازد  زمان موجود را سازماندهي کنيم و از آن براي رسيدن به هدف هاي شخصي و حرفه اي خود استفاده مناسب و بهينه نماييم، برنامه ريزي است. " برنامه ريزي " يعني: آماده کردن امکانات، منابع و وسايل براي تحقق بخشيدن به هدف ها.

تجربه هاي به دست آمده در زمينه تدريس نشان مي دهند که حتي تلاش براي مکتوب سازي برنامه ريزي زمان ( طرح درس )، ما را ياري مي دهد که در اجراي برنامه ها زمان کم تري صرف کنيم. زمان صرفه جويي شده همان زماني است که براي ما ذخيره مي شود.

در کار تدريس، برنامه ريزي در طرح درس روزانه تبلور پيدا مي کند و طرح درس روزانه مي تواند براي ما مزاياي زير را در بر داشته باشد:

کم کردن فشار ذهني: طرح درس مکتوب از اشتغال ذهني بيش از حد مي کاهد.

تمرکز: با طرح درس مکتوب، نه تنها کم تر از گذشته دچار آشفتگي در تدريس مي شويم؛ بلکه موفق خواهيم شد، کارها را طبق برنامه انجام دهيم.

بررسي کردن: با بررسي نتايج حاصل از کارها و پيگيري اين که کدام بخش از کار نگرفته است، بخش انجام نشده را به جلسه بعد موکول مي کنيم و به بررسي علل عدم تحقق آن مي پردازيم.

مستند سازي: اگر طرح درس هاي خود را در يک پوشه مجزا نگهداري کنيم، مي توانيم از آن ها به عنوان شاهد و مدرک کارهايي که انجام شده است، در موارد خاص، به خصوص در طراحي سؤالات امتحاني و استفاده در سال هاي بعد کمک بگيريم.

 

برنامه به روش « LEADS» يکي از راه هاي ساده و قابل استفاده در مديريت زمان است و به سادگي اين امکان را به وجود مي آورد که روزانه با مصرف 8 دقيقه وقت براي برنامه ريزي کارهايي که در طول روز مي خواهيم انجام دهيم، زمان بيش تري براي انجام کارهاي ضروري خود در اختيار داشته باشيم .

فعاليت ها را فهرست کنيد،

زمان مورد نياز را تخمين بزنيد،

زماني را به کارهاي برنامه ريزي نشده تخصيص دهيد،

درباره اولويت ها تصميم بگيريد،

در پايان هر روز، برنامه زماني پيش بيني شده را براي انجام کارهايتان بازبيني کنيد.

 

تسلط نداشتن بر موضوع تدريس

 

رياضيات شاخه هاي متعددي دارد و برخي از معلمان در شاخه خاصي از آن تجربه و تبحر دارند. بنابر اين تدريس آنان در موضوعاتي که بر آن ها تسلط کافي ندارند، سبب مي شود، هنگام تدريس زمان زيادي تلف شود؛ خصوصاً هنگامي که درس براي اولين بار تدريس مي شود.

 

براي جلوگيري از اين اتلاف وقت، راه حل هاي زير ارائه مي شوند :

1- خودداري از تدريس موضوعاتي که بر آن ها تسلط کافي نداريم .

2- مطالعه بيش تر براي اين که مفهوم براي خود معلم جا بيفتد.در غير اين صورت، آن مفهوم براي دانش آموز نيز جا نمي افتد و معلم مجبور خواهد بود، براي تفهيم بيش تر موضوع، از مثال هاي متعدد استفاده کند که خود اين مثال ها نيز مشکلات ديگري براي دانش آموزان ايجاد مي کنند.

3- استفاده از تجربه هاي ديگران، خصوصاً همکاراني که در آن درس تجربه کافي دارند.

 

آغاز بَد

 

مفاهيمي مانند: مجموعه، تابع، حد، مشتق و گراف را که دانش آموزان اولين بار با آن ها آشنا مي شوند، چگونه بايد تدريس کنيم ؟ يک آغاز بد مي تواند زمان زيادي از تدريس را هدر دهد. در حالي که آغازي خوب به ما کمک مي کند، در زمان صرفه جويي کنيم . راهبردهايي که براي کلاس هاي مختلف با استعدادهاي گوناگون وجود دارند، بايد شناخته شوند و بر حسب موقعيت زماني و مکاني از آنان استفاده شود.

مثال

در مفهوم سازي براي " حد" ، معلم از حرارت دادن يک ميله و اندازه گيري طول آن صحبت مي کند و اين که هر چه حرارت بيش تر مي شود، طول ميله افزايش مي يابد و... در اين مثال، معلم توانسته است يک مفهوم را در زنجيره مفاهيم قبلي دانش آموز وارد کند.

اغلب، تاريخچه اي از روند شکل گيري مفهوم مي تواند مفيد باشد. انگيزه هاي شکل گيري مفاهيمي مانند تابع، حد، مشتق و هندسه، مي تواند زمينه مناسبي براي يادگيري چنين مفهوم هايي توسط دانش آموز فراهم سازد.

 

عدم ارائه مفاهيم از ساده به پيچيده

 

اغلب شکوه هايي که دانش آموزان از نحوه تدريس ما معلمان دارند، به اين دليل است که هنگام تدريس، هنوز يک مفهوم براي آنان جا نيفتاده است، به مثال هاي مشکل روي مي آوريم به حل آن ها مي پردازيم و دانش آموز را درگير محاسبات پيچيده و طولاني مي کنيم . در صورتي که بايد براي جا انداختن مفاهيم مشکل، از سؤالات ساده تر شروع کنيم.

محاسبه حدود گوناگون، هم ارزي ها، دامنه و برد توابع پيچيده و مشتق گرفتن از آن ها بدون آن که مفهوم آن ها فهميده شود، از مواردي هستند که زمان زيادي را از دانش آموزان تلف مي کنند و نتيجه اي جز خستگي و سردرگمي به بار نمي آورند.

مثال

معلم بدون توجه به اين که دانش آموز درک درستي از  ندارد، از وي مي خواهد معادله  را حل کند. يا قبل از آشنايي با مفاهيم حد و همگرايي از او مي خواهد عبارت  را محاسبه کند. نتيجه آن که بخش زيادي از وقت کلاس صرف مسائلي مي شود که اگر نشود هم هيچ مشکلي پيش نخواهد آمد.

 

ضعف در برقراري ارتباط

 

براي نفوذ در مخاطب، بايد ساز و کارهاي يادگيري او را شناخت و با او ارتباط بر قرار کرد. بعضي انسان ها از طريق تصوير و بعضي از طريق شنيدن بهتر ياد مي گيرند. اغلب، نشان دادن يک شکل همراه با يک مثال شهودي مي تواند، به تفهيم بهتر و بيش تر مطلب کمک کند. اگر ارتباط درستي با دانش آموز بر قرار نشود، زمان زيادي از تدريس صرف آموزش يک مفهوم خواهد شد.

 برخي از نمودهاي ارتباط صحيح نداشتن با دانش آموز را در زير مي آوريم :

 * سخن گفتن با تخته و ديوارها و کف اتاق و سقف، به جاي نگاه کردن به دانش آموزان هنگام سخن گفتن؛

* استفاده کردن از برخي جمله ها، نظير: اين مطلب ساده است، بديهي است، واضح است و ....؛

* نشان ندادن هيجان؛

* دائم به ساعت نگاه کردن؛

* به خاطر نسپردن نام دانش آموزان؛

*  تشويق نکردن دانش آموزان؛

* داشتن رفتار اهانت آميز و تحقير کننده .

 

سپردن کارها به نحو غير مؤثر

 

اغلب ما معلمان ترجيح مي دهيم، تمام قسمت هاي آموزش را خودمان انجام دهيم . حتي بعضي از معلمان ترجيح مي دهند، تمامي تمرينات را خودشان حل کنند! چرا که معتقدند، دانش آموزان تسلط کافي ندارند و اگر آنان تمرينات را حل کنند، بخشي ازوقت کلاس گرفته مي شود. در صورتي که به جاي اين گونه صرفه جويي ها در زمان، بايد راهکارهاي ديگري يافت.

 

در اين رابطه مي توان به برخي از موارد راهگشا اشاره کرد:

* معرفي يک کتاب تمرين در کنار درس، مي تواند زمان زيادي براي آموزش بهتر ذخيره کند. اين که بدانيم کدام تمرينات را در کلاس حل کنيم، خود مسأله اي مهم است که از راه تجربه به آن مي رسيم . ولي پرداختن به برخي سؤالات و آن ها را بهتر و کامل توضيح دادن و راهنمايي کردن و دادن جواب نهايي به تمرين ها، مي تواند در زمان تدريس صرفه جويي کند.

* در مورد حل تمرين ها بايد توجه داشت که مدت تمرين کوتاه باشد، و در صورت لزوم با فاصله تکرار شود. کار تمرين به صورت عادي ممکن است کسالت آور شود و اگر مدت آن طولاني نيز باشد، علاقه به مطلب را از بين مي برد .

* تأکيد بر درستي جواب مسأله باشد، نه بر سرعت به دست آوردن آن.

برخي از بخش هاي آموزش را مي توان به خود دانش آموزان سپرد. کار گروهي و گروه بندي دانش آموزان و سپردن چند نفر به دست يک نفر و يا محول کردن برخي از موارد آموزشي به دانش آموزان برتر، مي تواند در کيفيت آموزش تأثير بسزايي داشته باشد، هر چند اين موارد در شروع کار کمي بيش تر از حد معمول وقت کلاس را مي گيرد، ولي به مرور به عاملي براي صرفه جويي در وقت تبديل مي شود.

موکول کردن انجام تمرينات به منزل اگر حساب شده نباشد و يا مواردي تکراري داشته باشد، انگيزه کار را از بين مي برد. از جمله نکاتي که در حل تمرينات توسط دانش آموزان در منزل بايد رعايت شود، استفاده نکردن از حل المسائل هاي رايج در بازار است. معلم بايد به گونه اي بر خورد کند که اثرات منفي اين کار براي دانش آموزان روشن شود و آن ها براي حل تمرين ها مجبور به فکر کردن شوند.

بازبيني تکاليف دانش آموزان از موارد مهمي است که زمان زيادي بايد صرف آن شود. معلم مي تواند بر حسب نوع کلاس، راهبردهاي گوناگوني را در اين زمينه انتخاب کند. برخي از اين راهبردها از اين قرارند :

* چند نفر را به تصادف انتخاب کنيد، خصوصاً با استفاده از اعداد تصادفي، با کمک ماشين حساب در حضور شاگردان و به بررسي تکاليف آن ها بپردازيد.

* هر دانش آموزي که براي حل تمرين پاي تخته فرا خوانده مي شود، دفتر او هم بازديد شود و حل برخي از تمرين هاي او کنترل شود.

* از سرگروه ها ( در صورت گروه بندي کلاس ) بخواهيم قبل از آمدن معلم، کار اعضاي گروه را کنترل کنند و در بدو ورود معلم گزارش کار را ارائه دهند.

*  دفاتر دانش آموزان جمع شود و در يک زمان، در صورت امکان، خارج از وقت کلاس، ملاحظه شوند.

*  در شروع هر کلاس از تمرينات انجام شده، با يک يا دو سؤال امتحان گرفته شود.

 

استفاده نکردن از فناوري آموزشي

 

کسب رفتار جديد، در نتيجه تأثير متقابل فراگيرنده و محيط او صورت مي گيرد. حواس فراگيرنده مسيرهايي هستند که تأثيرات دريافتي شاگرد از محيط خارج را به مغز او مي رسانند. معلم جزئي از جهان خارجي فراگيرنده است . بنابر اين تنها وسيله ارتباط معلم با فراگيرنده، شاهراه هاي حواس او هستد. آموزش که فقط بر يک حس ( مثلاًً حس شنوايي ) متکي باشد، خيلي کم اثرتر از آموزشي است که در آن از چند حس استفاده مي شود.

وسايل کمک آموزشي، اسباب هايي هستند که روش چند حسي در تدريس رياضيات را ممکن مي سازند. رياضيات تنها از طريق شنيدن و ديدن فرا گرفته نمي شود، بلکه از طريق حس لامسه و حس بساوايي نيز آموخته مي شود.

 

روش "3H"

 

اين روش بر سه پايه استوار است« Heart» ، « Head» و « Hands» و  H حرف اول اين سه کلمه است. « Heart» به معني قلب يعني : آموزش صورت نمي گيرد، مگر دانش آموز قلباً راضي به يادگيري آن باشد.

 

« Head» به معني سر و مغز، يعني: آموزش صورت نمي پذيرد؛ مگر آن که دانش آموز از حافظه، چشم، گوش و تمامي حواس خود استفاده کند. بدين منظور مي توان از نوارها، نرم افزارهاي آموزشي، فيلم هاي آموزشي و نظاير آن ها بهره جست.

« Hands» به معني دست ورزي، يعني اين که: دانش آموز خودش مسأله را تجربه کند و براي يادگيري " کاردستي " بسازد؛ مثلاً مسأله خطوط همرأس در مثلث را خودش با مقوا و کش تحقيق کند و يا قضيه فيثاغورث، حجم مخروط ونظاير آن را عملاً بياموزد.

 

در رابطه با استفاده از فناوري آموزشي، اين موارد مي تواند مورد توجه قرار گيرد:

* استفاده از اورهد و طلق شفاف به معلم کمک مي کند، با دقت و ظرافت شکل ها را رسم کند و براي بچه ها نمايش دهد.

* استفاده از کتاب هاي کمک آموزشي و معرفي آن ها به بچه ها، خصوصاً کتاب هايي که در کتابخانه مدرسه موجودند، کمک مؤثري به امر آموزش است.

* استفاده از مجلات تخصصي رياضي، نظير رشد آموزشي رياضي، اطلاعات معلم را به روز مي کند و او را از ابزارهاي کمک آموزشي جديد مطلع مي سازد.

* با استفاده از تجارب ديگران، خصوصاً با حضور در مجامع علمي، مي توان به اطلاعات و روش هاي جديد پي برد.

* اطلاع از تازه هاي نشر در حيطه کار و موضوع تدريس، توانايي معلم را در زمينه آموزش بالا مي برد.

* استفاده از فيلم هاي آموزشي، خصوصاً فيلم هاي آموزشي موجود در دانشگاه ها ي کشور و مناطق آموزش و پرورش و مدرسه ها، روند آموزش را تسهيل مي کند.

* استفاده از نرم افزارهاي رياضي و آمار در زمينه آموزش ماده درسي مورد نظر، خصوصاً در درس هايي نظير حسابان و حساب ديفرانسيل، رسم نمودارها و بررسي رفتار توابع و همچنين در درس آمار و مدلسازي واستفاده از نرم افزارهاي آماري" Mini tab " و « Excel» و مانند آن ها براي رسم نمودارها و تحليل آماري، مي تواند مفيد واقع شود.

 

بي توجهي به سؤالات دانش آموزان

 

يک سؤال حساب شده و مناسب مي تواند، زمينه ساز يادگيري يک مفهوم باشد. مي تواند انگيزه دانش آموز را نسبت به آنچه به او آموزش داده مي شود بالا ببرد و همچنين، ذهن کنجکاو او را با مسأله درگير کند. از فرمايشات معصومين ماست که: " حسن السؤال نصف العلم "؛ نيمي از علم و يادگيري در خوب سؤال کردن است. ولي بعضي از اوقات در ارتباط با موضوع سؤال کردن برخوردهايي در کلاس مي شود که ظاهراً براي صرفه جويي در زمان تدريس است. ولي در باطن سرعت آموزش و ياددهي را کاهش مي دهد.

 

استفاده نامناسب از فضاي کلاس

 

فضاي نامناسب کلاس مي تواند تأثير منفي بر فراگيري رياضي بگذارد و از اين راه موجب اتلاف وقت دانش آموزان شود. بنابر اين معلم مي تواند با بهبود محسوس اين فضا کمک شاياني به پيشرفت فراگيري محصل بکند.تابلوهايي براي نصب اطلاعيه ها، وسايل آموزشي جالب، کتابخانه کلاسي و... مي توانند فضاي کلاس را از يکنواختي بيرون آورند و آن را دلپذيرتر و دلچسب تر کنند.

 

نحوه ارزشيابي از دانش آموزان

 

ارزشيابي يک فرايند دائمي است؛ بدين معني که معلم بايد همواره مراقب رفتار دانش آموزان در کلاس باشد و پيشرفت آن ها را در نيل به هدف ها و مقاصدي که آموزش تعيين کرده است، زير نظر داشته باشد.

 

زمان زيادي از کلاس براي ارزشيابي از آموخته هاي دانش آموزان صرف مي شود. اين که بخشي از زمان آموزش را به ارزشيابي از دانش آموزان تخصيص دهيم امري است که بر حسب تجربه به آن مي رسيم. اما در اين رابطه نکات زير مي تواند در بهبود کار مفيد واقع شود:

1- دفعات و چگونگي ارزشيابي از آموخته هاي دانش آموزان را مشخص کنيد.

2- توجه داشته باشيد که ارزشيابي زياد، اهميت آن را از بين مي برد و دانش آموز را نسبت به آن بي توجه بار مي آورد.

3- ارزشيابي از امتحان و بررسي نقاط ضعف و قوت دانش آموزان و معلم، به اصلاح ارزشيابي کمک مي کند.

4- تنوع در ارزشيابي مي تواند شور و شوق به دانش آموزان بدهد.

5- سؤال هاي سخت، اطمينان و اعتماد به نفس دانش آموز را کاهش مي دهد.

6- ارزشيابي دانش آموزان از کار معلم نيز مي تواند مشکلات کار او را شناسايي و به او ياري رساند که به رفع اين مشکلات بپردازد.

 

منبع

محمد تقي طاهري

مجله رشد معلم

 

مطالب مرتبط مجموعه :
آخرین مطالب سایت