آبروی از دست رفته جرج بوش

آخرين فيلم خوبي كه از استون ديده‌ايم چه فيلمي بوده؟ عده‌اي ممكن است به «جي‌اف‌كي» يا حتي «جوخه» اشاره كنند و برخي به «قاتلين بالفطره» و يا «چرخش كامل».آخرين فيلم خوبي كه از استون ديده‌ايم چه فيلمي بوده؟ عده‌اي ممكن است به «جي‌اف‌كي» يا حتي «جوخه» اشاره كن
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

آبروي از دست رفته جرج بوش

آخرين فيلم خوبي كه از استون ديده‌ايم چه فيلمي بوده؟ عده‌اي ممكن است به «جي‌اف‌كي» يا حتي «جوخه» اشاره كنند و برخي به «قاتلين بالفطره» و يا «چرخش كامل».

 تقريبا همه در اين مورد اتفاق‌نظر دارند كه از ساخته‌شدن آخرين فيلم درخشان و تكان‌دهنده استون زمان زيادي مي‌گذرد. در كارنامه 10 سال اخير اين فيلمساز جنجالي آمريكايي، بيشتر شكست به چشم مي‌خورد تا موفقيت. افتضاح «اسكندر» را همه در خاطر دارند كه چگونه سوداي فيلم تاريخي ساختن و كوشش براي متفاوت‌نمايي به بدترين فيلم كارنامه استون بدل شد؛ يك انحراف مسير آشكار كه البته استون خيلي زود تصحيحش كرد.

فيلمساز معترض سينماي آمريكا در اغلب ساخته‌هايش - چه آنها كه خوب از كار درآمده‌اند و چه آنها كه شتاب‌زده و سطحي نام گرفته‌اند- كوشيده تا رويكردي به جامعه پيرامونش داشته باشد و اغلب هم از سياست،‌گريزي نداشته است. شايد بتوان گفت كه سياست و استون از يكديگر تفكيك‌ناپذيرند. دبليو پس از «جي‌اف‌كي» و «نيكسون» سومين فيلم اين فيلمساز است كه رئيس‌جمهور آمريكا را دستمايه قرار داده است. جي‌اف‌كي قتل جان‌اف‌كندي رئيس‌جمهور دمكرات آمريكا را با لحني افشاگرانه مورد بررسي قرار مي‌داد.

«نيكسون» برش‌هايي از زندگي ريچارد نيكسون را ارائه مي‌كرد و حالا دبليو قرار است همين كار را در مورد جرج‌بوش انجام دهد؛ فيلمي كه در آخرين ماه‌هاي رياست جمهوري بوش و در آستانه انتخابات روي پرده سينماها آمد. استون كه در همه اين سال‌ها منتقد سياست‌هاي بوش بوده درباره اهدافش از ساخت دبليو چنين گفته است: «قصدم اين بود كه تصوير درست و منصفانه‌اي از بوش ارائه دهم؛ اينكه چطور اين مرد از يك الكلي بي‌ارزش به رئيس جمهورآمريكا تبديل شد! من در اين فيلم، شيطنت‌هاي زندگي خصوصي‌اش، كشمكش‌هايي كه با پدرش داشته و حرف‌هايي را كه درباره مسيحيت زده - و خيلي به روشن شدن ريشه و پس‌زمينه‌اش كمك مي‌كند- پوشش داده‌ام؛ همچنين عقيده‌اش در اين مورد كه خدا او را براي اين سمت برگزيده است!

اين فيلم هم طرفداران و هم مخالفان بوش را متحير خواهد كرد.» و حالا كه «دبليو»‌بر پرده آمده به نظر مي‌رسد كه استون به بخشي از اهدافش دست پيدا كرده است. فيلم برخلاف تصور جمهوريخواهان به عنوان اثري ژانر استون (يكي از دشمنان بوش در هاليوود) لحن افشاگرانه ديگر آثار سازنده‌‌اش را ندارد و از سوي ديگر مخالفان بوش هم انتظار اثري به مراتب انتقادي‌تر را از كارگردان «جوخه» و «جي‌اف‌كي» داشته‌اند.

دبليو  فيلمي است كه كارگردان‌اش علاقه‌اي به نقش اصلي داستانش ندارد. قرار نيست تماشاگر با او همذات‌پنداري كند و البته قرار هم نيست به سبك برخي فيلم‌هاي سياسي استون، رازهاي مگويي فاش شود.

با توجه به انتقادهاي تند و تيزي كه استون همواره به سياست‌هاي جنگ‌افروزانه و سلطه‌طلبانه آمريكا داشته، طبيعي است كه كسي انتظار اين را نداشته كه در فيلمي زندگي‌نامه‌اي از جرج‌بوش، تصويري همدلي‌برانگيز از او ارائه كند. استون البته به اندازه سال‌هاي جواني، آن هيجان و لحن افشاگرانه‌اش را به همراه ندارد. شايد هم بتوان گفت كه استون در طول كارگرداني «دبيلو» كوشيده تا بي‌طرفي‌اش را حفظ كند.

ارجاع‌هاي او به زندگي جرج‌بوش، الكلي‌بودنش و مناسباتش با پدرش - جرج‌بوش پدر - كه چهل‌ويكمين رئيس‌جمهور ايالات متحده آمريكا بود و افكارش براي حكمراني (كه استون بسياري از آنها را براي بشريت خطرناك مي‌داند) خيلي تماشاگر را هيجان‌زده نمي‌كند. استون به همراه استنلي وايزر -فيلمنامه‌نويس- كوشيده تا با واكاوي اتفاقات برجسته در زندگي جرج‌بوش، آنها را تا حد ممكن دراماتيزه كرده و روايت داستاني را فداي مضمون نكند. به همين دليل است كه «دبليو» با آنكه سياست‌هاي دولت آمريكا و شخص جرج‌بوش در آن به نقد كشيده شده، ربطي به ساخته‌هاي مايكل مور ندارد.

«دبليو» را اليور استوني ساخته است كه با سابقه نزديك به 4دهه فعاليت در هاليوود، كوشيده تا از ذوق‌زدگي و هيجان كاذب تا سرحد امكان پرهيز كند و در تمركز بر زندگي بوش، با حفظ ديدگاه‌هايش تا سرحد امكان نقش يك راوي را ايفا كند؛ روايتگري كه نمي‌خواهد درباره چيزي حكم صادر كند.  فيلم جنبه‌هاي اسنادي جي‌اف‌كي را ندارد، همان‌طور كه فاقد اشراف همه‌جانبه «نيكسون» است، شايد به اين دليل كه اين‌بار استون سراغ رئيس‌جمهوري رفته است كه هنوز در راس كار است.

خودش در اين رابطه گفته است: «فكر مي‌كنيم ما هنوز به اندازه كافي بوش را مي‌شناسيم. كتاب‌هاي زيادي در اين رابطه نوشته شده است. فكر كردم «در مقابل همه دشمنان» (ريچارد كلارك) نقطه آغاز خوبي براي شروع تحقيقات است. همه كتاب‌هاي باب اوود وارد را درباره بوش  خواند‌ه‌ايم. استنلي وايزر به تنهايي هفده كتاب در مورد بوش خواند. او خيلي زحمت كشيد تا كار خوب از كار دربيايد، اما الان خيلي زود است. بايد سال‌ها صبر كرد تا به اندازه كافي كتاب در‌اين‌باره نوشته شود.»

استون اعتقاد دارد آمريكايي‌ها فكر مي‌كنند جرج‌بوش را خوب مي‌شناسند ولي عملا اطلاعات بيشتر مردم محدود به خبرهاي جسته‌وگريخته‌اي است كه در رسانه‌ها درباره‌اش شنيده‌اند. «دبليو»‌قرار است گامي در جهت شناخت رئيس‌جمهور باشد كه سياست‌هاي سلطه‌گرايانه‌اش، معترضان بسياري حتي در خود آمريكا يافت. يكي از اين معترضان هم خوداليور استون است كه درباره حمله آمريكا به افغانستان و اشغال عراق ديدگاه‌هاي انتقادي تند و تيزي دارد.

آخرين فيلم خوبي كه از استون ديده‌ايم چه فيلمي بوده؟ عده‌اي ممكن است به «جي‌اف‌كي» يا حتي «جوخه» اشاره كنند و برخي به «قاتلين بالفطره» و يا «چرخش كامل».

استون به همراه فيلمنامه‌نويسش سراغ زندگي بوش رفته و كوشيده تا برش‌هايي از آن را در قالب موقعيت‌هاي داستاني بگنجاند؛ كوشش براي تعريف داستان در قالب فيلمي كه خيلي مستعد تبديل شدن به يك مقاله تند و تيز سياسي را داشته است. شايد همين رويكرد آگاهانه باعث شده تا برخي از منتقدان «دبليو» را اثري موفق ارزيابي نكنند. فيلم بيشتر از اينكه اثري در نقد سياست‌هاي بوش باشد اثري زندگينامه‌اي درباره مردي است كه با انبوهي از كمبودهاي شخصيتي و تناقض‌هاي رفتاري 8 سال رياست جمهوري آمريكا را در اختيار داشت. «دبليو» كوششي است براي شناخت شخصيت بوش و ميزان توفيق يا عدم‌توفيقش در اين كار كه مي‌تواند تكليف خود فيلم را هم معلوم كند.

جاش لبرولين بازيگر نقش بوش چنانكه منتقدان نوشته‌اند در كار دشوارش تا حد زيادي به توفيق رسيده است. ايجاد اين حس كه تماشاگر با جرج‌بوش سروكار دارد و انتقال فرازونشيب‌هاي مختلف زندگي بوش چه در آن مقطعي كه جواني الكلي است كه شماتت پدر را به جان مي‌خرد وچه در ايامي كه در مقام رئيس‌جمهور آمريكا دستور حمله به افغانستان و عراق را صادر مي‌كند.

«دبليو» براي كسي كه در مورد زندگي بوش مطالعاتي داشته، نكته چندان مغفولي را برملا نمي‌كند و مثل كاري كه مايكل مور در فيلم‌هايش انجام مي‌دهد قصد مرعوب‌كردن تماشاگر را با  بارور كردن اطلاعات تازه و تكان‌دهنده ندارد.

«دبليو» فيلمي است كه كارگردان‌اش علاقه‌اي به نقش اصلي داستانش ندارد. قرار نيست تماشاگر با او همذات‌پنداري كند و البته قرار هم نيست به سبك برخي فيلم‌هاي سياسي استون، رازهاي مگويي فاش شود.

منبع : همشهري

مطالب مرتبط مجموعه :
آخرین مطالب سایت