تمركز و حضور در دعا

اگر نیاز چیزی را درك نمی‌كنی، به تقلید نخواه، كه این جز بازیگری نیست. و این بازیگری ‏جز سیاهی قلب و خستگی و دلزدگی چیزی نمی‌آورد. آنها كه با دلِ بازیگر و تنها با زبان ‏خویش، دعا می‌كنند محروم می‌شوند و رانده و دور...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

چشمه‌ سار دعا‏

‏(2)‏

                                                              بررسی جایگاه و عوامل مؤثر در دعا

تمركز و حضور ‏

آنچه گذشت:

اگر یادتان باشد گفتیم آنها كه هستی و زندگی‌شان را در رفتنها دیده‌اند و ماندن را ‏گندیدن و پوسیدن،‎ ‎اینها در ‏‏این جریان و در این رفتن، با درگیری‌هایی روبرو‎ ‎می‌شوند؛ ‏مانعهایی كه همه جا خانه گرفته‌اند، كه ناچار بحران‌ها، التهابها، اضطراب‌ها و زلزله‌هایی، ‏به‎ ‎وجود ‏‏می‌آورند...‏

‏... و اما در این حركت سرچشمه اصلی امن و امان دو چیز است: یكی‎ ‎قرآن‎ ‎و دیگر پیوند و‎ ‎‎دعا.‏

این دو چشمه برای آنهایی معنی دارد كه تشنه هستند و عطش راه، آنها را سوزانده‎ ‎‎‏است. كسانی كه به نیازهای عظیم در هنگام درگیری نرسیده‌اند به چنین عوامل ثباتی‎ ‎‎‏هم نیازمند نیستند.‏

و اگر یادتان مانده باشد شما را به سرچشمه‌ی قرآن بردیم و آنگاه در آخرین گفتارمان ‏چشمه سار دعا را برایتان توصیف كردیم و آوردیم كه دعا سه جور است... .‏

و اما اكنون و نیز در چند قسمت آتی به آنچه در دعا مؤثر است خواهیم پرداخت.

قدم اول و شرط اول در دعا این است كه دعایمان خواسته و نیاز ما باشد، نه تقلید از ‏نیازمندیهایی كه دیگران با وجود خویش خواسته‌اند

‏1- تمركز و حضور

قدم اول و شرط اول در دعا این است كه دعایمان خواسته و نیاز ما باشد، نه تقلید از ‏نیازمندیهایی كه دیگران با وجود خویش خواسته‌اند.

و اگر چنین نیازی در خود حس كنیم و اهمیتش را بیابیم، ناچار به آن خلوت و فراقت و ‏حضور و تمركزی می‌رسیم كه در شرایط دعا از آن نام می‌برند. (1)

چون ذهن ما به آن مسأله‌ای رو می‌آورد كه اهمیتش را یافته و ضرورتش را احساس ‏كرده. ‏

هنگامی كه ذهن من مشغول به كاری باشد كه عهده دارش هستم، به هر كجا كه بروم ‏خیالم راحت نیست و حتی در عروسی خوش نیستم و حاضر نیستم. ‏

تمركز و حضور ذهن، نتیجه‌ی درك اهمیت مسأله است. آنها كه احساس نیازی نمی‌كنند ‏ناچار به توجه و تمركز و حضور نخواهند رسید و از این رو است كه فقط با زبانشان دعا ‏كرده‌اند، نه با تمام وجود شان. این است كه این دعا شور و نوری ندارد و اثری نمی‌گذارد، ‏هرچند از دل پرشوری به ما رسیده باشد.

آن وقت كه من می‌گویم: اللهم اغفرلی، یا اول حاجتی الیك ان تغفرلی ما سلف من ‏ذنوبی،

باید از ذنب‌ها و جرم‌ها تصویری داشته باشیم. من كه برای خودم به ذنبی معتقد ‏نیستم؛چون می‌بینم هم نماز خوانده‌ام و هم روزه گرفته‌ام و هم...، دیگر خدا چه چیزی را ‏به من ببخشد و چه غفرانی را برای من داشته باشد، من از خدا طلبكار هم هستیم دیگر ‏چه جای عذر خواهی است.

اگر نیاز چیزی را درك نمی‌كنی، به تقلید نخواه، كه این جز بازیگری نیست. و این بازیگری ‏جز سیاهی قلب و خستگی و دلزدگی چیزی نمی‌آورد. آنها كه با دلِ بازیگر و تنها با زبان ‏خویش، دعا می‌كنند محروم می‌شوند و رانده و دور

اما اگر بدانم هرچه جز او مرا حركت داده و هر چه جز او مرا خوشحال كرده و یا رنج داده ‏خسارت من و زیان من و ذنب من و گناه من است، آن موقع دیگر تمام گناه‌ها را، غیبت و ‏تهمت و حق كشیها را، حساب نمی‌كنم، كه این ذنب‌ها و جرم‌ها و این جورها و خیانت‌ها ‏و بی وفایی‌ها را هم در نظر می‌آورم. و این است كه می‌دانم آنها كه دلشان سرشار از ‏هزار كینه و بغض و هزار ترس و ضعف و هزار حسد و حرص هزار غفلت و ظلم است، با ‏تمام حركت‌ها به جایی نمی‌رسند؛ آخر وجود آلوده و كثافت زده بر فرض بهترین عطرها را ‏هم بر خود بپاشد چه بهره‌ای خواهد برد؟

با این دید، اول نیازِ تو، پس از شناخت گناه و پس از درك نقش گناه و مزاحمتش، حتی با ‏وجود عطرها و لطف‌ها و بخشش ها، می‌شود نیازِ به غفران و بخشش. و این است كه ‏آرام نداری و با تمام وجودت می‌خواهی كه: « اغفرلی یا غفار، اولُ حاجتی الیكَ اَن تَغفرَ لی ‏مِن ذُنوبی عَلی كَثرتِها وَ اَن تعمنی فیما بقی من عمری ». (2)

اگر نیاز چیزی را درك نمی‌كنی، به تقلید نخواه، كه این جز بازیگری نیست. و این بازیگری ‏جز سیاهی قلب و خستگی و دلزدگی چیزی نمی‌آورد. آنها كه با دلِ بازیگر و تنها با زبان ‏خویش، دعا می‌كنند محروم می‌شوند و رانده و دور. (3)

منی كه تمام نیازم خانه و فرش و شغل و یك پسر كاكل زری است، چرا از همین‌ها ‏شروع نكنم و حرف‌های بزرگ را بر خود بار كنم.

و چرا به این نیندیشم كه خواسته‌هایم را از این سطح بالاتر آورم. من همان چیزی هستم ‏كه آن را می‌خواهم و همان قدر كه نیازش را احساس می‌كنم، پس چرا خودم را ‏نشناسم و به كمتر از خودم مشغول شوم و برای كم‌ها زار بزنم و بنالم.

‏_____________‏

‏1-كافی ج 2 كتاب الدعا، ص 476.

‏2-مفاتیح الجنان، دعای عالیة المضامین.

‏3-كافی ج 2 باب الاقبال علی الدعا، ص 473.‏

با تصرف از كتاب: بشنو از نى؛ على صفایى حائرى‏

 

در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.
مطالب مرتبط مجموعه :
آخرین مطالب سایت