چند می گیری گریه کنی؟
چند می گیری گریه کنی؟
از دستگاه قرآن خوان تا آرایش عزاداری؛ تجدد انگار همهجوره در تار و پود سنتهایما، رسوخ كرده؛ حتی آن سنتهایی كه مستقیماً به مرگ و آخرت مربوط میشوند.
دستگاهی آمده كه جای شما قرآن میخواند. تعجب ندارد كه؛ چشم ندارید ببینید اموات هم خودشان را به روز كردهاند؟ تعجب ندارد كه، همان احتیاج كه مادر بقیه اختراعات بشری است مرگ را هم از قلم نینداخته.
شما چرا بخیلاید؟ این همه آدم دارند از راه نفسكشیدن بقیه نان میخورند، حالا یك جماعتی هم پیدا شدهاند كه از نفس نكشیدن دیگران به نوایی برسند. واقعا اسراف میشد اگر ناندانی مرگ را از فهرست كسب و كار آدمها حذف میكردیم؟
شما راحت مینشینید عقب و دوروبر را نگاه میكنید و تنها با فشردن یك دكمه، دستگاه مورد نظر سورة مورد نظر را برای مرحوم مورد نظر شما میخواند؛ همین! شما مینشینید سرتان را تكیه میدهید به پشتی صندلی آرایشگاه و در زمان كوتاهی آنها از شما یك «مادر مرده» واقعی میسازند.
پخش آیات قرآن از ماشین خودكار اگرچه با گریم كردن آدمها برای آشفته به نظر آمدن در مراسم عزاداری فرقهای اساسی دارد، اما هر دو در این نكته اشتراك دارند؛ این كه آداب و رسوم، با چه سرعتی در حال تغییر شكل است؛ تغییر شكل برای تطابق با زندگی مدرن.
صدای قرآن دستگاه كه بلند شد، گل از گل دخترك شكفت. از در امامزاده كه آمده بودند بیرون، كنجكاو شده بود بداند این دستگاه سبز رنگ با آن لامپهای شمعی توی ویتریناش اینجا چه كار میكند؛ برای همین تا آخر مراسم چهلم بابابزرگ از آن بالا تكان نخورد. آن بالا ورودی امامزاده بود و دستگاه عجیب و غریب سبزرنگ آنجا قرار داشت و این پایین به فاصله چند تا پله قبر بابابزرگ. از همان اول پا پی مادرش شده بود و بالاخره او را راضی كرده بود كه چند تا سكه ازش بگیرد. بعد هم ازسر قبرآمده بود پای دستگاه تا سكهها را بیندازد و سر از كار دستگاه در بیاورد.
صدای قرآن دستگاه كه بلند شد، دوباره چشمگرداند روی صفحه كلید دستگاه سبزرنگ. 9 تا دكمه كه روی هركدامشان اسم یك سوره را نوشته بودند؛ شمس، انشراح، تین، زلزال، قارعه، تكاثر، همزه و ماعون.
قیافه دستگاه هم عین قیافه دستگاههای چند سال پیشبود كه یك تلویزیون كوچك متصل به سگا یا میكرو داشت و باید تویش پول میانداختی تا3دقیقه اجازه بازی داشته باشی و توی مبارزهای تن به تن، چند نفری را بفرستی آن دنیا و به مرحله بعدی بروی و بعدgame over!
این یكی اما كمی با نسل قدیمش فرق دارد؛ رنگ قرمز و سیاه، جایش را به سبز داده و با 10 تا لامپ شمعی با پایههایی كه شبیه شمع طراحی شدهاند، جایگزین تلویزیون كوچك شده است.
جای سكهها به جای یكی،3 تا شده و البته كنار هركدام هم اینطور توضیح دادهاند؛ «سكه 10 تومانی طرح جدید: روشن شدن 5 شمع. سكه 25 تومانی طرح جدید یا 10 تومانی طرح قدیم: روشنشدن تمام شمعها. سكه 50 تومانی: روشن شدن تمام شمعها و قرائت سوره دلخواه». و بعد هم كنار شاسی انتخاب سورهها نوشتهاند كه حواستان باشد بعد از اینكه سكه 50 تومانی را انداختید، چند ثانیه صبر كنید و بعد سوره دلخواهتان را انتخاب كنید تا برایتان پخش شود.
ساخت این دستگاهها فقط در انحصار یك شركت است؛ آن هم در اصفهان. آقای عزیزی تنها سازنده دستگاههای «انوار متبركه» درباره داستان ساخته شدن این سقاخانههای دیجیتال میگوید: «حدود 12-10 سال پیش بود كه به پیشنهاد اداره اوقاف ساخت این دستگاهها را شروع كردیم. اوایل كار چند تا از دستگاهها را توی امامزادهها گذاشتیم و استقبال هم شد.
هنوز هم یك نمونه قدیمیاش را در امامزاده داوود و چند جای دیگر داریم». به گفته عزیزی، بیشتر مشتریان این دستگاهها متولیان مساجد امامزادهها و زیارتگاهها هستند. اداره اوقاف سفارش ساخت این دستگاهها را به شركت سازنده میدهد و بعد، دستگاه را در اصفهان میسازند و به محل سفارش میفرستند.
سازنده این دستگاهها از كیفیت و قیمت مناسب این دستگاهها هم كلی تعریف میكند: «دستگاههای انوار متبركه، 165سانتیمتر ارتفاع و 80 سانتیمتر پهنا دارند. كارش كاملا اتوماتیك است. با همه سكههای رایج كشور كار میكند و 2 جور كاربرد دارد؛ فقط شمع روشن میكند یا هم شمع و قرائت قرآن را با هم دارد. یك سال هم گارانتی دارد».قیمت این سقاخانههای دیجیتال هم 700 هزار تومان است.
صدای قرآن دستگاه كه بلند شد با صدای روضهخوان سرقبر در هم آمیخت. سكه 50 تومانی كار خودش را كرده بود. دستگاه آن بالاداشت برای دخترك قرآن میخواند و روضهخوان هم داشت این پایین برای بابابزرگ روضه میخواند.
متولی امامزاده میگفت كه تازه آمده و نمیداند كه این دستگاه از كجا توی امامزاده پیدایش شده است؛ فقط همین را میداند كه «یك فرد خیر» آن را به امامزاده اهدا كرده. حتی از درآمد ماهانه حاصل از دستگاه قرآنخوان هم اظهار بیاطلاعی میكند و تنها به این نكته اشاره میكند كه بیشتر مردم كنجكاوند كه از طرز كار دستگاه سر دربیاورند؛ طوریكه اصل قضیه- یعنی قرائت سورههای قرآن برای شادی روح مردگان یا حتی نذركردن جلوی این سقاخانه دیجیتال- فراموش شده است.
صدای قرآن دستگاه كه قطع شد، چشم دخترك روی صفحه بالای ویترین شمعها خیره ماند؛ یك صفحه دیجیتال كوچك عین همانهایی كه سر در مغازهها برای تبلیغ شیرموز و روسری و... نصب میكنند. جمله روی تابلو را خواند؛ «اجركم عندالله».
گریه كن سیخی چند؟
گریهكنها واقعا وجود دارند؛ خرجش هم فقط یك تلفن است و بسته به سفارشتان 3-2 میلیون پول. مؤسسات ارائهدهنده خدمات مراسم ترحیم حالا چند سالی میشود كه سر و كلهشان در مملكت ما پیدا شده؛ كسانی كه قرار است اگر پول كافی داشته باشید در شرایط بد روحی كمكتان كنند و از بار سنگین ازدستدادن عزیزتان بكاهند.
میتوانید به راحتی هم كارهایتان را به عهده آنها بگذارید؛ از تشییع، تدفین، رزرو وسایل ایاب و ذهاب و مسجد، مداح، سخنران و سفارش اعلامیه گرفته تا حلوا، فیلمبرداری، تزئین ماشین عزا، رستوران و تهیه و سرو غذا.
این مؤسسات سالهاست در خارج از كشور وجود دارند و كار عزاداران را راحتتر میكنند. اگر آماری از این مؤسسهها بگیرید متوجه میشوید قیمتها متفاوت است و بسته به نوع خدمات، بالا و پایین میشود.
معمولا هم مؤسسه 10 درصد فاكتور خدمات ارائهشده را به عنوان دستمزد دریافت میكند. قیمت یك مراسم یك روزه آبرومند 150 نفره با ناهار، تشییع جنازه و مراسم ختم در یك مسجد، تقریبا 2 میلیون تومان برای مشتری خرج برمیدارد.
اگر متوفی كس و كار نداشته باشد قیمت هر گریهكن چیزی حدود 10 تا 15 هزار تومان است. این قیمت برای مشایعتكنندگانی كه گریه نمیكنند 5 هزار تومان پایین میآید.
البته همیشه جای تخفیف و چانهزدن وجود دارد. بیشتر مشتریهای این مؤسسات – به گفته یكی از مدیران آن – آدمهای ثروتمندی هستند؛ كسانی كه به یك مراسم جمع وجور و ساده رضایت نمیدهند و ترجیح میدهند سر میزشان چند نوع غذا و نوشیدنی و... باشد و به قول خودشان میخواهند حسابی آبروداری كنند.
160 تا 180هزار تومان برای ختم
اگر خدای نكرده بعد از 120 سال سرتان را گذاشتید زمین، باید بدانید كه برای گرفتن مراسم ختم قرار است چقدر به خانواده و اطرافیانتان فشار بیاید. بعضی از مساجد علاوه بر بزرگی و قدمت، به هزینه بالایی كه برای برگزاری مجلس ختم دریافت میكنند هم شهرت دارند.
این مساجد معمولا تالار مخصوصی برای برگزاری مراسم دارند كه كلی میز و صندلی در آن چیده شده و حسابی هم شیك و پیك است.قیمت آنها هم حدودا بین 150 تا 180هزار تومان برای هر مراسم نوسان دارد. خرما، حلوا، دستمال كاغذی و حتی لیوان یك بار مصرف و آب روی میزها، چند قلم جنسی است كه بعضی از این مساجد مثل مسجد نور، خودشان آنها را تهیه میكنند و بعضی مثل مسجد الجواد، تهیهشان را به عهده خانواده عزادار میگذارند.
فضای تالار مسجد الجواد كه جزء مساجدی است كه بالاترین قیمتها را میگیرد (یعنی 180هزار تومان)، با فضای تالار مسجد نور كه برای یك مراسم ختم، 160هزار تومان میگیرد، تفاوت چندانی ندارد.صندلیها را توی سالن كنار هم چیدهاند؛ مثل سالن سینما. یك ردیف در انتهای سالن رو به باقی صندلیها چیده شده است كه مخصوص صاحب عزاست.
جلوی قسمت زنانه تالار، صفحه بزرگ و سفیدی قرار گرفته است كه تصویر قسمت مردانه روی آن میافتد. این، كار دوربینهای مدار بستهای است كه به طور منظم گاهی سخنران، گاهی مردهای صاحب عزا كه جلوی در ایستادهاند و گاهی هم مداح و سایرین را نشان میدهد.
به قیمت یك آپارتمان
بازار گرانترینها به خانههای ابدی هم كشیده شده است. مثل هرچیز دیگر در دنیا، قبرها هم دچار اختلاف طبقاتی شدهاند و درجهبندیشان براساس گشادی جیب آدم فرق میكند آمارهای رسمی از وجود 140 گورستان در تهران خبر میدهند و این در حالی است كه 32گورستان نیمهفعال هستند و همین باعث شده كه هزینههای دفن در این گورستانهای تقریبا ممنوعه بالاتر از دیگر قبرستانهای تهران و بهویژه معروفترین آنها یعنی بهشت زهرا باشد.
آمارهای رسمی این را هم می گویند كه قیمت قبر در بهشت زهرا بسته به نوع قبر و قطعه آن متفاوت است؛ طوری كه بهشت زهرا هم درست مثل خود تهران، خانهها و محلههای شمال شهری و جنوب شهری دارد. بهشت زهرا 2 تا محله دارد؛ قطعههای قدیم و قطعههای جدید. قدیمیها گرانترند چون هم دارودرخت دوروبرشان زیاد است و هم جای بهتری از نظر قطعه و دسترسی دارند؛ یك جورهایی میشوند مركز شهر بهشت زهرا.
قیمتهایشان هم توافقی است و گاهی به میلیون هم میزند؛ نمونهاش قبرهای قطعه47 است كه تا 2میلیون تومان هم خرید و فروش شده. البته بعضی شنیدههای غیررسمی هم از فروش بعضی قبرهای قطعههای قدیمی بهشت زهرا به قیمت حدود 10میلیون تومان حكایت كردهاند. اما قبرهای قطعههای جدید بهشت زهرا خیلی ارزانتر از این حرفها هستند و حداكثر قیمتشان بین 120 تا 150هزار تومان است. یك بخش از قبرها هم هستند كه تحت شرایطی خاص به رایگان واگذار میشوند.
اما یك نكته جالب در بازار قبرها هست و آن هم اهمیت مكانهای مذهبی برای خاكسپاری است. از همین تهران خودمان شروع میكنیم؛ نمونهاش هم حرم حضرت عبدالعظیم. همین یكی دو سه ماه قبل یك طبقه از یك قبر دوطبقه در صحن «باغچه كوچك» این امامزاده به قیمت 50 میلیون تومان فروخته و به آرامگاه ابدی یك نفر تبدیل شد.
قیمت آن یكی طبقهاش هم 50 میلیون تومان بوده كه آرامگاه همسر این مرحوم بوده است؛ سرجمع میشود 100میلیون تومان؛ چیزی معادل قیمت یك آپارتمان 90-80 متری در غرب تهران.ماجرا به اینجا ختم نمیشود.
امامزاده طاهر(ع) كرج را میدانید كجاست؟ یك زیارتگاه باصفا در حومه مهرشهر كرج میدانید مظنه قبر آنجا چقدر است؟ حدود 12میلیون تومان به بالا.حالا حساب كنید با بالا رفتن محبوبیت امامزادهها قیمت قبر در صحن این امامزادهها چقدر بالاتر میرود؛ مثل حرم حضرت معصومه(س) قم، شاهچراغ(ع) و ... .
با این مقدمهها دیگر راحت میشود حدس زد گرانترین قبرهای ایران كجا خرید و فروش میشوند؛ مشهد، حرم امام رضا(ع). قیمت قبرها در حرم امام رضا(ع) بسته به صحنها متفاوت است؛ این را یكی از خادمان حرم میگوید.
خیلیها میگویند میارزد؛ آدم بعد از مرگش هم یك عمر زیر سایه امامش است و خاك پای زائران روی قبرش میماند. خیلیها میگویند میارزد تمام پول عمرت را بدهی تا همین یك تكه قبر كوچك را توی آن بارگاه عزیز به دست بیاوری.
اما پیرمرد خادم كه حدود قیمت قبرها را میداد، با همان لهجه مشهدیاش چیزی گفت كه هنوز توی گوشم است؛ «همه اینها درست اما مگر ساختن مدرسهای برای بچههای یتیم یا سرپناهی برای چند تا آدم ناتوان، اجرش كمتر از اینهاست؟»
منبع: همشهری جوان
با تلخیص