«رسالت» اظهارنظرهای برخی از چهره‌های مشهور را بررسی می‌کند؛

سلبريتی‌ها همه چيز دان!

لابد شما هم ديده و شنيده ايد که برخي از سلبريتي‌هاي همه چيز دان در حوزه‌هاي مختلف اظهار نظر کرده و خود را صاحب سخن مي‌دانند و اين اتفاق بعد از گسترش شبکه هاي اجتماعي شکل حادتري به خود گرفته است.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
بی ترديد فضای مجازی بخشی جدايی ناپذير از زندگی همه ما شده است، صبح با باز کردن چشم ها و قبل از جدا شدن از رختخواب اينترنت خود را روشن می کنيم و پس از جستجوی شبکه های مجازی به سراغ کارهای روزمره می رويم. در طی روز هم از هر فرصتی که پيش بيايد برای سر زدن به دنيای مجازی استفاده می کنيم. در اين فضا خيلی ها فقط دنبال کننده اخبار و ماجراها هستند و شايد در نهايت خبر و يا مطلبی را بازنشر دهند. اما عده ای هم هستند که برای خود صفحاتی را در فضاهای مجازی ايجاد می کنند تا از اين طريق حرف خود را به گوش ديگران برسانند. سهم ما آدم های معمولی در اين فضا می تواند يک صفحه در اينستاگرام، يک اکانت در توئيتر و يا يک کانال در تلگرام باشد با تعداد فالوورهای نه چندان زياد. صفحه هايی که در آنها از روزمرگی ها و دغدغه هايمان می نويسيم و آن را با جامعه کوچکی از دوستانمان شريک می شويم.

اما عده ای هم هستند که صفحه هايشان بالای چندين هزار و يا حتی چند ميليون دنبال کننده دارد و حسابی در دنيای مجازی برای خود برو و بيايی دارند. افرادی که در زمينه های هنري، ورزشي، رسانه، علم، سياست، مدل و ... شهرت و معروفيتی دارند و از اين جهت صفحات اجتماعی شان پر رونق هست و افراد زيادی آنان را دنبال می کنند.

در جوامعی که مسائل شفاف است و مردم در ارتباط با هم چيزی برای پنهان کردن ندارند و اعتماد اجتماعی وجود دارد امثال اين سلبريتی‌هايی که در کشور ما هستند جايگاهی پيدا نمی‌کنند و کسی هم دنبال اين حرف‌ها نيست چون مسائل خيلی روشن و واضح است


طبيعتا يکی از فواید اين فضاها امکان ارتباط متقابلی است که بين اين چهره ها و مردم فراهم شده است. آنان می‌توانند مردم را در جريان برنامه های خود قرار دهند و يا برش هايی از زندگی شخصی خود را برای علاقه مندان شان به نمايش بگذارند. انتقاد ها را بشنوند و در مواردی که لازم باشد پاسخگو باشند.
اما گاهی تعداد زياد دنبال کننده ها اين توهم را برای اين چهره ها يا به اصطلاح سلبريتی ها به وجود می آورد که بايد در هر موضوعی ورود کنند و درباره آن نظر دهند چرا که خيال می کنند دنبال کننده های آنان منتظر شنيدن نظراتشان هستند و اگر اين کار را نکنند طرفدارانشان از دست‌شان ناراحت می شوند، البته گاهی هم مطالبه طرفداران آنان را به سمت اظهار نظر سوق می دهد. اما سؤال اين است که آيا يک فرد سواد و آگاهی لازم برای ورود به هر موضوعی را دارد؟ به عنوان مثال يک هنرپيشه و يا يک ورزشکار چه ميزان در مورد مسائل سياسی و يا اجتماعی و يا دينی صاحب رأی است و چه ميزان به اين موضوعات اشراف و آگاهی دارد و چه ميزان در اين موضوعات مطالعه داشته است که به راحتی به خود اجازه می دهد به اين مسائل ورود پيدا کند؟ و يا برعکس آيا يک سياستمدار می تواند در مورد هنر و يا ورزش اظهار نظر کند؟

آنچه که امروزه در کشور ما از آن به عنوان سلبريتی نام برده می شود بيشتر در مورد هنرپيشه ها و هنرمندان و ورزشکاران مطرح است. نمونه های ورود به حوزه های نامرتبط با صلاحيت و آگاهی اين افراد فراوان است و برخی از آنها به سبب جنجال آفرينی شان بيشتر در اذهان مانده است. به عنوان مثال می توان به اظهارات خانم پريناز ايزديار بازيگر سينما که گفته بود از نظر من سگ نجس نيست چون در حوادث طبيعی کاربرد زيادی در نجات جان انسان ها دارد و يا ساره بيات ديگر بازيگر که معتقد بود شوهر خواهر محرم است چون دستهايش شبيه پدرم است و يا خانم صبا کمالی بازيگر نه چندان مطرحی که همين چند وقت پيش به بهانه گفت و گوی صميمی با امام حسين (ع) صحبت هايی را مطرح کرد که از سوی کاربران فضای مجازی به توهين به اعتقادات مذهبی متهم شد و يا اظهار نظر ليلا حاتمی در مورد حجاب با استناد به سخنی از يک نويسنده اشاره کرد که همه ی اين موارد نشان دهنده ی اين است که ورود بسياری از اين سلبريتی ها به مسائل مرتبط با دين از روی احساسات و نه آگاهی و شناخت نسبت به مسائل فقهی است.

گاهی تعداد زياد دنبال کننده‌ها اين توهم را برای چهره‌ها يا به اصطلاح سلبريتی‌ها به وجود می‌آورد که بايد در هر موضوعی ورود کنند و درباره آن نظر دهند چرا که خيال می‌کنند دنبال کننده‌های آنان منتظر شنيدن نظراتشان هستند و اگر اين کار را نکنند طرفدارانشان از دست‌شان ناراحت می‌شوند، البته گاهی هم مطالبه طرفداران آنان را به سمت اظهار نظر سوق می‌دهد


خيلی از اين سلبريتی ها ورود به مسائل امنيتی و سياسی هم می کنند و اظهار نظرهای ناپخته و ناشيانه ای از خود بروز می دهند. به عنوان مثال پست اينستاگرامی حميد فرخ نژاد که در آن آرزو می کند کاش کشورش کسی مثل حاکم دبی را می داشت و يا آناهيتا همتی بازيگر تلويزيونی که درباره ی اعدام يکی از اعضای حزب تروريستی کومله که با هشتک نه به اعدام و نه به خشونت و نه به کشتار اظهار نظر می کند و يا خانم مهناز افشار که با استناد به توئيت يک اکانت فيک در خصوص غيرت ايرانی ها و وطن پرستی شان اظهار نظر می کند و در سطح اذهان عمومی حساسيت ايجاد می کند. و يا ويدئويی که اخيرا از يک بازيگر درجه چندم به نام سمانه پاکدل که برای فعالين سياسی و مدنی ابراز نگرانی مي‌کند و با يک لفظ اشتباه موجبات تمسخر خودش را در بين کاربران فضای مجازی فراهم می کند و يا اظهارات جنجالی مهدی مهدوی کيا فوتباليست سال‌های دور که پرداختن به اتفاقات لبنان و سوريه و عراق را بی معنی می داند و به جای آن خواستار رسيدگی به زير ساخت های ورزشی و مقابله با فقر و اعتياد و.... همه نمونه هايی از اين ورود باری به هر جهت سلبريتی ها به موضوعات سياسی و امنيت ملی است که در حوزه تخصص آنها نمی گنجد.

همچنين اين دست اظهار نظرها در مورد موضوعات اجتماعی هم زياد ديده می شود که نمونه اخيرش موجی از اظهار نظرهای احساسی و عجولانه سلبريتی ها و يا حتی برخی نمايندگان مجلس درباره ماجرای سحر خداياری معروف به دختر آبی بود.

رسالت در گفت‌وگو با کارشناسانان اين موضوع را بررسی می کند.

يک کارشناس اجتماعی سلبريتی ها را گروه هايی از افراد جامعه می داند که به دليل نوع شغل و فعاليت شان مخاطبين زيادی را به سمت خود جذب می کنند. وی معتقد است ورزشکاران، هنرمندان و يا هنرپيشه ها، خواننده ها و کارگردانان بيش از ديگران در اين طيف قرار می گيرند.
وی در خصوص اظهار نظرهايی که گاها از جانب اين افراد شنيده می شود می گويد: «ويژگی اين افراد اين گونه است که گاهی مواقع فکر می کنند اگر اظهار نظر نکنند عقب می افتند يعنی طرفدارانشان را از دست می دهند يا به اشتباه فکر می کنند طرفدارانشان منتظر شنيدن ديدگاه هايشان در همه حوزه ها هستند. طبيعتا در چنين شرايطی برای اينکه از گردونه ديده شدن عقب نمانند راجع به هر موضوعی اظهار نظر می کنند در حالی که همه موضوعات در حيطه تخصصی شان نيست و گاهی مواقع هم می بينيم که ديدگاه هايشان مورد توجه قرار می گيرد و به قول خودشان فالوورهايشان لايک شان می کنند، بازنشر می دهند و حتی گاهی مواقع ديدگاه هايشان مورد توجه رسانه های داخلی و خارجی هم قرار می گيرد. »

اظهار نظر نکردن جرم نيست!

حسن موسوی چلک معتقد است اظهار نظر در موضوعی که تخصصی در آن نداريم يک ايراد است که برای هيچ فردی شايسته نيست اما اين موضوع برای قشر سلبريتی که شناخته شده هستند فرق می کند و اظهار نظرهای غير کارشناسانه آنها می توان تبعاتی را به همراه داشته باشد و تنش هايی را ايجاد کند. وی با اظهار اميدواری در اين خصوص که کاش سلبريتی ها راجع به موضوعاتی که در ارتباط با کارشان است برای مخاطبين و طرفدارانشان اظهار نظر کنند و ديدگاهايشان را بگويند خاطر نشان می کند: «يک چيزی را من فکر می کنم بايد همه مان ياد بگيريم مخصوصا سلبريتی ها و آن اين است که اگر در برخی از موضوعات اظهار نظر نکرديم جرمی نکرديم و قرار هم نيست راجع به همه موضوعات ما اظهار نظر بکنيم. در اين موارد عذرخواهی هم خيلی آن تأثير گذاری را ندارد. قبل از اينکه اظهار نظر کنيم فکر کنيم، بررسی کنيم، اگر با ما مرتبط بود ديدگاه هايمان را بگوييم تا مجبور به عذرخواهی بعد از بيان آن ديگاه های اشتباه و غير کارشناسی مان نشويم».

رئیس انجمن مددکاران اجتماعی ايران بخشی از اين موضع را متوجه مديريت رفتار خود سلبريتی ها می داند و خاطر نشان می کند: « خود اين افراد بايد به حدی از بلوغ برسند که با توجه به اينکه طرفدار دارند و جايگاه دارند، جايگاه که می گويم بين مردم است، وقتی يکی يک ميليون فالوور دارد خب طرفدارانش هر روز صفحات وی را چک می کنند، چون در حال حاضر اظهار نظرها معمولا از طريق شبکه های مجازی صورت می گيرد، لذا به گونه ای اظهار نظر کنند که سرخوردگی حتی در طرفداران خودشان هم ايجاد نکنند و با جهت گيری و سوگيری هم اظهار نظر نکنند. چرا که در بعضی مواقع همين نوع اظهار نظر هاست که می تواند تنش هايی را در ارتباط با موضوعاتی که مطرح می شود در جامعه ايجاد کند. »

يک چيزی را بايد همه‌مان ياد بگيريم مخصوصا سلبريتی‌ها و آن اين است که اگر در برخی از موضوعات اظهار نظر نکرديم جرمی نکرديم و قرار هم نيست راجع به همه موضوعات ما اظهارنظر بکنيم

 


طرفدار بودن نبايد به معنای تأييد صد در صد باشد

موسوی چلک بخشی از موضوع را هم متوجه طرفداران اين افراد می داند و معتقد است صرف دوست داشتن کسی نبايد به منزله اين باشد که هر چه می گويد الزاما درست است و بايد بازنشر بدهند. وی تأکيد می کند که دوست داشتن و طرفداری از اين افراد ايراد نيست و کسی هم نمی تواند جلو اين قضيه را بگيرد ولی نکته اينجاست که طرفداران بايد عاقل باشند و بدانند که يک سلبريتی در همه حوزه ها آدم صاحب نظری نيست و در نتيجه هر چه که می گويد قابلیت بازنشر ندارد و درست نيست و همه اينها منافاتی با دوست داشتن ندارد. وی در همين زمينه بيان می دارد: « ما در روابط عادی مان هم اگر کسی را دوست داشته باشيم الزاما اين طور نيست که هر چه که بگويد قبول کنيم و هر کاری که بگويد انجام دهيم. لذا من فکر می کنم بايد هر دو طرف رفتارشان رفتار عاقلانه باشد که تنش ايجاد نکند. اظهار نظرها مبنای کارشناسی داشته باشد و مرتبط با تخصص فرد باشد. فرض کنيم من در حوزه ی سينما آدم صاحب نظری هستم آيا در حوزه سياست هم صاحب نظر هستم؟ آيا در حوزه ورزش هم صاحب نظر هستم که موضع گيری می کنم يا عکس اين موارد. »

سلبريتی می تواند يک ظرفيت باشد

اين کارشناس اجتماعی معتقد است اگر رفتارها مديريت شود در خيلی موارد سلبريتی می تواند يک ظرفيت باشد. وی به ماجرای زلزله و سيل اخير اشاره می کند و می گويد که سلبريتی ها توانستند در آن شرايط فضايی را ايجاد کنند که مردم بيايند و مشارکت کنند و در جلب اعتماد مردم موفق بودند و در خيلی موارد اتفاقا می توانند تأثير گذار باشند.
وی همچنين شرط ماندگاری سلبريتی ها را در تصميم گيری و موضع گيری درست و منطقی و به موقع شان می داند و معتقد است با موضع گيری های غير منطقی و عذرخواهی های مکرر و ايجاد تنش جايگاه‌شان در بين طرفدارانشان را هم از دست می دهند.

اگر رفتارها مديريت شود در خيلی موارد سلبريتی می تواند يک ظرفيت باشد


به دنبال آگاهی صحيح نيستيم امير محمود حريرچی نيز در قامت جامعه شناس و مددکار اجتماعی دليل اصلی اظهار نظر سلبريتی ها در هر موضوعی را ناشی از اين می داند که ما به دنبال آگاهی های صحيح و درست نيستيم. وی در اين زمينه می گويد: « يک زمانی صحبت از اين بود که "چه گفته؟ " نه اينکه "که گفته؟ ". الان درگير اين می شويم که "که گفته؟ " و ديگر اصلا مهم نيست که "چه گفته؟ ". اين به نظر من يک ضعف است که ما در رابطه با آنچه که لازم است بدانيم، به جای افزايش آگاهی نسبت به مسائل درگير اين شده ايم که دنبال آنهايی که شهرتی دارند، حالا واژه ستارگان و يا اين روزها می گوييم سلبريتی باشيم، بدون اينکه اساسا تأثيری داشته باشد در اين افزايش آگاهي. اين اتفاق در دنيای مجازی افتاده است و عده ای فکر می کنند که حالا فالووريشان نشسته اند و منتظر هستند ببينند او چه می گويد.»

همه می خواهند سلبريتی شوند

اين استاد دانشگاه معتقد است تب سلبريتی اين روزها به عنوان يک پديده جديد دامن همه را گرفته است و در جامعه ما به شکل های مختلف آدم‌ها می‌خواهند سلبريتی شوند. و اين روزها کسی دنبال رشد فردی و ساختن خودش نيست بلکه متأسفانه همه دنبال ظواهر هستند. وی در همين راستا بيان می دارد: « ما حتی در مورد کلمات به دنبال ظواهر هستيم نه کنه آن و نه اينکه چه پيامی دارد و چه قدر می تواند موجب افزايش اگاهی مان شود. در حالی که ساده ترين چيز همين است که صرفا يک نقل قولی بشود بدون اينکه اين نقل قول ما را به فکر و انديشه وادارد. »

سياستمدارانی در قامتِ سلبريتی

حريرچی در ادامه همين صحبت به برخی از افراد بزرگی اشاره می کند که تمايلی ندارند به شکل سلبريتی مطرح شوند و به مسائل اين چنينی ورود پيدا کنند و فاصله هم می گيرند اما ديگرانی که دوست دارند آنها را در قامت سلبريتی ببينند آنها را ناچارا به اين فضا وارد می کنند و به شکل سلبريتی مطرح می کنند. وی با اشاره به تمايل افراد برای سلبريتی شدن خاطر نشان می کند: « سياستمداران ما هم دوست دارند سلبريتی بشوند. با لبخندهايی که می زنند و ژست هايی که می گيرند. گفته هايشان هم حتی گفته هايی است که سلبريتی ها به زبان می آورند. مثلا اينکه می گويند ديگران می خواهند با من عکس يادگاری بگيرند. در کشور کسانی که مردم را به اشکال مختلف نمايندگی می کنند نبايد ادای آن مدل آدم ها را در بياورند. بلکه بايد گفتارشان يک کُنهی داشته باشد و بتواند يک تأثيری روی مردم بگذارد. به جای اينکه رشدکنند، به جای اينکه مسائل را برای مردم شفاف سازی کنند، به جای اينها، در غالب سلبريتی ها پشت مسائل قايم می شوند . اين به گونه ای آسيب رسان است و موجب بی اعتمادی در بين مردم می شود. »

اين جامعه شناس در پاسخ به اين پرسش که گاها ديده می شود سلبريتی ها با اظهار نظرهای خود در فضای مجازی و يا با هشتک سازی موج هايی را در جامعه ايجاد می کنند، می گويد: « اينها توجه يک گروه خاصی را جلب می کنند. اين موج چيست؟ حداکثر اين است که مطلبی فوروارد می شود. اما به فکری وا نمی دارد. و موج هايی که ايجاد می کنند در غالب همان شبکه های مجازی فراگير می شود و از آن چيزی که باعث می شود آگاهی ما افزايش پيدا کند دريغ می شود. »

اما به راستی چرا اقبال عمومی به قشر به اصطلاح سلبريتی زياد است و حرف ها و اظهار نظرهای آنان مورد توجه قرار می گيرد و گاها پذيرفته می شود؟ چرا در بزنگاه هايی حساس مثلا در زمان انتخابات اين قشر ايفاگر نقشی اساسی در انتخاب مردم می شوند؟ و چرا اظهار نظرهای آنها در خصوص مسائل سياسی و امنيتی کشور مورد حمايت عامه مردم است و حتی برای برخی حجت؟

ما حتی در مورد کلمات به دنبال ظواهر هستيم نه کنه آن و نه اينکه چه پيامی دارد و چه قدر می‌تواند موجب افزايش آگاهی‌مان شود. در حالی که ساده ترين چيز همين است که صرفا يک نقل‌قولی بشود بدون اينکه اين نقل‌قول ما را به فکر و انديشه وادارد



وقتی مسئولين شفاف سازی نمی کنند

حريرچی دليل اين موضوع را در عدم شفاف سازی مسئولين می داند. وی در اين خصوص می گويد:
«اگر ما از طرف مسئولين شفاف سازی داشته باشيم ديگر کسی به اين چيزها بها نمی دهد. منتهی ما اين کار را نمی‌کنيم. چون شفاف سازی نداريم در غالب اين هشتک ها يک سری مسائل بزرگنمايی می شود. بعضی وقت ها هم اين مسائل خلاف واقع هستند و هيچ سند و مدرکی هم پشت اش نيست اما مطرح می شود و مسئولين هم از قرار معلوم اهميتی نمی دهند به اين مسائل. اگر واقعيتی پشت اين مسائل هست مسئولين بايد بياييد اين را برای مردم روشن کنند. چرا مردم در اين مسائل غريبه می شوند؟ اگر هم واقعيتی نيست باز هم بيايند و توضيح بدهند. نه راجع به همه چيز. آنهايی که خيلی گسترش پيدا می کند. پس برای پيشگيری از راه افتادن چنين موج هايی بهترين راه اين است که مسئولين صادقانه به مردم اعتماد کنند و صادقانه مسائل را با مردم مطرح کنند به گونه ای که کار از دنيای واقعی به دنيای مجازی سوق پيدا نکند. منتها وقتی اين کار را نمی کنند سلبريتی جا می افتد و در مملکت عده ای می آيند با مقاصدی که بگويند بله خبرهای دسته اول را از فلانی ها بايد شنيد. چرا خبرهای دسته اول را و چرا واقعيت ها را از مسئولين و سردمداران در دنيای سياست مان نشنويم که کارمان به جايی بکشد که برويم به دنيای مجازی و از طريق آنهايی که هيچ مسئوليتی هم ندارند و فقط در مواردی ايجاد آشفتگی و نااميدی در مردم می کنند بشنويم. در خيلی از موارد لابه لای اين مسائل که ممکن است واقعيتی هم نداشته باشد شبهه افکنی هايی هم صورت می گيرد. مسئولين اگر صداقت دارند بيايند و اين شبه زدايی را بکنند و بی تفاوت از کنارش نگذرند.»

کسب قدرت از جنس فالوور

وی اين رفتار سلبريتی ها را نوعی کسب قدرت می داند و معتقد است در دنيای امروز کسب قدرت يا پای صندوق های رأی مان است يا در تعداد فالوورهايمان. و اين قدرت کاذب که خود به خود با افزايش تعداد فالوورها افزايش پيدا می‌کند امر را بر اينها مشتبه می‌کند که می توان در هر حوزه ای ورود کرد و برای جامعه و مردم نسخه پيچيد.

حريرچی در ادامه می گويد: «درد اصلی ما اين است که در جامعه دنبال واقعيت ها نيستيم يعنی دنيای مجازی و کسانی که بتوانند در اين فضا جاذبه های بيشتری را به شکل های مختلف چه با ظاهر و چه با کلمات و واژگانی که به کار می برند ايجاد کنند طرفداران بيشتری دارند و اينجاست که ديگر کسی به چه می گويد اهميتی نمی دهد. اين واقعيتی است که جامعه ما به ويژه نسل جوان خيلی گرفتارش است و به نوعی تبديل به يک نياز شده است.

  در واقع سلبريتی ها يا کسانی که در دنيای مجازی هستند گويی در حال برطرف کردن يک نياز در افراد جامعه هستند و آن نيازِ خلاء اطلاعات درست است. چون در شرايط عادی و واقعی مردم نمی توانند به اطلاعات درست برسند از قرار معلوم از اين طريق خود به خود به دنبال شايعات می روند چرا که مخصوصا برای جوانی که جويای هيجان است جاذبه بيشتری دارد.و اين شايعات اگر از طرف فردی شناخته شده باشد قطعا خيلی زودتر می پيچد. و در خيلی از موارد اين اطلاعات و اخبار يا بزرگ نمايی می شود و يا با واقعيت فاصله دارد و يا در موارد زيادی هم ممکن است درست باشد ولی سلبريتی ای که آن را مطرح می کند فکتی درباره اش ندارد ولی خب مطرحش می کند.

در حالی که در جوامعی که مسائل شفاف است و مردم در ارتباط با هم چيزی برای پنهان کردن ندارند و اعتماد اجتماعی وجود دارد امثال اين سلبريتی هايی که در کشور ما هستند جايگاهی پيدا نمی کنند و کسی هم دنبال اين حرف ها نيست چون مسائل خيلی روشن و واضح است. »
منبع: روزنامه رسالت
این مطلب صرفا جهت اطلاع کاربران از فضای رسانه‌ای بازنشر شده و محتوای آن لزوما مورد تایید تبیان نیست .
مطالب مرتبط مجموعه :
آخرین مطالب سایت