شکست مشرکان

پادشاه حبشه، با شنیدن سخنان جعفر بن ابی طالب که سرپرستی مهاجران را برعهده داشت، از بازگرداندن مسلمانان خودداری کرد و فرستاده‌های قریش دست خالی برگشتند...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
نماینده مشرکان مکه وارد بازار نجاشی شد. نجاشی پادشاه حبشه پرسید: برای چه به سرزمین ما آمده اید؟!
عمروبن عاص که سرپرستی فرستادگان شرک به حبشه را عهده دار بود، گفت: ای پادشاه! من نماینده ی قبیله ی قریش از سرزمین حجاز هستم. جوانان بی خردی از دین پدران ما برگشته و دینی را انتخاب کرده اند که هیچ شباهتی به دین ما و شما ندارد. آن ها به حبشه گریخته اند و ما در تعقیب این فراریان به دیار شما آمده ایم. اکنون از شما می خواهیم که آن ها را به ما تحویل دهید.

جعفربن ابی طالب که رهبر مهاجران مسلمان به حبشه بود، پیش آمد و گفت: ای پادشاه! ما مردمی بودیم که گوشت مردار می خوردیم و یکدیگر را می کشتیم.

حق همسایه را مراعات نمی کردیم و به هم دروغ می گفتیم. ما هر کار زشتی را مرتکب می شدیم تا آن که خداوند پیامبر خود را به سوی ما فرستاد. ما هر کار زشتی را مرتکب می شدیم تا آن که خداوند پیامبر خود را به سوی ما فرستاد. او ما را به کارهای خوب و خیر دعوت می کند و از هر پلیدی و زشتی پرهیز می دهد.

ما برای حفظ دین خود به سرزمین شما پناه آورده ایم.

نجاشی گفت: گفتار پیامبری که در حجاز ظاهر شده است با آنچه پیامبر ما مسیح آورده از یک نور و از یک نوع می باشد. من هرگز این مردم را به شما تسلیم نخوام کرد.

کفار قریش با سرافکندگی از پیش نجاشی رفتند؛ در حالی که شکست کفر و شرک خود را به چشم دیده بودند.

الکامل فی التاریخ، ج 2، ص 54 و 55
سعدالسعود، ص 210

مطالب مرتبط:
پاسخ قانع کننده
پیشگامان اسلام
دشمن پیرمرد

کودک و نوجوان تبیان
تنظیم: فهیمه امرالله- منبع: مجموعه خورشید عالم تاب (تشنگان دیدار)
در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.
مطالب مرتبط مجموعه :
آخرین مطالب سایت