سیدضیاءالدین طباطبایی
سید انگلیسی
دولتهای وابسته، راه را برای نفوذ افراد سودجو باز می گذارند. در تاریخ معاصر کم نبودند افرادی هم چون سیدضیاءالدین طباطبایی که از وابستگی حکومت به شرق و غرب استفاده کردند تا سیاستی در ایران القا کنند تا خود بمانند.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
تاریخ :
دوشنبه 1397/06/12
چپها و ملیهای هوادار مصدق از او بیزار بودند. وی از مشاوران سفارت انگلستان بود و بهطور مرتب، سفارت را از رهنمودها، اندرزها و مصلحتنگریهای خود بهرهمند میکرد. همچنین مقامات انگلیسی او را شایستهترین و دلخواهترین نامزد برای نخستوزیری ایران میدانستند.
در تاریخ معاصر ایران کم نبودند سیاست مدارانی که از نوک پا تا فرق سرشان را از غرب یا شرق بخواهند و در این راه از هیچ هزینه ای از ملت، مردم و وطن فروگذار نمی کردند.
دوستداران انگلستان حاصل فضایی بودند که باور به نفوذ همهجاگسترِ انگلستان از ویژگیهای آن بود. اینان خود در دامن زدن به این باور که فرهنگ سیاسی ایران را اشباع میکرد، نقش اساسی بر عهده داشتند. این دوستداران ترکیب نهچندان هماهنگی از سیاستمداران، روزنامهنگاران و چهرههای دیگری بودند که با سفارت انگلستان یا شرکت نفت ایران و انگلیس پیوندهای نزدیکی داشتند. آنگلوفیلها صمیمانه، مصلحت نگرانه یا فرصت طلبانه، هوادار نفوذ فعال انگلستان در ایران بودند و حتی این نفوذ را برای کشور سودمند میدانستند.
همه آنان، کما بیش، از پیوند های واقعی یا ادعایی خود با انگلستان بهره میبردند. بیشتر آنان کارگشایان یا واسطههایی بودند که کارشان اعمال نفوذ بود و شیوه اصلی فعالیت اجتماعی ـ سیاسیشان، اغلب، چیزی جز واسطگی یا دلّالی نبود.
سیدضیاء که از حمایت کامل سفارت انگلیس در هنگام کودتای 1299 برخوردار بود، اقداماتی را صورت داد که هدف اصلی آن فریفتن مردم و استقرار کامل سلطه انگلیس بر ایران بود.
یکی از اقدامات سیدضیاء در نقش یک آنگلوفیل، حمایت از قرارداد 1919 بود. پس از انقلاب 1917 روسیه و عقبنشینی این کشور از ایران و در مجموع با از میان رفتن همه رقیبان انگلیس از طریق جنگ یا انقلاب، توجه این کشور یکسره معطوف به این امر شد که چگونه موقعیت انحصاری خود را حفظ کند. شاید سادهترین کار در چنین شرایطی آن بود که ایران را منزوی نگه داشت و ایرانیان را مجبور کرد تا سلطه بالفعل بریتانیا را بپذیرند.
ایران در جنگ جهانی اول بسیار خسارت دیده بود و برخی از نمایندگان ایران به این فکر افتادند که خسارتی را از فاتحان جنگ بگیرند اما عملا تبلیغات آزاردهنده سیدضیا اجازه این کار را نداد تا فقط ایران به انگلستان وابسته باشد. و این برنامه ی انگلستان بود که ایران بیش از پیش منزوی تر شود و دستش به سوی انگلستان درازتر.
ایران نیز بهعنوان یک کشور بیطرف که صدمه زیادی دیده بود، درصدد برآمد تا هیئتی را به کنفرانس صلح اعزام کند. سیدضیاء صاحب امتیاز و سردبیر روزنامه رعد، دوآتشهترین نشریه طرفدار بریتانیا در تهران که از وثوق و سفارت انگلیس الهام میگرفت، فرصت را غنیمت شمرد و به تمسخر فرد فردِ هیئت نمایندگی ایران در پاریس و «درخواستهای مبالغهآمیز» آنها پرداخت.
سیدضیاء که از حمایت کامل سفارت انگلیس در هنگام کودتای 1299 برخوردار بود، اقداماتی را صورت داد که هدف اصلی آن فریفتن مردم و استقرار کامل سلطه انگلیس بر ایران بود. کمک های مالی سفارت انگلیس و مبالغی که سرمایهداران و اشراف برای خلاصی خود از زندان پرداخت کردند، به دولت او امکان داد تا اقدامات اصلاحی در تهران آغاز کند و هزینه تجدید سازمان ارتش را فراهم آورد. بدین ترتیب، انگلیس اطمینان خاطری به دست آورد که با تقویت ارتش ایران، به مقاصدی که داشت، دست خواهد یافت.
سیدضیاء با با بی آبروگی هایی که به بار آورد دوباره دست و پا زد تا هزینه ای کند تا آبروی رفته اش باز گردد. وی پس از تبعید طولانی در فلسطین، در مهر 1322 به ایران بازگشت و به تکرار این کارکرد پرداخت. بهگونهای که سیدضیاء ابتدا برای ایفای نقش نخستوزیر همراستا با منافع انگلستان و سپس برکناری دولت دکتر مصدق اعلام آمادگی کرد و مشارکتی فعال داشت. چپها و ملیهای هوادار مصدق از او بیزار بودند. او همیشه در تلاش بود مصدق را کنار بزند و خودش بر مسند نخست وزیری بنشند. اما گوییفراموش کرده بود که مصدق همه جوره هزینه کرده بود که دست انگلیس از ایران کوتاه شود و او وفاداری سرسخت به انگلیسی ها!
در این مسیر، سیدضیاء به تشویق شاه و بهرهمند از حمایت رشیدیانها، حزب «اراده ملی» خود را دوباره در شهریور 1330 به راه انداخت. هدف او این بود که ادعای خود در مورد اینکه میتواند جانشین معتبری برای مصدق باشد، تقویت کند و اقشاری از طبقه متوسط سنتی را نیز از جنبش طرفدار مصدق جدا سازد؛ اما کمابیش، هیچیک از هواداران بلندپایه ایرانی وی ازجمله برادرش، او را با توجه به شهرت انکارناپذیر انگلیسدوستیاش، نامزدی مناسب برای جایگزینی مصدق نمیدانستند و بر این باور بودند که نخستوزیری او بلافاصله پس از مصدق خوشایند و پذیرفتنی نخواهد بود. درنهایت با مخالفتهای شاه، پشتیبانان انگلیسی وی و همچنین آمریکاییها که سیدضیاء را به دلیل هواداری بیش از حد از انگلیس برای نخستوزیری «نامناسب» تشخیص دادند، سیدضیاء کنار رفت و احمد قوام به نخستوزیری رسید.
پی نوشت:
1- انگلوفیلی که حامی و مخالف قرارداد 1919 بود!، رضا سرحدی، موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران
مطالب مرتبط مجموعه : قاجاریه
آخرین مطالب سایت