زندگي درون «محفظه شيشهاي» سيلويا پلات
رمان «محفظه شيشهاي» تنها اثر داستاني سيلويا پلات و يكي از تحسينشدهترين رمانهاي معاصر است كه خالقش يك ماه پس از انتشار كتاب، مرتكب خودكشي شد. داستان كتاب آنقدر تلخ و تاريك است كه دختر اين شاعر آرزو دارد به گذشته برود و كاري كند مادرش مشهورترين اثر خود را روي كاغذ نياورد.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
تاریخ :
سه شنبه 1397/05/16 ساعت 11:57
فريدا هيوز كه پدرش تد هيوز شاعر انگليسي بنام بود، در مستند «زندگي درون محفظه شيشهاي» كه به تازگي درباره داستان نوشتن اين رمان ساخته شده، اظهارات تكاندهندهاي درباره اين كتاب بيان ميكند.
اين كتاب شباهتهاي بسياري با زندگي نويسندهاش دارد. افسردگي و بيماري روحي شخصيت محوري داستان با تجربههاي سيلويا پلات از اين بيماري مطابقت دارد. شخصيت محوري رمان «استر گرينوود» زني بلندهمت است كه سعي دارد با فشارها و گرفتاريهاي امريكاي دهه١٩٥٠ كنار بيايد اما به ناگه افسردگي بر او غلبه ميكند و درصدد خودكشي برميآيد. در واقع اين رمان تلاشهاي ناموفق پلات براي خودكشي و دستوپنجه نرم كردن او با بيماري روحي از جمله درمان با شوك الكتريكي را روايت ميكند. پلات در نهايت فوريه ١٩٦٣ به زندگي خود پايان داد. فيلم مستند «زندگي درون محفظه شيشهاي» كه توسط شبكه «بيبيسي» ساخته شده، روايتهاي كتاب را با اظهارات دوستان و دختر اين شاعر در هم تنيده است.
در اين مستند فريدا هيوز، ٥٨ ساله، براي نخستينبار جلوي دوربين درباره مادرش صحبت ميكند: «فكر كنم دختر پلات بودن عالي است فقط اگر ميشد به گذشته برگردم و كاري كنم اين كتاب را ننويسد.» او درباره تاثيري كه كتاب روي او گذاشته، ميگويد: «وقتي كتاب را خواندم دوست نداشتم داستانش حقيقت داشته باشد. دلم ميخواست خيالي باشد. هيچكس دوست ندارد مادرش اين بدبختيها را از سر بگذراند و چنين طرز فكري داشته باشد.»
فريدا كه خود شاعر و هنرمندي تمامعيار است ميگويد در دوران كودكي از مشكلات رواني مادرش مطلع نبود: «نميدانستم بيماري روحي دارد تا اينكه به سن نوجواني رسيدم. كشف اين موضوع طي گذشت سالها، بيشتر شبيه به سفري اكتشافي بود.» اما او هرگز نميخواست نوع مرگ مادرش ارزشمندي جنبههاي ديگر زندگي را تقليل دهد: «زندگي او بعد مثبت پررنگي داشت و فكر ميكنم نوع پايان زندگياش روي اين بعد سايه انداخته است.»
پلات نوشتن اين رمان را نيمه تابستان ١٩٦١ تمام كرد و يك ماه پس از اتمام كتاب، خودكشي كرد. وقتي پلات سي ساله مرتكب خودكشي شد، فريدا ٢ سال داشت و با برادرش، نيكولاس، يكساله، در اتاق ديگر خانه بودند. او پيش از اين در مصاحبه با «بيبيسي» گفته بود: «چند خاطره پيش از خودكشي مادرم و چند خاطره پس از آن دارم و به هيچوجه ترجيح نميدهم اتفاقي را كه در اين بين افتاده به خاطر بياورم.»
وقتي از او پرسيده شد حالا اين خودكشي چه معنايي براي او دارد، گفته بود: «به اين معناست كه وقتي سن خيلي كمي داشتم، مادرم را از دست دادم. هيچكس اين آرزو را براي هيچ كودكي نميكند و فكر ميكنم او از اينكه ميخواست ما را ترك كند بهشدت ناراحت بود.»
پلات تنها رمانش را با نام مستعار «ويكتوريا لوكاس» منتشر كرد. حتي مادر اين شاعر نيز آرزو داشت چاپ اين كتاب متوقف شود و تد هيوز، همسر پلات، با انتشار آن موافق نبود. اما مخالفان انتشار «محفظه شيشهاي» فقط به اعضاي خانواده پلات محدود نميشد؛ اين كتب تا اواخر دهه ١٩٧٠ بارها در فهرست كتابهاي ممنوعه امريكا جاي گرفت. گفته ميشد تمايل به خودكشي شخصيت محوري داستان و صحنههايي كه به توصيف خودكشي ميپردازند، بيشمار است و ممكن است خواننده ترغيب شود و مرتكب خودكشي شود. همچنين كتاب «محفظه شيشهاي» براي واپسزني واضح نقشي كه يك زن بايد به عنوان مادر و همسر ايفا كند، ممنوع اعلام شده بود.
منبع: روزنامه اعتماد /بهار سرلك
مطالب مرتبط مجموعه :
آخرین مطالب سایت