ما پوستين ول كرديم ، پوستين ما رو ول نمي كنه

ایران از دیر باز مهد ضرب المثل های شیرین و طنز بوده، هر گاه نمی توانی حرفت را به درستی به کسی بفهمانی از ضرب المثل هایی استفاده می کنی برای بیان بهتر حرف هایت. این مطلب نیز به یکی از ضرب المثل ها پرداخته...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
 

سيلابي از كوهستان جاري شده بود و از رودخانه مي گذشت .

مرد بي نوائي از آنجا عبور مي كرد ، چيزي در آب شناور ديد و فكر كرد خيك يا پوستيني در آب شناور است. 

مرد لخت شد و خودش را به آب زد به اين اميد كه آن را بگيرد و با فروشش چيزي براي خود بخرد.

ولي آن چه سيلاب آورده بود نه پوستين بود و نه خيك روغن ، بلكه يك خرس زنده بود كه در سيلاب گرفتار شده بود.

خرس دست و پا مي زد تا دستش را به چيزي بند كند . همين كه مرد نزديك شد و دستش را دراز كرد كه پوستين را بگيرد ، خرس براي نجاتش به او چسبيد .

مردم ديدند كه مرد نيز همراه سيل پيش مي رود فرياد زدند : اگر نمي تواني پوستين را بياوري ولش كن و برگرد .

مرد جواب داد : بابا ، من پوستين را ول كردم ، پوستين مرا ول نمي كند .

اين مثل هنگامي استفاده مي شود كه فردي به اميد سودي در كاري دخالت كند و در آن گرفتار شود .

و اگر كسي به او نصيحت كند كه از خير اين كار بگذر براي دفاع از خود اين مثل را استفاده مي كند .

مطالب مرتبط:
آش نخورده و دهن سوخته
عقربه زمان به عقب بر نمی گردد.
به تنبل گفتند: مگس هایت را بزن، گفت: به زحمتش نمی ارزد.

کانال کودک و نوجوان تبیان
تنظیم: شهرزاد فراهانی- منبع: سایت http://koodakan.org

در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.
مطالب مرتبط مجموعه :
آخرین مطالب سایت