نگرشی به تعامل رهبر و پیرو
نگرشی به تعامل رهبر و پیرو
امام خمینی و شهید محمدعلی رجایی
مقدمه
در گستره تاریخ پر فراز و نشیب بسیار مشاهده میشود كه شخصیت های مذهبی و رجال سیاسی اسلام به دلیل مراقبت های ویژه و مجاهدات پیگیر با نفس كه به پشت سر نهادن مراحل مهمی از سیر و سلوك اخلاقی و نیل به قلّههای بلند تقوا و فضیلت منتهی شده است، توانستهاند برای تودههای مردم به صورت «اسوه» و «الگو» به نقشآفرینی بپردازند و همچون قافلهسالاری با حضور در قطعات كوچك و بزرگی از تاریخ و جغرافیای عصر و دنیای خود منشأ تحول روحی و معنوی و حركت و تلاش در مسیر تغییر ساختار اجتماعی و سیاسی زمان خویش شوند.
وقوع انقلاب شكوهمند و پرشور اسلامی در ایران آثار و بركات فراوان و غیرقابل شماری داشت كه یكی از آنها فراهم كردن بستر مناسب برای تربیت و پرورش اسوهها و الگوهای علمی در نظام سیاسی و حكومتی در اسلام بود. روح مسیحای انقلابگر بزرگ و پیشوای محبوب تودههای محروم جهان حضرت امام خمینی چنان در پیكرههای بیجان و ناتوان دمیده شد و آنچنان جوشش و تحركی به وجود آورد كه در فرصتی كوتاه در ارواح مساعد، تحول به وقوع پیوست و راههای صدساله یك شبه طی شد و تشنگان حقیقت اسلام آسان و سریع به آبشخور زلال دین رهنمون شدند.
در مكتب پربار این عارف بزرگ و طبیب نفوس، آزادگان و وارستگانی پرورش یافتند كه یكی از آنها شهید محمدعلی رجایی(اعلی الله مقامه) است.
تبیین بیش از پیش رابطة این رهبر و پیرو در تعامل یكدیگر هدف اصلی این نوشتار است كه در دو مقوله جداگانه به آن پرداخته میشود.
1. امام خمینی از منظر شهید رجایی
شهید گرانقدر محمدعلی رجایی كه در كودكی پدر را از دست داد و در محلّههای جنوب شهر دستفروشی میكرد به توفیق الهی به رشد علمی خود در دانشكده افسری نیروی هوایی و دانشسرای عالی پرداخت و در عین حال كه مراتب علمی را تا مقطع كارشناسی ارشد در رشته آمار ادامه داد، با حضور مداوم بیست و هفت ساله در پای درس اخلاق و قرآن آیت الله طالقانی، ایمان و مبارزه را نیز در وجود خویش نهادینه كرد.
رجایی، تشنهای كه در جستجوی آب زلال حقیقت و مبارزه با ظلم و فساد رژیم شاهنشاهی با شاخص اعتقادات اسلامی، تك تك احزاب سیاسی و حركتهای مبارزاتی، از مؤتلفه اسلامی تا جبهه ملی، نهضت آزادی و سازمان مجاهدین را محك زده است؛ پس از تحمل زندانهای كمیته، اوین و قصر، با دیدن حركت مردمی امت ایران به رهبری حضرت امام تفكر حزبی حاكم بر مبارزان را ـ كه حركت مردمی را حركتی كور میدانستند و خود را روشنفكر و مبارز واقعی میشناختند ـ باطل قلمداد نمود و حقیقت حركت مردمی به رهبری روحانیت را در سرلوحه حركت مبارزهطلبانه خویش قرار داد. او خود با صفای باطن شرح آن ماجرا را چنین توصیف میكند:
«در سال 57 روز عید غدیر به دنبال گروه، گروه زندانیان كه در سایه مبارزات مردم بیرون میآمدند ما هم بیرون آمدیم، بعد از زندان مبارزات در شكل مردمی خویش شروع شده بود، ما كه قبلاً با مجاهدین همكاری كردیم، این جور مبارزات را یك حركت كور میدانستیم ولی بعداً بخصوص در هفده شهریور كه در زندان قصر بودیم و مقاومت مردم را و حركات منظمشان را در شهرهای مختلف میدیدیم كه به رهبری روحانیت انجام میدهند، كاملاً مطمئن شدیم، حركت حركتی است موفق و بیرون هم كه آمدیم به طور طبیعی در جریان قرار گرفتیم.»
شهید رجایی كه پرورش یافته اسلام و شیفته و دلباخته سیره و روش امام در تحقق عملی احكام و قوانین اسلام بود با پیروزی انقلاب مسئولیت خویش را سنگینتر میبیند زیرا آنان كه مراحل علم و تقوی و مبارزه را طی كردهاند بر طبق وعده الهی «و نرید أن نّمنّ علی الذین استضعفوا فی الارض و نجعلهم أئمّة و نجعلهم الوارثین» بر تصدی امر امت اسلامی شایستهترند. لذا با پذیرش مناصب كلیدی چون وزارت آموزش و پرورش، نخستوزیری و حضور در منصب شایسته ریاست جمهوری نظام اسلامی، در به مقصد رساندن بار امانت الهی میكوشد.
شهید رجایی در مقطع حساس تثبیت انقلاب با به اوج رسیدن توطئههای سیاسی و نظامی دشمن ـ از عوامل نفوذی چون بنیصدر تا دشمن خارجی چون صدام عفلقی ـ با درایتی مثال زدنی ـ به مثابه فرمایش حضرت امام خمینی كه رجایی عقلش بیشتر از علمش است ـ با توسل به حبلالمتین ولایت در سرو سامان دادن به اوضاع كشور به جهاد پرداخت. او میگوید:
«هیچ جای دنیا رهبری مانند رهبر ما ندارد، همه دنیا كوشیدند عیبی از امام بگیرند، چه در مسائل فكری و چه در عمل اما نتوانستند و بالاخره گفتند شایستهترین رهبر است. این رهبر بزرگ را خداوند برای ما فرستاده است. ما امام را در رابطه صددرصد معنوی پذیرفتیم. یعنی به معنای مرجع تقلید.»
شهید بزرگوار ذوب شدن در ولایت و رابطه صددرصد معنوی با رهبر را، در تقلید یك مسلمان معتقد از مرجع خود تعریف میكند، مقامی كه پیرو میبایست در كوچكترین حركات و سكنات و حتی طرز اندیشیدن از ایشان كسب تكلیف نماید. همسر شهید رجایی در این مورد با نقل خاطرهای چنین میگوید:
«عشق و علاقه شهید تا آنجا پیش رفته بود كه امام هنگامیكه دستور داده بودند اینها در هیچ جمعی صحبت نكنند، شهید رجایی حتی در یك جمع خصوصی هم حرف نمیزد و از اظهارنظر خودداری میكرد، ایشان تا این اندازه تقوا داشتند و میگفتند امام گفتهاند هیچ چیز نگویید.»
برای شهید رجایی امام خمینی كاملترین الگوی عملی و رفتاری محسوب میشدند كه هر سخن و اشارهاشان سرشار از درسها و پیامهای الهی است. بنابراین برای شناخت شهید رجایی و بهرهبرداری از ویژگیهای ارزشی دولت او در اولین گام باید این حقیقت بزرگ را دریافت كه او به آن دلیل «رجایی» شد كه پرورش یافته اسلام بود و شیفته روح قدسی و تحتتأثیر رفتار و عملكردهای حضرت امام و از این روست كه هنگام اعلام وزرای كابینه و بعد از آن بارها اعلام كرد كه وزرایش صددرصد مقلد امام خمینی میباشند.
شهید رجایی كه تمام لحظات زندگی خویش را براساس آموزههای رهبر خویش به نظم و سامان درآورده بود مبین رهروی وارسته و مرید و پیروی صادق است كه نقل قول ایشان در قضیه گروگانگیری جاسوسان آمریكا میتواند مصداقی برای مطلب مذكور باشد. ایشان خطاب به یكی از همرزمان خویش كه در این خصوص نظری موافق موضع حضرت امام نداشت، چنین میگوید: «وقتی میگوییم ما خط امامی هستیم یعنی همین، كاری را انجام دهیم كه خلاف نظر خودمان است ولی نظر رهبری بر آن است، همین مفهوم التزام عملی ماست، ولو بیآبرو شویم.»
ایشان كه خود را فدائی امام و امت میخواند و آرزویش قربانی شدن در راه تحقق اسلام و اهداف انقلاب اسلامی است در تبیین رابطه رهبر و پیرو در نظام جمهوری اسلامی ایران چنین نظری دارد: «رهبری انقلاب قابل درك برای هیچ كس غیر از شیعه نیست. رهبر حركتهای انقلابی جهان هریك، در یك یا دو بعد نسبت به مردم، حكومت و رهبری داشتند. مردم در روسیه از لنین در دو یا سه بعد، مردم چین از مائو همینطور مردم كوبا از فیدل كاسترو همینطور. ولی در ایران رهبر انقلاب رابطهاش با پیروان آنچنان شدید است كه در هیچ رهبر و پیروی سابقه نداشته است. رهبر انقلاب ما مرجع تقلید ما هم هست... هیچ رهبری در دنیا در هیچ حركت انقلابی این ارتباط را با مردم ندارد، آری این ویژگی خاص انقلاب اسلامی ایران است.» و این سرّ موفقیت رجایی در كلیه مراحل دشوار مسئولیتی وی است: برای آنكه رهبری مؤثر و موفق باشی باید ابتدا پیروی صادق باشی.
2. شهید رجایی در منظر امام خمینی
امام خمینی عارف كامل و واصلی بود كه نگاه و سخن و اشارهاش سرشار از درس و ارشاد و تربیت بود. او كه بر قله بلند عرفان ناب اسلامی صعود كرده و تجسم عملی اسلام و قرآن بود قبل از آنكه انقلابگر و مصلح اجتماعی باشد عارف رها و آزاد شده از تمنیّات و دلبستگیهایی كه انسان را در مرداب عفن گرایشات ناصواب دنیای خاكی به اسارت میكشند، محسوب میشد و در تعبیر افراد از مبالغه و یا تحقیر بیمورد پرهیز داشتند با این وجود تعابیر زیبای حضرت امام در وصف شهید رجایی انسان را مبهوت و به قدر و منزلت این شهید عزیز بیشتر واقف میگرداند. حضرت امام ایشان را فردی متعهد، خدمتگزار، با اخلاق، مردمی، متواضع، عاقل و محبوب دلها مینامند.
خدمتگزاری: تعهد و خدمتگزاری مضمون بارز در بیانات حضرت امام نسبت به دولت رجایی و شخص ایشان است. حضرت امام شهادت این عزیزان را كه متعهد به اسلام و مفید برای جامعه بودند برای ملت سوگآور خوانده و میفرمایند: «اشخاصی كه ما از دست میدهیم هریك از آنها یك ذخیرهای است برای كشور ما و برای اسلام ما. هریك از اینها مردانی هستند كه به تنهایی نظیر یك جمعیت هستند، متعهد و متوجه خدا... اینها خدمتگزارانی بودند كه هركدام از آنها یك جمعیت بودند متعهد بودند و به اسلام معتقد بودند.» همچنین اذعان میدارند «ارزش این آقایان به این بود كه خودی بودند با مردم بودند و برای مردم خدمت میكردند.»
حضرت امام ایشان را فردی متعهد، خدمتگزار، با اخلاق، مردمی، متواضع، عاقل و محبوب دلها میدانست
«دست جنایتكاران ومنافقان، رئیسجمهور متعهد و مؤمنی را از ملت مجاهد ایران گرفت و یكی از خدمتگزاران صدیق را به شهادت رساند و ملت را از خدمت او و او را از خدمت به ملت محروم كرد»
شهید رجایی كه خود را وقف اسلام، رهبر و مردم خویش نموده بود، بسان فرموده پیامبر اكرم(ص) «رأس العقل بعد الدین التودد الیالناس و اصطناع الی كل بر و فاجر» سرآمد تمام اعمال عاقلانه پس از ایمان به خداوند، بشر دوستی و نیكی به مردم است، اگرچه فاسق و گناهكار باشند؛ اینان بندگان واقعی خداوند بر زمین هستند كه در قیامت در امنیت و امان قرار خواهند داشت و به فرموده امام موسی بن جعفر(ع) «ان الله عبادا فیالارض یسعون فی حوائج الناس هم الامنون یومالقیامه.»
شهید رجایی با این ویژگیها و اوصاف است كه حضرت امام با تأثری فراوان از درگذشت ایشان میفرماید: «دست جنایتكاران و منافقان، رئیس جمهور متعهد و مؤمنی را از ملت مجاهد ایران گرفت و یكی از خدمتگزاران صدیق را به شهادت رساند و ملت را از خدمت او و او را از خدمت به ملت محروم كرد.»
اخلاق و تهذیب نفس: مضمون دیگری كه از بیانات حضرت امام خمینی استنباط میشود اخلاق و تواضع مرحوم رجایی میباشد. حضرت امام ایشان را «معلم اخلاق به اعمال خویش» ذكر مینماید و او را به عنوان یك «شخص مكتبی» معرفی نموده و در سخنرانی به مناسبت گرامیداشت سالروز شهادت بزرگواران (رجایی و باهنر) چنین میفرماید: «من از خصوصیاتی كه در این آقایان بود، آنی كه به نظرم خیلی بزرگ آمد آن است كه آقای رجایی یك نفر آدمی بود كه دستفروشی میكرد. در مطالعاتی كه در ایشان كردم به نظرم آمد كه از حال دستفروشیاش تا حال ریاست جمهوری در روح او تأثیری نشد. چه بسا اشخاصی هستند كه اگر كدخدای ده بشوند تغییر میكنند به واسطه ضعفی كه در نفسشان هست... و اشخاصی هستند كه مقام، تحتتأثیر آنهاست از باب قوّت نفسی كه دارند و آقای رجایی و آقای باهنر در عین حالی كه یكیشان رئیس جمهور بود، یكیشان نخستوزیر بود این طور نبود كه ریاست در آنها تأثیر كرده باشد. آنها در ریاست تأثیر كرده بودند یعنی آنها ریاست را آورده بودند زیر چنگ خودشان، ریاست آنها را نبرده بود تحت لوای خودش و این درسی است كه انسان باید از آنها بگیرد.» همچنین امام در خاطرهای با بیان شیرین از حضور هیأت دولت نزد ایشان میفرماید: «هیأت دولت كه آمده بودند اینجا، من دیدم آقای رجایی نخست وزیر توی اینهاست اصلاً اینها جلو نشسته بودند او هم آنجا آن كنار، كوچكتر از اینها هم بود، جثهاش هم كوچكتر است. گفتم كه شما یاد (بیاورید) آن نخستوزیرها و هیأت دولت آن وقت را... یك فرمانفرمایی در آن وقت بود [كه در] وضع حركتش، جلویش باید چند نفر آدم باشد، عقبش چند نفر آدم باشد، اطراف منزلش چه جور باشد، همین بساطهای عجیب و غریب كه من مشاهد بودم.» اما رجایی چنین نبود چون خود برخاسته از مردم مستضعف بود و مصداق بارز حدیث زیبای «كونوا دعاة الناس بغیر السنتكم» كه با اعمال خود دیگران را به خیر دعوت كنید و رجایی با تهذیب نفس و اخلاق حسنه خود زینت انقلاب و زینت امام بود و این سرّ محبوبیت شهید رجایی است چنانچه امام نیز در اكثر پاسخ به نامههای تسلیت رؤسایجمهور و مقامات سایر كشورها ایشان را «رئیس جمهور محبوب» مینامد و بیدلیل نیست كه چند روزی بعد از فقدان این پیرو سوخته در طریق رهبر، حضرت امام خطاب به فرزند خویش ـ مرحوم حاج سید احمد خمینی ـ میفرماید «دلم برای رجایی تنگ شده است.»
با نگاه از منظر حضرت امام، شهید رجایی شایسته آن است كه الگوی مدیریت كشور گردد، چنانكه با انتصاب وی به سمت وزارت آموزش و پرورش وی را مستحق الگوی فرهنگ كشور دانستند زیرا شهید رجایی عصاره فرهنگ ولایت علوی و حسینی است و دغدغه ذهنی او مكتب اسلام است. همچنین حضرت امام با انتصاب ایشان به سرپرستی بنیاد مستضعفان و ابراز نگرانی از وضعیت قبلی آن وی را كه طعم استضعاف چشیده است و در سادهزیستی زبانزد عام و خاص شده است را شایسته الگو شدن برای اداره اموال بنفع مستضعفین میداند و در بیانی دیگر به عنوان بالاترین افتخار، رجایی را شاخص تغییر نظام ستمشاهی به نظام اسلامی معرفی مینماید و این معنای واقعی و رمز جاودانگی رجایی است.
امید است سیره مدیریتی شهید رجایی كه به قوّت مورد تأیید حضرت امام قرار گرفته است در فرهنگ مدیریتی جایگاه شایسته خود را حفظ نماید و رجاییهای دیگر پا به عرصه مدیریتی كشور بگذارند تا فرهنگ خدمت همراه با تواضع روز به روز طراوتی تازهتر یابد.
نویسندگان: علیرضا ابراهیمآبادی، مجتبی اسكندری
منابع:
1. قرآن كریم.
2. رجائی، غلامعلی ـ برداشت هایی از سیرة امام خمینی(س)
3. رجائی، غلامعلی ـ سیره شهید رجائی
4. مجلسی ـ بحارالانوار
5. نوری طبرسی ـ مستدرك الوسائل.
6. پیام شهیدان (زندگینامه شهید رجائی) ـ دفتر اول.
7. صحیفه امام
8. روزنامه جمهوری اسلامی
9. روزنامه جهان اسلام
10. روزنامه ابرار