نقش رهبری در تداوم انقلاب
نقش رهبری در تداوم انقلاب
انحراف مدیران
مردم به صورت نیروهای پراكنده و بالقوهای میباشند كه نیازمند رهبری میباشند كه آنان را جمع و متحد، تبدیل به قدرت متمركزی نماید. به دلیل اهمیت فوقالعاده نقش مدیران در تحولات اجتماعی و سیاسی است كه در جامعهشناسی سیاسی، پیرامون آن بحث ها و نظریات زیادی وجودی دارد. عدهای معتقد به محوریت و منحصر بودن نقش رهبران در تحولات و قائم به فرد بودن انقلاب ها، و عدهای معتقد به نقش تعیینكننده پیوند مردم و رهبران و گروهی معتقد به حاكمیت شرایط میباشند.
به هرحال واقعیت این است كه مردم تحت تأثیر رهبران و عملكرد آنان و همچنین انگیزههای اعتقادی و منافع جمعی به انقلاب كشیده میشوند و یا از انقلاب فاصله میگیرند. به عبارت دیگر تأثیر متقابل مردم و رهبران در درازمدت تعیینكننده سرنوشت انقلاب ها میباشد.
در جریان انقلاب اسلامی ایران، قبل و بعد از پیروزی نقش رهبری و مردم و پیوند آنان كاملاً روشن است. حضرت امام خمینی از ابتدای شروع نهضت اسلامی تا آخرین روزهای حیات خود، این اصل اساسی را در رهبری خود حفظ كرد و قطعاً یكی از دلائل موفقیت رهبری معظمله و پیروزی انقلاب اسلامی همین موضوع بوده است.
پیوند مردم و رهبری نه در كلام و شعار بلكه در ایمان و عمل، مؤثر و كارساز است. چه بسیار رهبرانی بودند و هستند كه داعیه مردمی بودن داشتند، ولی مردم نه تنها باور نكردند، بلكه آنان را دشمن خود میدانستند. چنین رهبرانی در انقلاب های معاصر بسیار بوده است.
مردم نیرویی هستند كه به همراه رهبران انقلاب را به پیروزی میرسانند، ولی آنان در سطح مدیران و مقامات نظام انقلابی قرار نمیگیرند. آنان خواستار بهبود وضعیت زندگی و آزادی های اساسی میباشند كه، تنها در درازمدت امكانپذیر است. آن هم در صورتی كه رهبران و مقامات مصمم به اجرای برنامههای بنیادی و تحقق عدالت در كشور باشند، وگرنه مردم از انقلاب روی برمیگردانند، و آگاهانه و یا ناآگاهانه به ضد انقلاب تبدیل می شوند.
حضرت امام امكان تغییر روحیات و خلقیات و انعكاس آن در رفتارها و سیاستگزاری ها را از نظر دور نداشت و لذا با عبارات مختلف از قبیل «یاد خدا بودن»، «خود را ندیدن»، «به قیامت فكر كردن»، «بیاعتنایی به زخارف دنیا» و «ساده زیستن» خواستهاند زمینههای انحراف و دور شدن از مقصد و هدف را از بین ببرند.
وی در وصیتنامه خود این موضوع را مورد توجه قرار داد و چنین نوشت:
«وصیت اینجانب به رهبر و شورای رهبری در این عصر، كه عصر تهاجم ابرقدرت ها و وابستگان به آنان در داخل و خارج كشور به جمهوری اسلامی، و در حقیقت به اسلام است در پوشش جمهوری اسلامی و در عصرهای آینده آن است كه خود را وقف در خدمت به اسلام و جمهوری اسلامی و محرومان و مستضعفان بنمایند، و گمان ننمایند كه رهبری فی نفسه برای آنان تحفهای است و مقام والایی. بلكه وظیفه سنگین و خطرناكی است كه لغزش در آن اگر خدای نخواسته با هوای نفس باشد ننگ ابدی در این دنیا و آتش غضب خدای قهار در جهان دیگر در پی دارد. از خداوند منان هادی با تضرع و ابتهال میخواهم كه ما و شما را از این امتحان خطرناك با روی سفید در حضرت خود بپذیرد، و نجات دهد. و این خطر خفیفتر برای رؤسای جمهور حال و آینده و دولت ها و دستاندكاران، به حسب درجات و مسئولیت ها نیز هست كه باید خدای متعال را حاضر و ناظر و خود را در محضر مبارك او بدانند.»
پیامبر اكرم صلیالله علیه و آله و سلم فرمود:
«صنفان من امتی اذا صلحا صلحت امتی و اذا فسدا فسدت امتی، الامراء و العلماء» دو گروه از امت من اگر صالح باشند امت من صالح میشود و اگر فاسد باشند امت من فاسد میشود. زمامداران (مدیران) و دانشمندان.
در آیندهنگری امام، نقش مردم و مدیریت نظام همراه و همگام دیده شده است. آنچه بیش از هرچیز برای استكبار جهانی اهمیت دارد، از خود بیگانه شدن ملت هاست و نجات از شر وابستگی در گرو یك جهاد علمی عظیم و همگانی است.
ترتیب كه ضمن تأكید بر اهمیت دستگاه مدیریت و رهبری كشور و تأثیر آن بر روند تحولات آینده، مردم نیز دارای نقش و مسئولیت سنگین و حساس میباشند. به طوری كه مردم میتوانند تأثیر تعیینكنندهای در دستگاه مدیریت و رهبری به صورت مستقیم یا غیرمستقیم داشته باشند. تأكید بر شركت در انتخابات، حضور در صحنههای سیاسی و اجتماعی، انجام امر به معروف و نهی از منكر و شركت در نمازهای جمعه، در این راستا میباشند.
«وصیت من به ملت شریف آن است كه در تمام انتخابات چه انتخاب رئیسجمهور و چه نمایندگان مجلس شورای اسلامی و چه انتخاب خبرگان برای تعیین شورای رهبری یا رهبر در صحنه باشند. و اشخاصی كه انتخاب میكنند روی ضوابطی باشد كه اعتبار میشود. ... از این قرار عدم دخالت ملت، از مراجع و علماء بزرگ تا طبقه بازاری و كشاورز و كارگر و كارمند، همه و همه مسئول سرنوشت كشور و اسلام میباشند، چه در نسل حاضر و چه در نسل های آتیه، و چه بسا در بعض مقاطع عدم حضور و مسامحه گناهی باشد كه در رأس گناهان كبیره است.»
تضعیف فرهنگ انقلاب
فصل اساسی نظریههای مربوط به انقلاب ها مربوط به چگونگی و محتوای اعتقادات و فرهنگ مردم قبل و بعد از انقلاب است.
آنانكه پیرامون ظهور و سقوط انقلاب ها مطالعه و تحقیق میكنند، قبل از هرچیز به دقت در مورد باورها، اعتقادات و ارزش های مطلوب و نامطلوب مردم بررسی و پس از آن به تحلیل جریان انقلاب و علل شكست و سقوط آنها میپردازند.
اگر امروز بحث از تهاجم فرهنگی و در نهایت استحاله فرهنگی است دقیقاً در راستای تحقق این اصل اساسی و بنیادی در حركتهای انقلابی جهان است.
زیرا در آستانه تحول اشكال سلطه، آنچه بیش از هرچیز برای استكبار جهانی اهمیت دارد، از خود بیگانه شدن ملت ها، و خود را هیچ دانستن و صاحبان ابزار و ثروت را خدایگان دانستن میباشد. برای رسیدن به این هدف و یكسان شدن فكر و عقیده و جهانشمول شدن سلطه مادی، و تحقق نظریه دهكده جهانی، باید فرهنگهای دینی و مقاوم موقعیت خود را از دست بدهند، و همه به صورت مصرفكنندگان محصولات فكری و مادی آنان درآیند.
انقلاب های معاصر تلاش جدی و پیگیر برای ارتقاء سطح آگاهی و بینش سیاسی و فرهنگی مردم نداشتند درگیر اختلاف های داخلی و كسب قدرت و موقعیت حزبی و شخصی شدند. عقبماندگی فرهنگی و سیاسی مردم، قدرت تشخیص واقعیت ها و دشمنشناسی آنان، متناسب با نیازها و شرایط زمان و مكان نبود. ادامه این وضعیت به تضعیف انقلاب و در درازمدت به سقوط آن منجر شد.
علت ناكامی نهضت مشروطه ما جز این نبود كه رهبران بیآنكه به مردم آگاهی اجتماعی و بینش سیاسی داده باشند، به هدایت آنان در راهحل نهایی پرداختند. و یكبار دیگر دیدیم كه ثمره چنین حركتی بر جامعهای كه به آگاهی نرسیده و فرهنگ انقلابی ندارد، جز مجموعهای از شعارهای مترقی! ـ اما ناكام ـ نبود. تاریخ كشورهای اسلامی خصوصاً ایران نشان میدهد كه ایمان اسلامی مردم عامل اساسی حفظ موجودیت و تداوم حیات اجتماعی، سیاسی و فرهنگی آنان بوده است.
حضرت امام با آگاهی از این واقعیت و تجربیات گذشته، در آیندهنگری خود بر حفظ انگیزهها و باورهای اسلامی به عنوان یكی از مهمترین عوامل تداوم انقلاب عنایت ویژهای داشتند. زیرا علاوه بر اینكه یكی از علل اصلی وقوع انقلاب اسلامی بود ـ كه طبعاً عامل بقاء نیز هست ـ عامل مهمی در حفظ وحدت ملی و هماهنگی دولت و ملت نیز میباشد.
«اینجانب به همه نسل های حاضر و آینده وصیت میكنم كه اگر بخواهید اسلام و حكومت الله برقرار باشد و دست استعمار و استثمارگران خارج و داخل از كشورتان قطع شود [استقلال و اقتدار داشته باشید] این انگیزه الهی را كه خداوند تعالی در قرآن كریم بر آن سفارش فرموده است از دست ندهید.»
فرهنگ عمومی و ساختارهای باقیمانده از دوران گذشته، مشكل بزرگی است. اگرچه در ابتدا مسأله و مانع مهمی محسوب نمیشود، ولی پس از گذشت مدت كوتاهی، زمانی كه بحث از دفاع و ایثار برای حفظ و تداوم نظام جدید میشود، به دلیل نهادینه و ریشهدار نشدن ارزش های انقلاب، اكثریت مردم با روحیات و خلقیات به جای مانده از گذشته با مسائل جدید برخورد میكنند. به طوری كه بهترین سیاست ها و برنامهها در مرحله اجرا با مشكلات پیچیدهای مواجه میشوند، و عملاً یا به اجرا درنمیآیند و یا به شكلی ناقص انجام میشوند.
متأسفانه فرهنگ عمومی دوران گذشته اثرات عیمقی بر وضعیت كشور پس از پیروزی انقلاب ها دارد، و دولتها معمولاً توجهی جدّی به این موضوع نمیكنند.
عدم پیشرفت طرح ها، عدم حاكمیت قانون، فاصله طبقاتی، نابسامانی های نظام اداری، ناهنجاری های اجتماعی و اخلاقی بخشی از آثار و تبعات فرهنگ عمومی نامناسبی است كه برای تغییر و تحول آن میبایست اقدامات گستردهای صورت گیرد. در غیر اینصورت عدم تعادل ها، ناتوانی در پاسخ به نیازهای مردم و جامعه، عقبماندگی بیشتر فرهنگی و اقتصادی، موجب تضعیف تدریجی نظام و سرانجام سقوط و انحطاط را به دنبال خواهد داشت.
تهدیدها و آسیبهای خارجی
شرایط درونی و داخلی در هرگونه تغییر و تحول نظام عامل اصلی و اساسی است، و عوامل خارجی مادامی كه زمینههای داخلی مناسب باشند، میتوانند مؤثر باشند. عوامل خارجی برای اثرگذاری و ایجاد تغییرات موردنظر بر نقاط ضعف و ضربهپذیر تكیه میكنند. زیرا اگر به نقاط قوت و قدرت حمله كنند قطعاً چیزی جز شكست نصیبشان نخواهد شد. زمانی دشمن حمله میكند كه موازنه ی قوا به نفع او تغییر كرده است. بنابراین در صورت برقراری موازنه قوا یا برتری و تفوق نیروهای خودی بر دشمن، امكان حمله و اثرگذاری وجود ندارد، و یا بسیار ضعیف است.
واقعیت این است كه هر كشور و نظام، دشمنانی دارد. كه شناخت آنان و خصوصاً تهدیدها و آسیب هایی كه از طرف آنان وجود دارد یك ضرورت حیاتی است. در آیندهنگری حضرت امام مهمترین تهدیدهای خارجی عبارتند از:
1ـ وابستگی
هرگاه دولت ها به دلیل از بین رفتن وحدت ملی، و یا فاصله گرفتن از مردم دچار ضعف میشدند، و قادر به تأمین نیازها و تحقق آرمان ها و احیاناً برقراری امنیت ملی نیستند، برای جلوگیری از سقوط خود به قدرت های خارجی تكیه میكنند و نظام وابسته شكل میگیرد.
وابستگی به قدرت های خارجی زمانی تشدید میشود كه «ضعف علمی و فنی»، «از خود بیگانگی» و «تشبه به غیر» امری عادی و جاری درآید. در چنین وضعیتی بسیاری از سیاست ها و برنامههای كشور تابعی از دیدگاه ها و نظرات و منافع قدرت های مسلط خواهد بود، و دیگر مصالح و منافع و امنیت ملی و به تبع آن استقلال معنا و مفهومی ندارند.
«باید هشیار و بیدار و مراقب باشید كه سیاستبازان پیوسته به شرق و غرب با وسوسههای شیطانی شما را به سوی این تاراجگران بینالمللی نكشند، و با اراده مصمم و فعالیت و پشتكار خود به رفع وابستگی ها قیام كنند، ... و بر دولت ها و دستاندكاران است چه در نسل حاضر و چه در نسل های آینده از متخصصین خود قدردانی كنند، و آنان را با كمك های مادی و معنوی تشویق به كار نمایند، و از ورود كالاهای مصرفساز و خانهبرانداز جلوگیری نمایند، و به آنچه دارند بسازند تا خود همه چیز بسازند.»
حضرت امام در پیامی كه به مناسبت پذیرش قطعنامه 598 خطاب به مردم و مسؤلین منتشر كردند، مطالب مهم و متعددی را بیان كردند. از جمله متذكر شدند:
«من به همه مسؤلین و دستاندركاران سفارش میكنم كه به هر شكل ممكن وسایل ارتقاء اخلاقی، اعتقادی، علمی و هنری جوانان را فراهم سازید، و آنان را تا مرز رسیدن به بهترین ارزش ها و نوآوریها همراهی كنید، و روح استقلال و خودكفایی را در آنان زنده نگهدارید.»
قطعاً نجات همه كشورها از شر وابستگی، در گرو یك جهاد علمی عظیم و همگانی است، كه دولت ها و ملت ها با عزمی قاطع و با قدرت به انجام آن اقدام نمایند.
وابستگی به فروش نفت و وارد كردن بخش قابل ملاحظهای از كالاهای حیاتی و اساسی، قطعاً یكی از ضعف های بزرگی است كه دشمنان به عنوان اهرم فشار بر ضد جمهوری اسلامی و منافع آن به كار میگیرند و با تشدید فشار سعی در به سازش كشاندن و عقب نشاندن نظام از مواضع ارزشی و انقلابی دارند، لذا هرگونه اقدامی در جهت كاهش و در درازمدت قطع وابستگی به فروش نفت و واردات كالاهای اساسی یك ضرورت ملی برای حفظ استقلال و ارزش های انقلاب اسلامی است.
متذكر میشود كه برقراری روابط سیاسی، تبادل تجاری فرهنگی، همكاری علمی و فنی در صورت حفظ مصالح و منافع ملی هیچ منافاتی با استقلال كشور ندارد، و اگر اینگونه روابط مطالعه شده و دقیق انتخاب و اجرا شود در راستای اهداف اساسی نظام خواهد بود.
2ـ تحمیل جنگ و توطئههای گوناگون
ایجاد اختلاف و درگیری بین كشورهای مختلف و رقابت تسلیحاتی، تحمیل حكومت های كودتایی و ضدمردمی، محاصره و تحریم اقتصادی، بخشی از تهدیدها و آسیب های خارجی است كه بر ضد دولت های مردمی خصوصاً انقلابی و اسلامی، توسط قدرت های بزرگ و استكباری به اجرا درمیآید.
دولت ها و ملت ها باید با وحدت و هوشیاری به مقابله با اینگونه تهدیدها اقدام كنند، در غیر اینصورت به تدریج گرفتار تفرقه و ضعف میشوند. وجود جنگ های قومی، نژادی، مذهبی، جنگ های مرزی و تجزیهطلبانه، كشورهای مختلف را وادار به رقابت با یكدیگر برای خرید سلاح های بیشتر و پیچیدهتر و از بین بردن ثروت و اندوختههای ملی و عقب ماندن از توسعه و پیشرفت میكند.
حضرت امام نگران توطئه كشورهای بزرگ بر ضد كشورهای اسلامی خصوصاً ایران بود و به این دلیل بارها به ملتها و علمای اسلام هشدار داد و نصیحت كرد كه فریب شیاطین و دشمنان را نخورند و ناآگاهانه ابزار سیاست ها و عامل منافع و استثمار آنها نشوند.
«علماء اعلام و خطباء محترم كشورهای اسلامی، دولت ها را دعوت كنند كه از وابستگی به قدرت های خارجی خود را رها كنند و با ملت خود تفاهم كنند. در این صورت پیروزی را در آغوش خواهید كشید، و نیز ملت ها را دعوت به وحدت كنید و از نژادپرستی كه مخالف دستور اسلام است بپرهیزند.»
آنچه كه این روزها در جهان اسلام میگذرد، حاصل توطئهها و ترفندهای استكبار جهانی و در رأس آن امریكا میباشد. به همین دلیل حضرت امام امریكا را بزرگترین دشمن اسلام و مسلمین و «شیطان بزرگ» معرفی كرد، و اسرائیل را عامل اجرای سیاست ها و حافظ منافع آمریكا در قلب جهان اسلام میدانست.
نكته مهم این است كه خنثی كردن توطئهها و تهدیدها و مقابله با آنها بستگی به شرایط داخلی دارد، اگرچه از خارج تحمیل میشوند.
دكتر جواد منصوری