دستورالعملی ارزنده براي سير و سلوک
فعالیّت و ذکر
مقصود حق تعالی از نزول این آیۀ شریفه، امر به تلاشي بيوقفه براي دنيا و آخرت، در جهت بهتر انجام دادن مأموريت الهي آن حضرت است.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
تاریخ :
دوشنبه 1396/12/14 ساعت 12:30
فعالیّت و ذکر(1)
•فعالیت
خداوند منّان، دستورالعمل بعدی را در اين آيه بيان ميفرمايد:
«اِنّ لَكَ فِي النَّهارِ سَبْحاً طَويلاً؛ و البته براي تو در روز كار و اشتغال طولانى است (و كمتر به عبادت ميرسي)».(2)
مقصود حق تعالی از نزول این آیۀ شریفه، امر به تلاشي بيوقفه براي دنيا و آخرت، در جهت بهتر انجام دادن مأموريت الهي آن حضرت است. به عبارت ديگر، خدای سبحان ميفرماید: يا رسول الله! بار اين رسالت بسيار سنگين است و نياز به مجاهدت شبانهروزي دارد و بهجاي اينكه بگويد: اي رسول خدا! بايد شبانهروز به کار و فعّالیّت بپردازی، مثالي را بيان فرموده است كه معجزهاي بزرگ براي پيامبر اكرم«صلی الله علیه و آله و سلم» بهشمار ميآيد. ميفرمايد: بايد مثل آن ستاره كه در حركت شبانهروزي است، تلاش و فعّالیّت تو نيز شبانه روزی و مداوم باشد تا در حرکتی که در پیش گرفتهای موفّق و پیروز شوی. میفرماید مانند يكي از اين كرهها و ستارهها باش؛ بهعنوان مثال كرۀ زمين، بيش از ده حركت منظّم دارد و سير حركت آن سرسامآور است؛ اگر لحظهاي در حركت خود كندي كند، عالم بههم ميريزد و اگر تندي كند، نظم منظومۀ شمسي و به دنبال آن عالم هستي، دگرگون ميشود.
هر چند اين دستور نیز براي حضرت خاتم الانبیاء«صلی الله علیه و آله و سلم» بيان گرديده است، ولی سایر مسلمانان و مؤمنان نيز در حد نازلتري موظّف و مكلّف به رعايت آن ميباشند. خصوصاً اهل سیر و سلوک به عنوان پيروان آن مكتب الهي و پویندگان راه حقیقت، بايد لحظهاي از تلاش و كوشش باز نمانند. همانطور که قبلاً نیز مکرراً بیان شده است، راهی که سالک باید بپیماید، از مو باریکتر، از شمشیر برندهتر و از آتش سوزندهتر است؛ بنابراین پیمودن چنین مسیری محتاج تلاش و فعّالیّت شبانهروزی است و توقف و سکون در حین حرکت ممنوع میباشد.
در معارف قرآن و عترت«سلام الله علیهم» بر لزوم فعّالیّت انسان، تأکید فراوانی شده است. ولی آنچه شایستۀ توجّه است، پافشاری آموزههای اسلامی بر تلاش و کوشش در جهت آبادانی دنیا و آخرت میباشد و فعّالیّت در راستای آبادی یکی از این دو سرا، به تنهائی، به شدت نکوهش شده است. چنانكه در قرآن ميخوانيم:
«وَ ابْتَغِ فيما آتاكَ اللهُ الدّارَ الآخِرَةَ وَ لا تَنْسَ نَصيبَكَ مِنَ الدُّنيا؛ و در آنچه خداوند به تو داده خانه آخرت را بطلب، و سهم خود را از دنيا فراموش مكن».(3)
امام حسن«سلام الله علیه» در آخرین لحظات حیات شريف خود و در حسّاسترين مواقع، بر این موضوع مهم تأکيد ورزيدهاند. نصيحتي که هر انساني، خصوصاً امام معصوم«سلام الله علیه» در آخرين لحظات زندگي بيان ميدارد، قطعاً از اهميّت ويژهاي برخوردار است. لذا حضرت فرمودند:
«اعْمَلْ لِدُنْيَاكَ كَأَنَّكَ تَعِيشُ أَبَداً وَ اعْمَلْ لآِخِرَتِكَ كَأَنَّكَ تَمُوتُ غَداً؛ بگونه ای برای دنیا کار کن که گویی همیشه زندگی خواهی کرد و بگونه ای برای آخرت کار کن که گویی فردا خواهی مرد».(4)
مقصود امام حسن«سلام الله علیه» از بيان اين روايت شريف اين است که انسان باید در رسیدگی به امور دنیوی، ابدی بیندیشد و کار خود را بدون هر عيب و نقصي تحويل دهد.
به عبارت روشنتر فعّالیّت آدمی باید دو بّعدی باشد و همانطور که با تهجّد، شب زندهداری، نماز شب و تلاوت قرآن، خانۀ آخرت خویش را روشن میسازد، باید به قدر کافی و در حدِّ نیاز، به امور دنیوی نیز بپردازد و از هیچ کوششی در جهت تحصیل یک زندگی مطلوب، دریغ ننماید. در اسلام تنبلي، تنپروري و پرخوابي به شدت مذمّت شده است. از اينرو، در روايات شریف اهل بیت«سلام الله علیهم» آمده است:
«إِنَّ اللَّهَ جَلَّ وَ عَزَّ يُبْغِضُ الْعَبْدَ النَّوَّامَ الْفَارِغَ؛ همانا خداوند متعال، ازكسي است كه عمرش را به بطالت و تنبلي سپري كند، خشمگین می شود»(5)
«أَبْغَضُكُمْ إِلَي اللَّهِ تَعَالَي كُلُّ نَئُومٍ أَكُولٍ شَرُوب؛مبغوضترين افراد نزد خداوند كسي است كه زياد ميخوابد، زياد ميخورد ،زياد مينوشد».(6)
بنابراین سالک باید به اندازۀ نیاز در صدد رفع حوائج دنیوی باشد و همواره برای رسیدگی به امور مادّی و معنوی، حدّ اعتدال را رعایت کند و از افراط و تفریط بپرهیزد.
انسان، موجودي دو بعدي
امتياز انسان نسبت به سایر موجودات، اين است كه یک موجود دو بعدي است. يك بعد مادي و حيواني دارد كه در فلسفه از آن با نام «جسم» و در روانشناسي از آن با نام «تمايلات» يا «غرايز» تعبير ميکنند. بعد ديگر انسان بعد معنوي است كه نشانگر جنبۀ ملكوتي وی میباشد و در فلسفه آن را با نام «روح» ميشناسند. بنابراین انسان مركّب از «روح» و «جسم» است و ترقّي و تكامل او هم به واسطۀ همين تركيب است. لذا ملائكه چون فقط از بعد معنوي برخوردارند، تكامل ندارند. همچنانکه حیوانات فقط بعد مادّی دارند و تکامل در وجود آنان راه ندارد. و در عالم هستی فقط انسان تکامل دارد و این ترقی و کمال او نیز دائمی است.
سالک باید با فعّالیّت برای تأمین احتیاجات بعد مادی، جسم خود را مهیّا کند و از آن به عنوان وسیله و مرکب برای عروج بعد معنوی بهره بگیرد. کسی که صرفاً به تقویت بعد معنوی میپردازد و به جسم خود و زندگی مادی و نعمتهایی که خداوند برای او قرار داده است، توجّهی ندارد، نمیتواند پرواز کند و زمینگیر میشود. چنین کسی در واقع مقدمات پرواز را فراهم کرده است ولی وسیلۀ پرواز ندارد و لذا از حرکت باز میایستد.
روزی رسول اکرم«صلی الله علیه و آله و سلم»خبردار شدند که سه نفر هم قسم شدهاند که تارک دنیا باشند. یکی گوشت نخورد، دیگری بوي خوش استشمام نکند و سوّمی با زنان مباشرت نداشته باشد. آن سه نفر کنج عزلتی برای خود برگزیده و مشغول عبادت بودند. پيامبر اكرم«صلی الله علیه و آله و سلم» به اندازهاي عصباني شدند كه میان روز و در حالتی که یک طرف عبای ایشان روی زمین میکشید، با سرعت به مسجد آمدند و به مؤذّن دستور دادند که مردم را به مسجد فراخواند.
مردم دریافتند حادثۀ بسیار مهمّی نظیر جهاد رخ داده است که پیامبر اکرم«صلی الله علیه و آله و سلم» اینگونه آنان را به حضور در مسجد میخوانند. از این رو همه در مسجد گرد آمدند. آنگاه پيامبراكرم«صلی الله علیه و آله و سلم» روي پلۀ اوّل منبر ايستادند و فرمودند: «ای مردم من كه پيامبر شما هستم، تشكيل خانواده ميدهم، غذا ميخورم، خواب ميروم و با مردم تماس دارم.» سپس افزودند: «فَمَنْ رَغِبَ عَنْ سُنَّتِي فَلَيْسَ مِنِّي» یعنی هركس غير از این شیوه برای زندگی برگزیند، مسلمان نيست. بعد هم به دنبال آن سه نفر فرستادند و آنان را وادار به توبه کردند.(7)
متأسّفانه برخی تصوّر میکنند، تقدّس آدمی صرفاً در سایۀ اهتمام به عبادات و ارتباط فردی با خداوند متعال میّسر میشود. به همین جهت از اجتماع دوری میگزینند و به عزلت و گوشه نشینی روی میآورند. در حالی که خدای سبحان در آیۀ شریفه میفرماید: «وَ لا تَنْسَ نَصيبَكَ مِنَ الدُّنيا». یعنی ای جوان، تو بهرهاي در اين دنيا داري، پس باید از نیرو و نشاط جوانی که خداوند به تو عطا فرموده است، استفاده كنی و از لذّتهاي دنيا در جهت رسیدن به لذّتهای آخرت، بهره ببری. بايد با تکیه بر دو بال دنیا و آخرت، به مقامات والای معنوی عروج کنی و به کمال مطلوب دست یابی. در حقیقت تکامل انسان در پرتو فعّالیّت دو بعدی و تلاش وی برای کسب آسایش دنیا و آخرت تحقّق مییابد.
امام هفتم حضرت موسی بن جعفر«سلام الله علیه» ميفرمايند:
«إِيَّاكَ وَ الْكَسَلَ وَ الضَّجَرَ فَإِنَّهُمَا يَمْنَعَانِكَ مِنْ حَظِّكَ مِنَ الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ؛ از تنبلی و خمودگی بر حذر باش که این دو مانع بهره ات از دنیا و آخرت می شود».(8)
یعنی تنبلی، خمودگی و كسالت، مانع کسب خیر دنیا و آخرت میشود. آدم بيروح، بينشاط و افسرده، از دنیا و عقبی بهرهاي نميبرد و از این جهت، تنبلي و بیکاری به سراغ وی میآید و مفاسد فراواني او را احاطه خواهد کرد.
عمل صالح
قرآن کریم در آیات فراوانی(9) بر عمل صالح تأکید میورزد و آن را در رتبۀ بعد از ایمان و مقارن با آن، مطرح میفرماید. به عنوان نمونه میفرماید:
«اِنَّ الَّذينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ وَ أَقامُوا الصَّلاةَ وَ آتَوُا الزَّكاةَ لَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِم؛ همانا كسانى كه ايمان آورده و عملهاى شايسته كرده و نماز را بهپا داشته و زكات پرداختهاند، براى آنان در نزد پروردگارشان پاداشى در خور شأن آنهاست».(10)
در حقیقت از نظرگاه قرآن مجید، عمل صالح جزء لاینفکّ ایمان است و ایمان بدون عمل صالح کامل نیست.
یکی از اقسام عمل صالح، تقیّد به انجام عبادات است. نماز، روزه، حج، جهاد و امثال آن اعمال صالحی هستند که قرآن کریم در به جا آوردن آن اعمال پافشاری دارد.
قِسم دیگر عمل صالح که در آموزههای دینی بر آن تأکید شده است، انجام كار شايستهاي است كه دنیای انسان را آباد میکند. مردي كه برای رفاه معیشتی خانوادۀ خود تلاش مینماید، عمل صالح انجام داده است.
منحصر دانستن عمل صالح در اعمال عبادی وجهی ندارد و منظور قرآن کریم را تأمین نمیکند. بلکه هر عمل مشروعی که براي جامعه مفيد باشد و عقل انسان آن را بپسندد، مقبول درگاه الهی واقع میشود و در فرهنگ دینی از آن به عنوان عمل صالح تعبیر میگردد. خصوصاً اينكه قرآن شريف در بسیاری از موارد، امر به اقامۀ نماز و پرداخت زكات را در کنار یکدیگر بيان میفرماید:
« َقامُوا الصَّلاةَ وَ آتَوُا الزَّكاة؛ نماز مىگزارند و زكات مىدهند».(11)
نماز، مصداق بارز رابطۀ آدمی با خداوند تعالی و زکات، مصداق روشن رابطۀ او با مردم است. در واقع خدای سبحان در تشریح عمل صالح رابطه با خودش و رابطه با مردم و اهتمام به انفاقات و خدمت به دیگران را توأمان لازم دانسته و بدان امر کرده است.
آنچه توجّه جدّی میطلبد، پرهیز از افراط و تفریط در اهتمام به دو قسم عمل صالح است. رسیدگی بیش از حد به امور دنیوی تا حدّی که منجر به غفلت از ارزشهای معنوی شود، زندگی انسان را بیبرکت میکند. همچنانکه بازماندن از وظایف دنیوی در اثر افراط در به جا آوردن اعمال عبادی، مطلوب نیست و بسیار نکوهش شده است. در تاريخ آمده است که اميرالمؤمنين علی«سلام الله علیه»، هنگام ورود به كوفه، به مسجد رفتند و مشاهده نمودند عدّهای در مسجد نشسته و به ذکر گفتن مشغول میباشند. حضرت پرسيدند اين افراد چه کسانی هستند؟ اهل کوفه پاسخ دادند: رجالالحق هستند. مولای متّقیان«سلام الله علیه» فرمودند: رجالالحق چه كساني هستند؟ گفتند: يا اميرالمؤمنين اينان همیشه در مسجد بوده و به عبادت و ذکر مشغول میباشند. اگر خدا طعامی براي آنان برساند، ميخورند و الاّ صبر ميكنند. اميرالمؤمنين«سلام الله علیه» عصباني شدند و جملهاي فرمودند که حاکی از شدّت ناراحتی ایشان است، فرمودند: سگ هم چنين است، اگر چيزي به او بدهند ميخورد و اگر نه، صبر ميكند. سپس تازيانه را روي سر آنان كشيدند و فرمودند: برويد كار كنيد و در وقت نماز به مسجد بياييد و نماز بخوانيد.
مسلمان واقعی کسی است که تحمل بیکاری را نداشته باشد و از تنبلی خسته شود. در کارهای علمی، فرهنگی یا تولیدی و خدماتی فعّال باشد و برای خانواده و اطرافیان و خصوصاً برای اجتماع، مفید واقع شود و خدمتی به دیگران برساند، همانطور که در اعمال عبادی کوتاهی نمیکند و از نماز و قرآن و ذکر و دعا، غافل نمیشود. چنین کسی از دیدگاه قرآن کریم، عمل صالح انجام میدهد و در دنیا و آخرت سعادتمند است. خداوند منّان در آیۀ دیگری می فرماید:
«مَنْ عَمِلَ صالِحاً مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثي وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَياةً طَيِّبَةً وَ لَنَجْزِيَنَّهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ ما كانُوا يَعْمَلُونَ؛ هر كس از مرد يا زن، عمل نيك انجام دهد در حالى كه ايمان داشته باشد پس او را بىترديد (در دنيا) به زندگى پاكيزهاى زنده خواهيم داشت و (در آخرت) پاداششان را در برابر عملهاى بسيار خوبشان خواهيم داد ».(12)
این آیۀ شریفه با چند تأکید، بیان میدارد که حیات طیّب در دنیا و حیات طیّبتر در آخرت، در اثر اهتمام انسان به کار شایسته و فعّالیّت مستمر، حاصل میگردد. به تجربه اثبات شده است که اکثر عالمان دینی که آثار بیبدیلی به یادگار گذاشتهاند و در علم خود ابتکارات عجیبی داشتهاند و نیز بسیاری از دانشمندان علوم طبیعی که به اختراع و اکتشاف دست زدهاند، دارای استعداد معمولی و حتّی در برخی موارد دارای ضریبهوشی زیر حدّ متوسّط بودهاند، ولی در اثر مداومت بر تلاش و کوشش، در کار خود موفّق شدهاند. به عبارت دیگر افراد نابغه و استثنائی نبودهاند، بلکه کوشش پی در پی آنان را پیروز کرده است.
تنبلی در هر کاری نکوهیده است. برخی در انجام عبادات و امور دینی نیز تنبلی میکنند و توقع پاداش الهی دارند. در حالی که دین اسلام بر انجام عمل صالح استوار است. بسیار مشاهده میشود افرادی در ادعیّه یا کتب روائی جستجو میکنند تا یک عمل یا دعای مختصر که ثواب زیادی دارد بیابند و بدین صورت خود را به بهشت نزدیک کنند. حتّي بعضی از مردم با تصوّر غلطی که از شفاعت اهل بیت«سلام الله علیهم» دارند، به انجام همان عمل مختصر هم نمیپردازند و فقط با اقرار تشیّع به زبان، انتظار رفتن به بهشت را دارند. ارکان تشیّع که همان ارکان ایمان است، عبارتند از: اعتقاد قلبی، اقرار به زبان و انجام عمل صالح. و تا وقتی هر سه رکن در کسی جمع نشود، حق ندارد ادّعای تشیّع کند و انتظار شفاعت داشته باشد. شفاعت اهلبیت«سلام الله علیهم» که یکی از نعمتهای بزرگ الهی و یکی از الطاف خاصِّ چهارده معصوم«سلام الله علیهم»است که بدون ایجاد زمینه، نصیب آدمی نمیشود. عمل صالح زمینه ساز تحقق شفاعت است و لطف ائمۀ طاهرین«سلام الله علیهم»را شامل حال انسان میکند.
مسلمان واقعی کسی است که از سیرۀ حضرات معصومین«سلام الله علیهم» سرمشق بگیرد. رسولگرامي«صلی الله علیه و آله و سلم» آنقدر در نماز شب روی پا میایستادند که پاهای ایشان ورم میکرد. لذا آيۀ شريفه نازل شد و فرمود:
«ما أَنْزَلْنا عَلَيْكَ الْقُرْآنَ لِتَشْقي؛ قرآن را بر تو نازل نكردهايم كه در رنج افتى».(13)
آن مشقّت پیامبر اکرم«صلی الله علیه و آله و سلم» در عبادت و رابطه با خداوند بود. در خصوص فعّالیّت روزانه و خدمت به خلق خدا نیز، باید گفت: زحمات بیست و سه سال رسالت آن حضرت، توجّه دنیا را به خود جلب کرد و اسلام را عالمگیر نمود. اميرالمؤمنين«سلام الله علیه»، شبها عابدی زاهد و روزها، شیری پر تلاش بودند. عبادت شبانۀ آن حضرت بهگونهای بود که نقل کردهاند مثل کسی که مار او را گزیده باشد، به خود میپیچیدند و مرتب میگفتند: «آهِ مِنْ قِلَّةِ الزَّادِ وَ طُولِ الطَّرِيقِ وَ بُعْدِ السَّفَرِ وَ عَظِيمِ الْمَوْرِدِ؛ آه، از توشه کم و راه دراز و سفر طولانی و سختى منزلگاه»(14) تا اینکه در اثر خوف از خشیت خداوند تبارک و تعالی مدهوش ميشدند. ولی روزها مشغول فعّالیّت بودند و در مدّت بیست و پنج سال که خلافت ایشان را غصب کرده بودند، بیست و شش مزرعه به دست مبارك آن حضرت آباد شد و همۀ آن مزارع را برای استفادۀ فقرا و مستضعفین وقف نمودند. این نمونۀ عمل صالح از یک انسان کامل است. سالک باید چنین پیشوایانی را اسوه قرار دهد و از رفتار آنان سرمشق بگیرد.
پيامبراكرم«صلی الله علیه و آله و سلم» اهل سیر و سلوک بودند و عمل به دستورات سورۀ مزّمّل ایشان را در سلوک معنوی، یاری میکرد. معراج آن نبیّ گرامی«صلی الله علیه و آله و سلم»، در راستای سیر ایشان به سوی خدای تعالی صورت گرفته است. جسم خود را مَرکب و براق راه قرار دادند و به سوی حق تعالی عروج کردند، تا جائی که قرآن میفرماید:
«ثُمَّ دَنا فَتَدَلَّي، فَكانَ قابَ قَوْسَيْنِ أَوْ أَدْنى؛ سپس نزديک و نزديکتر شد. پس به فاصلۀ مقدار دو کمان يا کمتر (از پيامبر) فاصله داشت».(15)
درک این مقام بسیار مشکل است و رسیدن به آن رتبه برای هر کسی میسّر نمیشود. ولی هر انسانی باید به قدر توان خویش تلاش کند تا لااقل در مسیری که پیامبر اکرم«صلی الله علیه و آله و سلم» پیمودهاند حرکت نماید. اگر انسان معمولی معراج ندارد، میتواند با نماز خود عروج کند. «الصَّلاة مِعراج المؤمِن؛ نماز نردبان [تعالی] مومن است»(16) يعني وقتي حمد ميخواند، بیابد که خدای سبحان دارد با او سخن می گوید. به آن مرتبه برسد كه درك كند خدا دارد با زبان او با او صحبت ميکند. و در هنگام ادای سایر اذکار نماز نیز، توجّه حق تعالی را به خودش را بیابد.
بسترهاي فعّاليّت شايسته
از مباحث گذشته این نتیجه حاصل میشود که بر اساس تعالیم روح افزای قرآن و عترت«سلام الله علیهم»، انسان باید علاوه بر اهتمام به ارتباط با معبود، با عبادالله نیز رابطه داشته باشد و همانگونه که به اعمال عبادی واجب و مستحب میپردازد، در اجتماع نیز حضوری فعّال و با نشاط داشته و در رفع حوائج خود، خانواده و اجتماع، کوشا باشد. فعّالیّت اجتماعی انسانها در بسترهای گوناگونی میتواند انجام شود. در واقع کار و اشتغال انسانها به اقسامی منقسم میشود که از آن جمله میتوان به کارهای علمی و تحقیقاتی، فرهنگی، تولیدی، زراعی، بازرگانی و خدماتی اشاره نمود. همۀ موارد ذکر شده از مصادیق کار شایسته هستند و پرداختن به آنها میتواند برای اجتماع، مفید واقع شود. به عبارت دیگر جامعۀ اسلامی برای خودکفائی و استقلال مالی و اقتصادی به کوشا بودن مسلمانان در همۀ زمینههای کار شایسته، محتاج است. ولی نکتهای که باید در پرداختن به هر حرفهای مورد توجّه ویژه قرار گیرد، محکم کاری است. هرکسی هر کاری که انجام میدهد، باید محصول کار خود را به عالیترین وجه ممکن تحویل جامعه دهد تا مورد رضایت پروردگار عالم واقع شود. این دستور دین مبین اسلام است و باید بدان عمل شود.
در روایتی نقل شده است که رسول گرامی اسلام«صلی الله علیه و آله و سلم» به هنگام تدفین یکی از اصحاب و در حالی که سنگ لحد او را میگذاشتند، فرمودند:
«اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يُحِبُّ عَبْداً إِذَا عَمِلَ عَمَلًا فَأَحْكَمَهُ؛ خداوند متعال بنده ای را که در انجام کار، محکم کاری می کند دوست دارد ».(17)
این فرمایش پیامبر گرامی«صلی الله علیه و آله و سلم» و محکم کاری ایشان در نهادن سنگ لحد، تکلیف مسلمانان و خصوصاً شیعیان را در سایر کارها روشن میسازد. هرکسی باید دوام محصول کار خود را ابدی در نظر بگیرد و به هیچ وجه از کیفیّت آن نکاهد.
از آنجا که تبیین اقسام کار شایسته در این نوشتار نمیگنجد و فرصت دیگری میطلبد، صرفاً قدری به شرح قسم اوّل فعّالیّت اجتماعی که زمینهساز رشد انسانها در سایر بسترها است و مورد تأکید فراوان آموزههای دینی نیز میباشد، پرداخته خواهد شد.
فعّالیّت علمی و تحقیقاتی
هر انسانی باید به اندازۀ توان خود به تحصیل علم بپردازد. پيامبر اکرم«صلی الله علیه و آله و سلم» فرمودهاند:
«أطلبُوا الْعِلم مِنَ المَهْدِ إلَي اللَّحْد؛ از گهواره تا گور در پی علم آموزی باشید».(18)
به گفتار پيغمبر راستگوي زگهواره تا گور دانش بجوي
این فرمایش نبیّ گرامی«صلی الله علیه و آله و سلم»، علاوه بر آنکه بیانگر تأکید آن حضرت بر تحصیل علم است، یک نکتۀ تربیتی مهم را نیز اثبات مینماید و آن اینکه غریزۀ علم یابی مانند غریزۀ خوردن و آشامیدن در کودکان بالفعل است و پدر و مادر وظیفه دارند غریزۀ علمجوئی فرزند خویش را به درستی ارضاء نمایند. به گونهای که از همان طفولیت تا آخر عمر، جویندۀ دانش باشد و تحت هیچ شرایطی از مطالعه و کوشش در جهت کسب علم، منصرف نشود.
کمی دقت در زندگی نامۀ دانشمندان بزرگ و اهل علم، مداومت آنان بر مطالعه و تحصیل علم و دانش را نشان میدهد. بسیاری از محقّقان ارجمند و جویندگان دانش، نقل کردهاند که به جز ایّام خاصّی نظیر روز فوت پدر و مادر و فرزند یا شب عروسی خود، هیچ زمانی مطالعه و تحقیق را رها نکردهاند. حتّي در زندگی نامۀ مُلا صالح مازندراني ـ داماد علامۀ مجلسي ـ آمده است که ایشان در شب عروسی، اوّل طبق معمول هر شب مطالعه کرد و بعد به نزد همسر خود رفت. اتفاقاً نقل کردهاند مسئلۀ مورد مطالعه برای او حل نشد و چون دختر علامۀ مجلسی اهل علم بود، مسئلۀ شوهر را پاسخ گفت. در واقع آن زن و شوهر در شب عروسی خود، مباحثۀ علمی داشتند. علاقۀ وافری که اینگونه افراد به مطالعه و تحصیل دانش دارند، از نوع تربیت آنان در کودکی سرچشمه میگیرد. اگر پدر و مادر، اهل تحقیق و مطالعه باشند و در مقابل دید فرزندان خود با کتاب سر و کار داشته باشند، فرزندان از شیرخوارگی با برداشت از رفتار والدین خود کتاب خواندن را میآموزند و تا آخر عمر اهل مطالعه میمانند. همچنانکه اگر پدر و مادر، صرفاً اهل خوشگذرانی و تماشای فیلم و سرگرمیهای دیگر باشند و وقت خود را به بطالت بگذرانند، نباید از فرزندان خود انتظار مطالعه داشته باشند.
هر ملّتی که مطالعۀ کافی دارد و فرهنگ کتاب خواندن و تحقیق و پژوهش در میان افراد آن ملّت رایج است، موفّق و پیروز خواهد شد و چنانچه قومی یا ملّتی پیشرفت نمیکند و وابسته است، باید به کمبود مطالعه در بین افراد آن ملّت پی برد.
قرآن کریم تأکید فراوانی بر علم اندوزی و تحصیل دانش دارد. همانطور که قبلاً بیان شد، اوّلین آیاتی که در غار حرا بر قلب نازنین پیامبر گرامی«صلی الله علیه و آله و سلم» نازل شد، در خصوص تعلیم و تعلّم بود و برنامۀ آموزشی آن حضرت را تدوین میکرد:
«الَّذي عَلَّمَ بِالْقَلَم، عَلَّمَ الْإِنْسانَ ما لَمْ يَعْلَم؛ خدايى كه به وسيله قلم آموزش داد. به آدمى آنچه را كه نمىدانست بياموخت.».(19)
بنابراین اگر کسی طالب پیشرفت است، باید به تحصیل علم و تحقیق و مطالعه بپردازد. همۀ افراد باید به نسبت مقطع تحصیلی که در آن قرار دارند یا به نسبت موقعیّت سنّی و اجتماعی خود، تلاش علمی داشته باشند. دانش آموز، دانشجو یا طلبۀ علوم دینی باید خوب درس بخواند و اوقات پر ارزش خود را به بطالت و بیهودگی نگذراند. اگر کسی طالب دینداری است، باید در خصوص علوم دینی تحقیق و مطالعه کند. اساساً در اصول دین، تقلید جایز نیست و هر مسلمانی باید با تحقیق و مطالعه، اصول دین اسلام را به صورت استدلالی بیاموزد. به گونهای که اگر از او دربارۀ توحید، نبوت یا معاد، سؤال نمودند، با منطق و استدلال قادر به پاسخگوئی باشد. اگر از یک شیعه بپرسند: دلیل تو برای اثبات امامت ائمۀ هدی«سلام الله علیهم» چیست؟ باید بتواند با اقامۀ برهان قاطع، امامت را اثبات کند. موضوع مهدویت که امروزه رویکرد مناسبی در جامعه دارد، باید با تحقیق جامع برای جوانان حل شده باشد و بتوانند پاسخگوی شبهاتی که در این خصوص وارد می شود، باشند. تسلط استدلالی بر اصول دین و دانستن موارد ذکر شده، نیاز به مطالعۀ مستمر و منظّم دارد.
رسالۀ توضیح المسائل یک مرجع تقلید، حاصل بیش از پنجاه سال زحمت و تلاش شبانه روزی است. شایسته است نسل حقجوی جوان لااقل احکام ضروری خود که به دانستن آن نیاز دارند را از رساله مطالعه کنند و به دیگران نیز بیاموزند. بزرگان دین برای بقای دین و انتقال معارف اسلامی از نسلی بهنسل دیگر، متحمّل شدائد و مصائب فراوانی شدهاند. بسیاری از آنان در این راه نورانی بهطرز جانگدازی به شهادت رسیدهاند، ولی دست از تحقیق در علوم دینی نکشیدهاند و کتب ارزشمندی برای نسلهای بعدی به یادگار گذاشتهاند. حداقل کاری که نسل امروز میتواند برای جبران زحمات علمای گذشته انجام دهد، این است که به مطالعۀ کتب آنان بپردازد و وقت خود را بیهوده تلف ننماید.
در مورد مرحوم صاحب جواهر الکلام نقل کردهاند فرزندی داشت که عصای دست او بود و در جوانی به مرگ ناگهانی دچار شد. غسل و کفن او تا عصر روز وفات به طول انجامید و دفن او برای فردای آن روز ماند. مرحوم صاحب جواهر جنازۀ فرزند خویش را کنار اتاق نهاد و به تقریر کتاب شریف خود مشغول شد. یعنی مصیبت فقدان فرزند جوانش مانع مطالعه و تحقیق او نشد. بعد هم ثواب نوشتار خود را به روح فرزندش هدیه کرد. علمای عظیمالقدر گذشته به این صورت زحمت کشیدهاند و کتبی همچون «جواهر الکلام» که سالها است در عالیترین سطوح حوزههای علمیّه تدریس میشود، به نسل کنونی هدیه کردهاند. این جانفشانیها، وظیفۀ نسل حاضر را سنگینتر میکند، خصوصاً برای اهل معرفت و کسانی که طالب حرکت به سوی خداوند تعالی هستند، وفا اقتضا میکند به مجاهدت علمی بپردازند و خود را از نقطه نظر کسب دانش تجهیز نمایند.
•ذکر:
دستورالعمل بعدی سورۀ مزّمّل به استناد آيۀ شريفۀ «وَاذْكُرِ اسْمَ رَبِّكَ؛ و نام پروردگار خود را ياد كن »(20) ذكر و یاد خداوند تعالی است. اين آيۀ شریفه، پيامبر گرامی«صلی الله علیه وآله و سلم» را موظّف و مكلّف به ياد خدای سبحان مينمايد.
به ياد داشتن خداوند تبارك و تعالي داراي آثار، خيرات و بركاتي غيرقابل شمارش است. به بزرگي ياد كردن پروردگار، آدمي را به ياد عظمت و جبروت او مياندازد و از لغزشها و عصيان از اوامر الهي باز ميدارد. از اينرو، هر انسان مؤمني بايد به فراخور حال خويش و به نسبت اراده و معرفتش، ذكري از اذكار را براي خود برگزيند. البته مقصود از ذكر گفتن، دست كشيدن از امور زندگي و رو به قبله نشستن و فقط اذكاري را بر زبان جاري كردن نيست؛ بلكه در هر حال انسان ميتواند از ياد خدا غافل نباشد. چنانكه در قرآن ميفرمايد:
«قُل إنَّ صَلاتي وَ نُسُكي وَ مَحْيايَ وَ مَماتي للهِ رَبِّ الْعالَمينَ؛ بگو: همانا نماز من و عبادت و حج و قرباني من، و زندگي من و مرگ من از آنِ خدا، پروردگار جهانيان است».(21)
در جهانی که همۀ ذرات و موجودات، مشغول ذکرند و خداوند متعال را تسبیح مینمایند، حیف است انسان که اشرف مخلوقات است، ذکر خدا نگوید. قرآن کریم میفرماید:
«تُسَبِّحُ لَهُ السَّماواتُ السَّبْعُ وَ الْأَرْضُ وَ مَنْ فيهِنَّ وَ إِنْ مِنْ شَيْءٍ إِلاَّ يُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ وَ لكِنْ لا تَفْقَهُونَ تَسْبيحَهُمْ إِنَّهُ كانَ حَليماً غَفُورا؛ آسمانهاى هفتگانه و زمين و هر كس كه در آنهاست او را تسبيح مىگويند و هيچ چيزى نيست مگر آنكه با ستايش (از كمالات) او را تسبيح مىگويد و لكن شما تسبيح آنها را نمىفهميد. حقّا كه او بردبار و آمرزنده است».(22)
همۀ موجودات ذكر دارند و اگر کسی گوش شنوا و شعور ديني داشته باشد، تسبیح آنان را میشنود. مرحوم آخوند كاشي«ره» وقتی در مدرسۀ صدر بازار اصفهان نماز شب ميخواند، در و ديوار و گیاهان مدرسه با او هم صدا میشدند و ذکر خدای تعالی را میگفتند. وقتي داود پیامبر«صلی الله علیه وآله و سلم» زبور ميخواند، همۀ عالم وجود با او هم صدا ميشدند.«يا جبالُ أَوِّبي مَعَهُ وَ الطَّيْر؛ اى كوهها و اى پرندگان، با او هماواز شويد. و آهن را برايش نرم كرديم».(23)
هر کسی باید ذكري را همواره در همه حال ـ چه هنگام كار، چه هنگام رانندگي و پيمودن مسير، چه قبل از خواب و چه هنگام بيداري ـ بر زبان داشته باشد. و اگر در محفلي امكان زمزمه كردن ذكري را دارد، بهجاي سخنان نامربوط و لغو، آن ذكر را زمزمه كند.
قرآن کریم یکی از صفات مؤمنین را توجّه آنان به ذکر در همۀ حالات بر میشمرد. آنجا که میفرماید:
«الَّذينَ يَذْكُرُونَ اللَّهَ قِياماً وَ قُعُوداً وَ عَلى جُنُوبِهِمْ وَ يَتَفَكَّرُونَ في خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ رَبَّنا ما خَلَقْتَ هذا باطِلاً سُبْحانَكَ فَقِنا عَذابَ النَّار؛ آنان كه خدا را ايستاده و نشسته و به پهلو خفته، ياد مىكنند و در آفرينش آسمانها و زمين مىانديشند: اى پروردگار ما، اين جهان را به بيهوده نيافريدهاى، تو منزهى، ما را از عذاب آتش بازدار».(24)
میفرماید: مؤمن آن است که در هر حال به ياد خدا است و با او مکالمه و راز و نياز دارد.
افزون بر این، تأکید خداوند حکیم بر ذکر کثیر و دائمی است. در قرآن كريم ميفرمايد:
«يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا اذْكُرُوا اللَّهَ ذِكْراً كَثيراً، وَ سَبِّحُوهُ بُكْرَةً وَ أَصيلا؛ اى كسانى كه ايمان آوردهايد، خدا را بسيار ياد كنيد و او را در هر صبح و شام تسبيح گوييد».(25)
مقصود از آیۀ شریفه، سفارش بندگان به مداومت بر ذکر است. حضرت امام صادق«سلام الله علیه» در اين زمينه ميفرمايند: پروردگار عالم هرچیزی که از بندگانش خواسته است، محدود است. در تعداد نمازهاي واجب و مستحب، میزان پرداخت خمس و زكات و سائر اعمال و عبادات، محدودیتی قائل شده است و تنها عملی كه از منظر قرآن کریم، انجام آن نامحدود است، ذكر میباشد.(26) عبارت « ذَكَرُوا اللَّهَ کَثيرًا»،مؤید همین مطلب است. يعني به صورت خيلي زياد و هميشه ذكر بگوييد. البته سالک باید نشاط خود را در ادای ذکر در نظر داشته باشد و با اشتیاق ذکر بگوید. ذکری که همراه با تحمیل باشد و موجب خستگی انسان شود، اثر مطلوب نخواهد داشت.
ذكر براي تقويت اراده خيلي مهم است و بديهي است انجام مأموريتي مانند مأموريت پيامبر خاتم»صلی الله علیه وآله و سلم»، نيازمند ارادهاي فولادي است. سير و سلوك معنوي و ريشهكني رذائل اخلاقی نيز ارادهاي قوي ميطلبد و براي كسب اين اراده، مداومت بر ذکر لازم است.
اهل دلي اينچنين سروده است:
صُمت و جوع و سَحَر و عُزلَت و ذِكرِ به دوام ناتمامـانِ جهان را كُـند اين پـنج، تمام
صُمت يعني خاموشي، يعني بیش از حد صحبت نكردن، جوع يعني گرسنگي و كم خوردن، سحر به منزلۀ شب زندهداري و عُزلت به معناي رفت و آمد با دیگران در حدّ اعتدال است. بنابر تعبیر این شاعر که برگرفته از معارف اسلامی است، اگر کسی به چهار دستوری که ذکر شد، عمل کند و مداومت بر ذکر نیز داشته باشد، در دنيا و آخرت، سعادتمند است.
یاد خدا، آرام بخش دلها است و یک زندگی مطمئن و با وقار و عاری از غم و غصه، دلهره، اضطراب خاطر و نگرانی، برای انسان به ارمغان می آورد. قرآن کریم میفرماید:
«أَلا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوب؛ آگاه باشيد كه دلها به ياد خدا آرامش مىيابد».(27)
خداوند میفرماید: ای انسان! آگاه باش، یقین داشته باش، تردید نداشته باش که نجات از گرفتاریها و نگرانیها و خلاصی از بیماریهای روحی و جسمی، در سایۀ یاد خداوند تعالی میسّر میشود.
سير و سلوك معنوي، بدون ذكر امكانپذير نيست. از اينرو، همۀ اولياءالله و نيز ائمۀ اطهار و انبياء الهی«سلام الله علیهم»،ذكري مخصوص به خود داشتهاند. از اذكار پيامبر اكرم«صلی الله علیه وآله و سلم» كه بدان خيلي اهميّت ميدادند و بهويژه در خلوت شبها و حالات معنوي زمزمه ميفرمودند، اين دعا بود: «اللَّهُمَّ وَ لَا تَكِلْنِي إِلَي نَفْسِي طَرْفَةَ عَيْنٍ أَبَدا؛ اي پروردگار من! مرا يك لحظه به خود وامگذار».(28)
اعراض از ذکر نیز در فرهنگ قرآن کریم، مذمّت شده است. از این رو میفرماید:
«وَ مَنْ يَعْشُ عَنْ ذِكْرِ الرَّحْمنِ نُقَيِّضْ لَهُ شَيْطاناً فَهُوَ لَهُ قَرين؛ و هر كس از ياد خداي رحمان چشم بپوشد براي او شيطانى ميگماريم، كه همواره يار و قرين او باشد».(29)
قرآن شريف میفرماید: اگر کسی به یاد خداوند باشد، دست عنایت حق تعالی روی سر او خواهد بود. و کسی که از یاد خدا اعراض داشته باشد و از ذکر غافل شود، همواره با شیطان انسی و جنّی قرین و همنشین خواهد بود. رفیق بد و همنشین گمراه، مصیبت بزرگی است که در اثر اعراض از یاد خدای سبحان نصیب انسان میشود و همواره با او خواهد بود. همچنین اعراض از یاد خدای تعالی، کوردلی انسان در دنیا و آخرت را به همراه دارد و موجب میشود خداوند در قیامت آدمی را فراموش کند.
«وَ مَن أعرَضَ عَن ذِكرِي فَإِنَّ لَهُ مَعِيشَةً ضَنكاً وَ نَحشُرُهُ يَومَ القِيامَةِ اَعمَي قَالَ رَبِّ لِمَ حَشَرتَنِي اَعمَي وَ قَد كُنتُ بَصِيراً قَالَ كَذلِكَ أتَتكَ آيَاتُنَا فَنَسيِتَهَا وَ كَذلِكَ اليَومَ تُنسَي؛ و هر که از ياد من روي گرداند حتماً براي او زندگي تنگي خواهد بود و روز قيامت او را نابينا محشور ميکنيم. گويد: پروردگارا! چرا مرا نابينا محشور کردي در حالي که من بينا بودم؟! (خداوند) گويد: همينگونه آيات و نشانههاي روشن ما برايت آمد امّا تو آنها را فراموش کردي، همچنين امروز فراموش ميگردي».(30)
مرتبۀ اوّل: ذكر لفظي
اوّلین مرتبه از ذکر، ذكر لفظي است. معنای ذکر لفظی این است که انسان همواره ذکری بر لب داشته باشد و آن را زمزمه کند. اذكاري مانند «لا إلهَ إلا الله»، «لا حَولَ و لا قُوّةَ إلا بالله»، «يا حیّ يا قيّوم»، «اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُم» و يا «ذكر يونسيّه» كه ذكري فوقالعاده مهم است، برای زمزمه بسیار مفید میباشد.
بزرگان و اساتيد اخلاق، ذكر يونسيّه را بسيار مؤثر ميدانند و سفارش اكيد بر آن دارند. سالک بايد اگر ميتواند در سجده و اگر نميتواند در تعقيب نمازهاي يوميّه و هنگام راه رفتن و خوابيدن و استراحت كردن، ذکر یونسیّه را بر زبان جاري كند، زيرا اين ذكر موجب رهايي يونس گرديد و خواندن این ذکر براي رفع مشكلات و جذب نظر لطف خداوند نیز مؤثّر است. موقعي كه حضرت يونس«علیه السلام»در امتحان الهي سر فراز و موفّق نشد و در شكم ماهي زنداني شد، مرتّباً ذكر شريف «لا إله إلا أنتَ سُبحانَكَ إنّي كُنتُ مِنَ الظّالِمينَ؛هيچ خدايى جز تو نيست، تو منزه هستى و من از ستمكاران هستم»(31) را تکرار کرد تا اینکه خداوند رحمان و رحیم او را نجات بخشید.
«فَاسْتَجَبْنا لَهُ وَ نَجَّيْناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ كَذلِكَ نُنْجِي الْمُؤْمِنين؛ پس ما خواسته او را بر آورديم و او را از اندوه نجات بخشيديم؛ و ما اينگونه مؤمنان را نجات ميدهيم».(32)
خداوند متعال در جائي ديگر اشاره ميفرمايد که:
«فَلَوْ لا أَنَّهُ كانَ مِنَ الْمُسَبِّحينَ، لَلَبِثَ في بَطْنِهِ إِلى يَوْمِ يُبْعَثُون؛ پس اگر نه اين بود كه او (در شكم ماهى) از تسبيحگويان بود، حتما تا روزى كه (مردم) برانگيخته مىشوند در شكم آن ماهى مىماند».(33)
لذا از طرف علمای علم اخلاق تاكيد شده كه اين ذكر شريف را بسيار بخوانيد. در هر حالي كه هستيد، در سجده، در حالت نشسته، اگر در نماز نشد بعد نماز و يا حتّي در هنگام راه رفتن و نظایر آن.
مداومت بر ذکر لفظی در شبانه روز، یاد خدای سبحان را در دل سالک تقویت میکند و اجازۀ ورود به ورطۀ غفلت را به وی نمیدهد. به همین جهت برای ذکر لفظی هم ثوابهای تفضّلی متعددی وضع شده است تا آدمی را به مداومت بر آن ترغیب نماید. در روایت داریم که پيغمبر اكرم«صلی الله علیه وآله و سلم»به حضرت زهر«سلام الله علیها»فرمودند: دخترم در وقت خواب يك ختم قرآن بخوان، يك حج و عمره به جا بياور و مؤمنين و ملائكه و انبياء را نيز از خود راضي كن. حضرت فاطمۀ زهرا«سلام الله علیها» به پدر گفتند: پدر جان فرمودۀ خويش را تفسير كنيد. ايشان فرمودند: اگر در موقع خواب سه مرتبه سورۀ توحيد را بخواني، يك ختم قرآن خواندهای. ذكر شريف «سبحان الله و الحمد لله و لا اله الا الله و الله اكبر»، ثواب يك حج و عمره را دارد. گفتن ذكر «اللهم اغفر للمومنين و المومنات و المسلمين و المسلمات الاحياء منهم و الاموات»، رضايت مؤمنين و مؤمنات را در بر دارد و ذكر شريف «اللهم صل علي محمد و ال محمد و علي جميع الانبياء و المرسلين و الملائكة المقربين» با رضايت انبياء و ملائكه همراه است.
در هر حال مداومت بر ذکر لفظی در آموزههای وحیانی و معارف اسلامی، از اهمیّت فوق العادهای برخوردار است. بر اساس روایات شریف اهلبیت«سلام الله علیها»، هر عملی، ذکری مخصوص به خود دارد و در فرهنگ دینی به گونهای برنامهریزی شده است که اگر کسی اهل ذکر باشد، میتواند در شبانه روز به اذکار متنوع و مختلفی مشغول باشد. مثلاً هنگام وضو و غسل، ادعیهای وارد شده است که انسان میتواند به عنوان ذکر، آن ادعیه را بخواند. حتّي هنگام قضاي حاجت هم، مداومت بر ذکر مستحب است و اذكار و مستحبّاتی مخصوص به خود دارد. این موارد نشان دهندۀ میزان اهمیّت ذکر و مداومت بر آن، نزد پروردگار متعال است. بنابراین سالک باید اذکاری در نظر داشته باشد و در هر حالی، آن اذکار را زمزمه کند و مراقب باشد، گناهان زبانی نظیر غیبت و تهمت و شایعه پراکنی و یا صحبتهای لغو و بیهوده، جایگزین ذکر لفظی نشود و او را از یاد خداوند غافل نکند.
مرتبۀ دوّم: ذكر قلبي
هرچند ذكر لفظي اثرات سازندهای در سلوک معنوی انسان دارد، ولی اکتفا به لقلقۀ لسان، سالک را به مقصد نمیرساند. کاربرد ویژۀ ذکر مربوط به هنگامی است که دل سالک، زبان او را همراهی کند. يعني هنگامي كه جملۀ «لا اله الا الله» را بر زبان جاري ميكند، در دل نيز آن را تكرار نماید. در واقع او و زبان او در یاد خداوند منّان، همسوئی و همراهی داشته باشند. برخی تصور میکنند که ذكر قلبي یعنی اینکه قلب سالک، متوجّه یاد خدا باشد و در درون دل، ذکر بگويد و آن را بر لب جاري نسازد. در حالی که ذکر قلبی یعنی اقرار و اعتراف دل انسان به ذکری که بر لب جاری میسازد. وقتي ميگويد «لاحول و لا قوة إلا بالله»، دل هم به آن اذعان و اعتراف داشته باشد و خداوند را با آن صفتی که یاد میکند بیابد. ذکر شریف «لااله الا الله» در این مرحله، بيانگر اصل توحيد است. و ابعاد مختلف توحيد یعنی توحید ذاتي، توحيد عبادي، توحيد صفاتي و توحيد افعالي را در بر میگیرد. يعني واجب الوجودي در جهان نيست جز خداوند متعال، مؤثری در این جهان نيست مگر خدای یگانه، فضيلتي در جهان یافت نمیشود مگر از طرف خداوند رحمان و رحیم، و معبودي نيست جز خداوند تبارک وتعالی.
به عبارت روشنتر، وقتی دل سالک مهيّای یاد خدای سبحان باشد، ذکر میگوید و ناخودآگاه، آن ذکر بر زبان جاری می شود. در این مرتبه از ذکر، آنچه بر لب جاری میشود، برخاسته از قلب سالک است و از اعتقاد درونی که او دارد، سرچشمه میگیرد. در این حالت، قلب انسان در برابر خداوند تعالی، خاشع میگردد. قرآن کریم ميفرمايد:
«أَ لَمْ يَأْنِ لِلَّذينَ آمَنُوا أَنْ تَخْشَعَ قُلُوبُهُمْ لِذِكْرِ اللَّه وَ ما نَزَلَ مِنَ الْحَق؛ آيا كسانى را كه ايمان آوردهاند هنگام آن نرسيده است كه دلهاى ايشان از ياد خدا و آنچه از سخن راست - وحى الهى - فرو آمده نرم و ترسان شود؟».(34)
ذکر قلبی یعنی خشوع دل در برابر خداوند متعال و این خشوع با خواندن قرآن و مداومت بر اذكار ديگر و همراهی دل و زبان در ذکر، حاصل می شود و اگر اين نوع ذكر قلبي و این خشوع، همراه سالک نباشد، نميتواند از منزل اوّل سیر و سلوک بگذرد.
مرتبۀ سوّم: ذكر عملي
مرتبۀ سوّم ذكر، ذکر عملي است. معنای ذکر عملی این است که ذکر و یاد خداوند تبارک و تعالی در عمق جان انسان رسوخ کرده باشد، به گونهای که عمل انسان با ذکری که میگوید مطابقت داشته باشد. در حقیقت کسی که ذکر عملی دارد، بندۀ واقعي خداوند است و كليّه اعضاء و جوارح او، يك كليد اتصال به خدا دارد و به طور ناخودآگاه كاري انجام نمیدهد و سخني نمیگويد، مگر اینکه مورد رضایت حق تعالی باشد.
نسبت به اذكار لفظي و قلبي، آن ذكري از اهميّت والاتري برخوردار است كه از مرحلۀ بيان و مرور در دل، به عرصۀ عمل وارد شود و اين همان ذكري است كه ائمۀ طاهرین«سلام الله علیهم» در رسيدن به آن پافشاري و اصرار دارند؛ يعني انسان بهگونهاي به ياد خداوند متعال باشد كه اگر زمينۀ معصيتي برايش فراهم شد، ياد خداوند مانع از انجام آن معصيت شود.
به تعبير استاد عظيم الشأن ما امام خميني«ره»، انسان بايد عالم را محضر ربّ و پروردگار خود بداند. چنانكه مکرّر ميفرمودند: «عالم محضر خداست در محضر خدا معصيت نكنيد».(35)
اين همان ذكر عملي است؛ يعني انسان باید چه در حضور، چه در خلوت و چه در جلوت، خود را در محضر حق تعالی بداند و ادب حضور را مراعات كند.
قرآن براي مبحث ذكر، آيات متعدّدي دارد و بر اين دستورالعمل تأكيد و سفارش فراوان فرموده است.(36) مقصود پروردگار از سفارش بندگان به مداومت بر ذکر، توجّه دادن آنان به اين نكته است كه در محضر خدايند. در محضر خداوند بودن به اين معني است كه هنگام انجام فرايض و واجبات، تلاطمي دروني براي انجام آن فريضه در آنان بهوجود آيد و در مواجهه با محرّمات نيز تلاطمي دروني براي اجتناب از گناه، در آنان حاصل شود.
سالك براي رسيدن به اين مرتبه از ذكر بايد علاوه بر توجّه دائمي، از عمل به قانون مراقبه بهره بگیرد و حالت مراقبه را در خود حفظ و تقويت نماید و با مواظبت کامل از نفس، عالم را محضر خداوند تبارک و تعالی بداند و دائماً به ياد او باشد.
امام صادق«سلام الله علیه» ذيل آيۀ شريفۀ «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا اذْكُرُوا اللَّهَ ذِكْراً كَثيراً، وَ سَبِّحُوهُ بُكْرَةً وَ أَصيلا؛ اى كسانى كه ايمان آوردهايد، خدا را فراوان ياد كنيد. و هر بامداد و شبانگاه تسبيحش گوييد.»(37) ميفرمايند: خداي متعال دوام ذکر ميخواهد.(38) مراد خداوند از دوام ذکر، صرفاً ذکر لفظي نيست. بلکه مراد تذکّر انسان در وقتي است که با حرام يا حلال خدا مواجه شود؛ که در این صورت باید از حرام اجتناب کند و حلال را بهجا آورد.
منابع:
1 - برگرفته از دروس حضرت آیت الله مظاهری حفظه الله
2 - المزّمّل / 7
3 - قصص / 77
4 - الخزاز، ابى القاسم على بن محمد بن على الخزاز القمى الرازي،كفاية الأثر في النص على الائمة الاثني عشر. تحقيق السيد عبد اللطيف الحسينى الكوه كمرى الخوئى، انتشارات بيدار. مطعة الخيام - قم ( 1401 ه ) .. ص 229.
5 - کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، محقق و مصحح: غفاری، علی اکبر، آخوندی، محمد، دار الکتب الإسلامیة، تهران، چاپ چهارم، 1407ق . ج 5، ص 84
6 - فیض کاشانی، ملا محمد محسن، المحجة البیضاء فی تهذیب الاحیاء، تصحیح و تعلیق: علی اکبر غفاری، دفتر انتشارات اسلامی، قم، چاپ چهارم. 1417ق. ج5. ص 146
7 - الکافي، ج 5، ص 496
8 - الكافي، ج 5، ص 85
9 - مانند: العنکبوت / 9، لقمان / 8، فصّلت / 8، محمّد / 2، البيّنه / 7
10 - البقرة / 277
11 - الحج / 41، التّوبة / 5، الرعد / 22
12 - النحل / 97
13 - طه / 2
14 - سيد رضى، محمد، نهج البلاغة، تصحیح: عزیز الله عطاردی. مؤسسه نهج البلاغه، قم. اول، 1414 ه ق. ص 418. حکمت 74.
15 - النجم / 9-8
16 - مجلسی. محمدباقر. بحارالانوار. موسسه الطبع و انشر. بیروت. 1410ق. ج 79، ص 303
17 - بحارلانوار، ج 70، ص 298
18 -پاینده. ابوالقاسم. نهج الفصاحة. دنیای دانش. تهران. ص 218
19 - العلق/ 5-4
20 - المزّمّل / 8
21 - الأنعام / 162
22 - الإسراء / 44
23 - سبأ / 10
24 - آلعمران / 191
25 - الأحزاب / 42-41
26 - الكافي، ج 2، ص 498
27 - الرّعد / 28
28 - علي بن ابراهيم القمي، تفسير القمي، تصحیح: سید طیب جزائری. دارالسرور. بیروت. 1411ق. ج 2، ص 75
29 - الزخرف / 36
30 - طه/ 126-124
31 - الأنبياء / 87
32 - الأنبياء / 88
33 - الصافّات / 144-143
34 - الحديد / 16
35 - صحیفه امام خمینی. ج ۱۳ . ص۴۶۱
36 - الأنفال / 45، الأحزاب / 42-41، الجمعه / 10 و ...
37 - الأحزاب / 42-41
38 -ر.ک: الکافي، ج 2، ص 498
گروه حوزه علمیه تبیان – علی محمد سرلک
مطالب مرتبط مجموعه :
آخرین مطالب سایت