گفت‌وگو با خانواده شهيد حميد باصري از شهداي امنيت‌پرواز

شهادت را در جبهه مي‌جست و در شارجه به آن رسيد!

اتفاق غريبي است كه چند سال در جبهه‌هاي دفاع مقدس به دنبال شهادت باشي و عاقبت آن را در شارجه امارت به دست بياوري! اين اتفاق عجيب براي شهيد حميد باصري افتاده است.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
 


اتفاق غريبي است كه چند سال در جبهه‌هاي دفاع مقدس به دنبال شهادت باشي و عاقبت آن را در شارجه امارت به دست بياوري! اين اتفاق عجيب براي شهيد حميد باصري افتاده است. يكي از رزمندگان سپاه پاسداران انقلاب اسلامي كه از نوجواني در جبهه‌هاي جنگ حضور يافت و بارها تا مرز شهادت پيش رفت، اما قسمت بود بماند و در كسوت يك نيروي امنيت پرواز در حادثه سقوط يك فروند هواپيماي ايراني در روز 21 بهمن سال 82 در شارجه امارات به شهادت برسد. براي دانستن بيشتر از زندگي و منش شهيد حميد باصري گفت‌وگوي مختصري با خانواده شهيد انجام داديم كه ماحصلش را پيش رو داريد.
خانه‌اي كه حسينيه شد
برادر شهيد مي‌گويد: حميد هميشه مي‌گفت در جنگ ويرانگري است. اما اگر در طرف حق باشي مي‌تواني با جنگيدن حق را به دست بياوري. حق دادني نيست، گرفتني است. برادرم با چنين ديدگاهي ماه‌ها در جبهه‌هاي جنگ حضور يافت. عمر و جواني‌اش را در مسير سخت جهاد سپري كرد و به نظر من شهادتش در شارجه امارات، مزدي بود كه خدا به خاطر جهاد خالصانه‌اش به او عطا كرد.
خانه پدري شهيد باصري در منطقه 17 قرار دارد. خانه‌اي كه اكنون پاركينگ آن تبديل به حسينيه حضرت زهرا(س) شده است. در آنجا ساعتي ميهمان عباس باصري برادر و فرخنده باصري مادر شهيد مي‌شويم. مادر بيمار است و نمي‌تواند زياد حرف بزند. با اين وجود در خصوص شهيدش مي‌گويد: پسرم تا پنج سالگي نمي‌توانست راه برود. خيلي دكتر بردم و خيلي نذر و نياز كردم تا اينكه خوب شد. نمي‌دانم چه حكمتي در زندگي او بود كه در مقاطع مختلف گره در كارش مي‌افتاد. بعدها كه ازدواج كرد، تا مدتي نمي‌توانست بچه‌دار شود. باز هم نذر و نياز كرديم تا خدا دو پسر به او و همسرش داد. يكي از نوه‌هايم 70 به دنيا آمد و ديگري متولد سال 73 است.
ورودي سال 59
عباس باصري برادر شهيد در ادامه از زندگي جهادي برادرش اينطور تعريف مي‌كند: حميد متولد سال 44 بود. موقع انقلاب 13 سال داشت. اما به قدر خودش فعاليت مي‌كرد. سال 59 ارتباطش را با سپاه آغاز كرد و از سال 61- 60 هم به جبهه رفت. مي‌توانم بگويم از وقتي كه پايش به جبهه باز شد، تا زماني كه جنگ ادامه داشت، حميد به جبهه مي‌رفت. چند بار هم مجروح شد. يكبار پرده گوشش پاره شد. بار ديگر روي مين رفت و پايش مجروح شد. اما جبهه و جنگ را رها نكرد. برادر شهيد خاطراتي را از دوران فعاليت‌هاي انقلابي حميد به خاطر مي‌آورد؛ زماني كه هر دو با هم در يك كتابخانه مشغول بودند و در سنين نوجواني فعاليت مي‌كردند. عباس باصري مي‌گويد: كوچك بوديم، اما با حرارت در تظاهرات ضد طاغوت شركت مي‌كرديم. برادرم دوستاني داشت به نام‌هاي اكبر قاصد، ابوالفضل احمدي و. . . كه هم سن و سال بودند و دوران انقلاب و جنگ را با هم فعاليت مي‌كردند. برخي از همين دوستان برادرم در دفاع مقدس به شهادت رسيدند.
گارد امنيت پرواز
بعد از پايان دفاع مقدس، شهيد حميد باصري عضو گارد امنيت پرواز مي‌شود و خدمت را در قالب ديگري پي مي‌گيرد. مادر شهيد مي‌گويد: من شش پسر و سه دختر دارم، در زمان جنگ غير از حميد پسران ديگرم هم به جبهه رفتند و حميد و يكي ديگر از برادرانش مجروح جنگ بودند. اما قسمت بود حميدم بماند و بعد از جنگ به شهادت برسد. مادر ادامه مي‌دهد: حميد جوان شوخ‌طبعي بود. هنوز بچه‌هاي ديگر تكه‌كلام‌هاي او را تكرار مي‌كنند. ارادت خاصي هم به ائمه اطهار و خصوصاً امام سجاد(ع) داشت و وقتي در مأموريت‌ها نگرانش مي‌شدم، مي‌گفت مادر هيچ اتفاقي برايم نمي‌افتد. اگر هم افتاد قسمت بوده و بايد راضي به رضاي خدا باشيم. فقط دو سال مانده بود حميدم بازنشسته شود كه شهيد شد. مي‌گفت اگر بازنشسته شدم، بچه‌ها را برمي‌دارم و به كربلا مي‌رويم. برادر هم مي‌گويد: شوخ‌طبعي حميد زبانزد بود. هر وقت مي‌خواهيم از او ياد كنيم يا خاطره‌اي از حميد به يادآوريم، ناخودآگاه به ياد صفا و شوخ‌طبعي‌اش مي‌افتيم. برادرم به پدر و مادرمان خيلي احترام مي‌گذاشت و سعي مي‌كرد هميشه دل آنها را به دست بياورد.
شهادت در شارجه
شهيد حميد باصري 21 بهمن ماه 1382 در سانحه‌اي كه براي يك فروند هواپيماي ايراني در فرودگاه شارجه اتفاق افتاد به شهادت رسيد. رزمنده‌اي كه چند سال از عمرش را براي پاسداشت ايران اسلامي در جبهه‌هاي دفاع مقدس گذرانده بود، عاقبت شهادت را جايي در آغوش كشيد كه هيچ كسي تصورش را نمي‌كرد. برادر شهيد مي‌گويد: حميد هميشه مي‌گفت در جنگ ويرانگري است. اما اگر در طرف حق باشي مي‌تواني با جنگيدن حق را به دست بياوري. حق دادني نيست، گرفتني است. برادرم با چنين ديدگاهي ماه‌ها در جبهه‌هاي جنگ حضور يافت. عمر و جواني‌اش را در مسير سخت جهاد سپري كرد و به نظر من شهادتش در شارجه امارات، مزدي بود كه خدا به خاطر جهاد خالصانه‌اش به او عطا كرد.
منبع: روزنامه جوان

مطالب مرتبط مجموعه :
آخرین مطالب سایت