اشک روضه امام حسین(ع) چهره شهید شفیعی را سالم حفظ کرده بود
راوی کتاب «شانزده سال بعد» گفت: در روضه امام حسین علیه السلام وقتی شهید شفیعی گریه می کرد، بر خلاف همه که اشک های خود را با چفیه پاک می کردند، اشک هایش را به صورت و بدن خود می کشید؛ بعد از گذشت شانزده سال از شهادتش، دیدم که جاهایی که ایشان اشک ها را می کشید، سالم مانده بود.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
تاریخ : چهارشنبه 1397/12/01 ساعت 08:57
حسین کاجی، راوی کتاب «شانزده سال بعد» در گفت و گویی اظهار داشت: شهید محمدرضا شفیعی با من دوست بود که در جبهه با هم بودیم.
وی با اشاره به خداحافظیشان در عملیات کربلای۴، فاصله افتادن بین او و همرزم شهیدش گفت: در این عملیات، او زخمی و به دست نیروهای عراقی اسیر شد.
مدیر موسسه حماسه ۱۷ افزود: شهید شفیعی در چهارم دیماه ۱۳۶۵ اسیر و به زندان بغداد برده شد. این شهید یک هفته بعد به مقام شهادت نائل آمد و پس از تأیید صلیب سرخ در قبرستان الکرخ دفن شد.
وی با اشاره به ۱۶ سال دوری خود با شهید شفیعی از زمان خداحافظی در عملیات کربلای۴ تا بازگشت پیکر مطهرش گفت: پس از ۱۶ سال، پیکر مطهر این شهید بزرگوار در مردادماه ۱۳۸۱ به کشور بازگشت و در گلزاش شهدای امام زاده علی بن جعفر علیه السلام به خاک سپرده شد.
کاجی افزود: زمانی که من جنازه این شهید بزرگوار را دفن می کردم، از آخرین دیده بوسی ما در شب عملیات کربلای۴ شانزده سال می گذشت، از این رو تصمیم بر این شد که نام این رمان، «شانزده سال بعد» نامگذاری شود.
وی با بیان این که من در این رمان تمامی صحبت ها و خاطره هایی که خودشان با من مطرح می کردند را نوشته ام، گفت: در این مسیر خاطرات مادر و دوستانش جمع آوری شد و در ۱۶ فصل این کتاب دوران کودکی، حضور در جبهه و عملیات هایی که با هم بودیم روایت شد.
حاج حسین کاجی افزود: زندگی ایشان در دوران اسارت نیز توسط دوستان این شهید در دوران اسارت و کسانی که با وی اسیر شده بودند، جمع آوری شد، چراکه برخی از این ها در بصره و بغداد و لحظه جان دادن در کنار او بودند.
وی ادامه داد: زمانی که من این شهید با دفن می کردم، مواجهه شدم با یک انگشتر عقیقی که به من داده بودند و قرار بود من آن را زیر زبانش بگذارم. وقتی کفن را کنار زده و لب و دهان را باز کردم، مشاهده کردم که اعضای بدن او همانند روزی که از او خداحافظی کرده بودم، سالم بود.
کاجی با بیان این که کل زندگی و حشر و نشر ما با این شهید در این کتاب شانزده سال بعد روایت شده است، گفت: بیشتر ماجرای این کتاب، لحظه دفن شهید است که در این کتاب هرچه گفته می شود، به این ماجرای محوری می رود و باز می گردد.
وی با اشاره به محبت خاص شهید شفیعی به اهل بیت علیهم السلام و اهتمام ایشان به عزاداری امام حسین علیه السلام گفت: این شهید، بانی روضه و میان دار عزاداری امام حسین علیه السلام بود.
این راوی دفاع مقدس ادامه داد: یکی از ویژگی های خاص ایشان این بود که شب ها که دور هم می نشستیم، قبل از این که بر حسب برنامه جبهه، ساعت ۱۰ شب خاموشی اعلام شود، یک ربع مانده به زمان خاموشی، بلند می شد و نور فانوس را کم می کرد و حسینم وای حسینم وای می خواند و من و شهید قاسمی هم اشعاری را می خواندیم.
وی درباره سالم ماندن پیکر شهید شفیعی بعد از ۱۶ سال گفت: وقتی این شهید بزرگوار گریه می کرد، بر خلاف همه که اشک های خود را با چفیه پاک می کردند، اشک هایش را به صورت و بدن خود می کشید؛ بعد از شانزده سال دیدم که جاهایی که ایشان اشک ها را می کشید، سالم مانده بود.
منبع: فارس