بیوگرافی هنری فورد، مؤسس کمپانی فورد(2)
بیوگرافی هنری فورد، مؤسس کمپانی فورد(٢)
هنری فورد در سال ۱۹۱۳، نخستین کارخانهی مونتاژ خودرو را تأسیس کرد. این کارخانه که هایلندپارک نام داشت، ۱۳ هزار کارمند را به استخدام خود درآورد و با موفقیت خود، هنری فورد را به اوج رساند.
شکست در حوزهی سیاسی
در سال ۱۹۱۸، وودرو ویلسون از هنری فورد خواست تا از طرف حزب دموکرات میشیگان کاندید سناتوری پارلمان آمریکا شود. در آن زمان، آمریکا دوران جنگ را سپری میکرد و اگر چه فورد خود را به عنوان یک نامزد صلحطلب معرفی کرده بود، ولی نتوانست اعتماد سیاسی مردم را جلب کند و عرصهی انتخابات را به نامزد دیگری به نام ترومن نیوبری واگذار کرد.
در ادامهی سال ۱۹۱۸، ۲ سال پس از اینکه دو تن از سهامداران اصلی شرکت فورد دادخواستی مبنی بر اینکه او حقوق سهامداران را رعایت نمیکند، علیه او تنظیم کردند، هنری فورد از مقام خود کنارهگیری کرد و پسرش ادسل فورد جای او را گرفت. یک سال بعد، هنری فورد اعلام کرد که میخواهد کارخانهی جدیدی تأسیس کند و مدل تکمیلشدهی T را در آن به خط تولید برساند. این ماجرا، باعث ترس سهامداران شرکت فورد شد؛ بهطوریکه آنها تمام سهام خود را فروختند. بعداً مشخص شد که این حرکت هنری فورد، صرفاً سیاستی برای به دست آوردن کل سهام شرکت فورد بوده است. به اینترتیب خانوادهی فورد همهی سهام این شرکت را در اختیار گرفتند و اگر چه هنوز ادسل ریاست شرکت را به عهده داشت، ولی هنری فورد بود که تصمیمات اصلی شرکت را اتخاذ میکرد.
سیاستهای اشتباه فورد و پایان عصر مدل T
در اواسط دههی ۲۰، با ورود خودروهای رقیب به بازار، فروش مدل T رو به کاهش گذاشت. شرکت جنرال موتورز و دیگر خودروسازان رقیب برای مشتریان تسهیلات پرداختی مختلفی در نظر میگرفتند و اتومبیلهای خود را در رنگها و جلوههای متنوعی تولید میکردند. هنری فورد با وجود هشدارهای اکسل، حاضر نبود اتومبیلهایش را در رنگ دیگری به جز سیاه تولید کند و معتقد بود امکانات فعلی مدل T کامل و کافی است. به اینترتیب جنرال موتورز توانست بازار خودرو را در دست بگیرد و برند فورد را از دور خارج کند.
مدل A دومین پیروزی بزرگ فورد
در سال ۱۹۲۶، هنری فورد که سرانجام متوجه شده بود باید به فکر تولید یک اتومبیل برتر دیگر باشد، کارخانههای خود را برای مدتی تعطیل کرد و زمانی را به طراحی و فراهم کردن مقدمات تولید اتومبیل جدید خود گذراند. او پروژهی جدید خود را با تمرکز زیاد بر تقویت موتور، شاسی و دیگر نیازهای مکانیکی اتومبیل شروع کرد و طراحی بدنه را به ادسل سپرد.
نتیجهی این عملیات، در دسامبر ۱۹۲۷ تحت نام مدل A به بازار معرفی شد که بسیار موفقیتآمیز بود. هنری فورد پذیرفت که هر سال، یک تغییر مفید در سیستم اتومبیلهای خود ایجاد کند؛ سیاستی که جنرال موتورز پیش از او در پیش گرفته بود و تا به امروز هم تولیدکنندگان اتومبیل به آن پایبند هستند.
هدف هنری فورد از ابتدای ورود به صنعت خودروسازی، این بود که بتواند کارخانهای بسازد که تمام مراحل تولید، مهندسی و قطعات را بدون نیاز خارجی در خود کارخانه به انجام برساند. با رسیدن به همین هدف بود که او توانست به یکی از موفقترین و مؤثرترین خودروسازان جهان تبدیل شود
در مدل A برای اولین بار از لوگوی آبی معروف فورد استفاده شد. بهعلاوه این خودرو اولین مدلی بود که از مجموعهی استاندارد کنترل راننده با کلاچ و پدال ترمز، دریچهی کنترل بنزین و اهرم دنده استفاده میکرد. یکی دیگر از ویژگیهای مدل A استفاده از شیشهی ایمنی در جلوی اتومبیل بود. هنری فورد به حسابداران اعتقادی نداشت. او پس از عرضهی مدل A به ثروت هنگفتی رسید؛ بدون اینکه حتی یکبار اجازه دهد شرکتش زیردست حسابرسان بررسی شود. مدل A بعدها در چندین سبک تولید شد: کوپه (لوکس و استاندارد)، کوپه اسپرت، کوپه رودستر، فیتون (لوکس و استاندارد)، فوردور (با ۳ پنجره)، تودور سدان (لوکس و استاندارد)، ویکتوریا، استیشن واگن و حتی تاکسی.
ادامهی فعالیتهای خودروسازی
هنری فورد پس از موفقیت مدل A، فعالیت خود را در توسعهی موتور و طراحی اتومبیلهای دیگر ادامه داد. اولین قدم مهم او پروژهی موتور V8 بود. V8 بهعنوان قدرتمندترین موتور سال ۱۹۳۲ شناخته شد و تا ۲۵ سال تولید و فروش آن ادامه داشت.
در سال ۱۹۳۶، او لینکلن زفیر را تولید کرد، که در ردهی اتومبیلهای لوکس جای میگرفت. هر چند در طول دوران جنگ جهانی دوم، تولید این خودرو متوقف شد. در سال ۱۹۳۸، هنری فورد اتومبیل فورد مرکوری را با این هدف که فاصلهی اتومبیلهای پیشین خود را با لینکلن لوکس و گرانقیمت پر کند، تولید کرد. مرکوری از موتور V8 استفاده میکرد و ظاهری زیبا و قیمت متعادلی داشت. طراحی این مدل هم توسط ادسل فورد انجام شده بود.
چرا هنری فورد تاجر و سرمایهدار موفقی بود؟
هدف هنری فورد از ابتدای ورود به صنعت خودروسازی، این بود که بتواند کارخانهای بسازد که تمام مراحل تولید، مهندسی و قطعات را بدون نیاز خارجی در خود کارخانه به انجام برساند. با رسیدن به همین هدف بود که او توانست به یکی از موفقترین و مؤثرترین خودروسازان جهان تبدیل شود. او با قرار گرفتن در اولین جایگاه خط تولید صنعتی، مهندسی موتور، تولید انبوه، توجه به دستمزد کارگران و حفظ رفاه آنها و همچنین سرمایهگذاریهای ریسکپذیر خود، عنوان شایستهترین تاجر آمریکا را به دست آورد. او از خطر کردن نمیترسید و در زمانهای مناسب، به عرصههای دیگر تکنولوژی (مثل صنعت ساخت هواپیما) نیز روی میآورد.
ادامه دارد...منبع: زومیت - پویش پورمحمد