آیین های چهارشنبه سوری در شهرهای مختلف ایران
آیین های چهارشنبه سوری در شهرهای مختلف ایران
دفع شر و بلا، برآورده شدن آرزو و جشن پذیرایی از بهار، در چهارشنبه آخر سال،همه آن چیزی است که از گذشته تا امروز فرصتی فراهم کرده تا با نگاهی متفاوت پا در سال جدید بگذاریم.
بخش گردشگری تبیان
این روزها همه در تدارک جشنی هستند از جنس سرور و شادی در چهارشنبه ای با عنوان چهارشنبه سوری که ریشه در آداب و رسوم کهن ما ایرانی ها دارد، آیینی که هر گوشه از آن دارای ماهیتی است و ما را به گذشته پیوند می زند.
این آیین، سالانه که در آخرین سه شنبه سال خورشیدی برگزار می شود و نماد و سمبل آن آتش و پریدن از روی آن است، ریشه ای به بلندای تاریخ دارد، چرا که در گذشته های دور در هر کوی و برزن، عده ای گرد آتش جمع می شدند و این ترانه را زمزمه می کردند که 'سرخی تو از من، زردی من از تو'
اما امروز و با تغییر شرایط ، برگزاری این آیین رنگ و بوی دیگری به خود گرفته است که البته چاشنی ترس و وحشت در استفاده از مواد آتش زا باعث شده تامل در ریشه تاریخی و کهن آیین چهارشنبه سوری مغفول واقع شود.
جشن سرور و شادی از زمان های دور در ایران مرسوم بوده که مرور مراسم و آیین های کهن به ویژه جشن چهارشنبه آخر سال می تواند به بهره گیری از این سنت ها برای رقم زدن لحظاتی شاد و مفرح به دور از هرگونه تنش و اضطراب کمک کند.
ظهور آتش بازی
آتش بازی در شب چهارشنبه سوری در زمان ناصرالدین شاه و به وسیله فرانسوی ها در ایران رواج پیدا کرد. در ابتدا فقط برای سرگرمی شاه این نمایش انجام می شد، پس از آن مردم هم در این سرگرمی سهیم شدند و دستور نمایش آن در میدان توپخانه صادر شد و مردم در آن جا به تماشای آتش بازی می ایستادند و کم کم به شکلی که امروزه اجرا می شود، درآمد.
بوته افروزی
در گذشته، رسم بر این بود که پیش از پریدن آفتاب، هر خانواده بوته های خار و گزنی را که از پیش فراهم کرده اند روی بام یا حیاط خانه و یا در گذرگاه در سه یا پنج یا هفت 'گله' کپه می کنند.
با غروب آفتاب و نیم تاریک شدن آسمان، زن و مرد و پیر و جوان گردهم جمع می شوند و بوته ها را آتش می زنند. در این هنگام از بزرگ تا کوچک هر کدام سه بار از روی بوته های افروخته می پرند، تا مگر ضعف و زردی ناشی از بیماری و غم و محنت را از خود بزدایند و سلامت و سرخی و شادی را به هستی خود ببخشند. مردم در حال پریدن از روی آتش این ترانه را می خوانند: 'زردی من از تو ، سرخی تو از من '
ایرانیان همچنین عقیده دارند که با افروختن آتش و سوزاندن بوته و خار، فضای خانه را از موجودات زیانکار می پالایند و دیو پلیدی و ناپاکی را از محیط زیست دور و پاک می سازند. برای این که آتش آلوده نشود خاکستر آن را در سر چهارراه یا در آب روان می ریزند تا باد یا آب آن را با خود ببرد.
از آنجا که مردم معتقد بودند خاکستر چهارشنبه سوری، نحس است، زیرا مردم هنگام پریدن از روی آن، زردی و ییماری خود را، از راه جادوی سرایتی، به آتش می دهند و در عوض سرخی و شادابی آتش را به خود منتقل می کنند، در هر خانه زنی خاکستر را در خاک انداز جمع می کند، و آن را از خانه بیرون می برد و در سر چهار راه، یا در آب روان می ریزد.
در بازگشت به خانه، در خانه را می کوبد و به ساکنان خانه می گوید که از عروسی می آید و تندرستی و شادی برای خانواده آورده است. در این هنگام اهالی خانه در را به رویش می گشایند. او بدین گونه همراه خود تندرستی و شادی را برای یک سال به درون خانه خود می برد.
ایرانیان همچنین عقیده دارند که با افروختن آتش و سوزاندن بوته و خار، فضای خانه را از موجودات زیانکار می پالایند و دیو پلیدی و ناپاکی را از محیط زیست دور و پاک می سازند. برای این که آتش آلوده نشود خاکستر آن را در سر چهارراه یا در آب روان می ریزند تا باد یا آب آن را با خود ببرد.
گرد آوردن بوته، آتش زدن و پریدن از روی آن و گفتن عبارت 'زردی من از تو، سرخی تو از من' شاید مهمترین اصل شب چهارشنبه سوری است. اما در سال های اخیر این رسم جایش را به ترقه بازی و استفاده از مواد محترقه و منفجره خطرناک داده است و درست برخلاف گذشته که از این آیین، عافیت و سلامت طلب می کردند، امروز با مواد آتش زا تندرستی و سلامتی با یک غفلت نه تنها در سال جدید گاه تا آخر عمر از دست می رود.
مراسم دیگری مانند کوزه شکنی، فال گوش نشینی، آش نذری پختن، آب پاشی، بخت گشایی دختران، دفع چشم زخم ها، کندر و خوشبو، قاشق زنی، فال گرفتن نیز از دیگر آیین های جذابی است که در گذشته چاشنی سور و شادی مردم در چهارشنبه آخر سال بوده است.
تحریف آیین چهارشنبه سوری
یافته های پژوهشی نشان می دهد که تمامی آیین ها و یادمان هایی که مردم ایران در هنگامه های گوناگون برپا می داشتند و بخشی از آنها همچنان در فرهنگ این سرزمین پایدار شده است، با منش، اخلاق و خرد نیاکان ما در آمیخته بود و در همه آنها، اعتقاد به پروردگار، امید به زندگی، نبرد با اهریمنان، در قالب نمادها، نمایش ها و آیین های گوناگون نمایشی گنجانده شده بود.
رفتارهای مغایر با عرف و منش جامعه نظیر آنچه که امروزه تحت نام چهارشنبه سوری شاهد آن هستیم، استفاده از مواد منفجره و آتش زا و در حقیقت شادی و تفریحی از نوع خطر و اضطراب در هیچ کدام از این آیین ها دیده نمی شود.
چهارشنبه سوری در برخی شهرهای ایران
در تهران قدیم، بوتههای خشک را از بیابانهای اطراف جمع میکردند و با شتر به شهر میآوردند و در محلات مختلف میچرخاندند. پس از غروب خورشید، بوتههای خشک و اسباب و اثاثیه کهنه و شکستهای را که پس از خانهتکانی بیرون گذاشته شده بود جمع میکردند و با آنها آتشی درست میکردند که همه باید از روی آن میپریدند و میخواندند: «سرخی تو از من، زردی من از تو.» فشفشه و هفت ترقه هم بود اما از بمبها و نارنجکهای دستی که نوجوانان امروزی میسازند و با انفجار آنها شیشههای ساختمانها به لرزه میافتد، خبری نبود!
شیراز
در شیراز به دو شب چهارشنبهسوری گفته میشود: یکی چهارشنبه آخر ماه اسفند (چهارشنبه آخر سال) و دیگری چهارشنبه آخر ماه صفر.
با توجه به ارادتی که شیرازیان به حافظ دارند، در شب چهارشنبه سوری دورهم جمع شده و از دیوان حافظ فال میگیرند.
شیرازیان چهارشنبه آخر سال را همانند دیگر شهرهای کشور چهارشنبه سوری میگویند و غروب سه شنبه مرسوم است که هفت کپه و یا سه کپه خار تهیه میکنند. آنها را آتش زده و از آتش میپرند و میگویند: زردی من از تو ، سرخی تو از من.
در قدیم برخی از زنان و دختران شیراز به سعدیه رفته و در آب حوض ماهی آبتنی میکردند و با جام دعا و چهل کلید آب به سر میکردند. این کار به خاطر سلامتی انجام میشد.
همچنین رسم است که دختران دم بخت در این شب برای بخت گشایی به زیارت حضرت احمد بن موسی شاهچراغ (ع) میروند. شاه چراغ (ع) از امامزادههای واجبالتکریم است. مردم شیراز نیز به شاه چراغ علاقه زیادی دارند و شب زیارتی شاه چراغ شب جمعه است.
فال گوش ایستادن در چهارشنبه سوری نیز نزد زنان شیرازی مرسوم است و زنی که بخواهد فال گوش بایستد چادر سر کرده، نیت میکند و در گوشهای در کوچه میایستد و بر اساس گفته عابران تفال میزند. اگر گفته را مطابق میلش دید، خود را به مراد رسیده میداند.
فال گوش ایستادن در چهارشنبه سوری نیز نزد زنان شیرازی مرسوم است و زنی که بخواهد فال گوش بایستد چادر سر کرده، نیت میکند و در گوشهای در کوچه میایستد و بر اساس گفته عابران تفال میزند. اگر گفته را مطابق میلش دید، خود را به مراد رسیده میداند.
رسم است که بعضی از زنان برای برآورده شدن حاجت در زیر منبر مسجد جامع شیراز حلوا درست میکنند. به این منبر، مرتضی علی میگویند.
از جمله مراسم دیگری که شیرازیان دارند پخت آشی است به نام 'آش ابودردا'؛ بعضی معتقدند که وسایل اولیه این آش باید حتما از راه گدایی تامین شود. این آش را هم به خاطر درمان بیماری و هم به خاطر بخت گشایی میپزند.
در شب چهارشنبه سوری در شیراز رسم است که دختران دم بخت ابریشم هفت رنگ به کمر بسته و صبح روز چهارشنبه کودک نابالغی را وامیدارند که ابریشم را باز کند به این نیت که گره از بختشان باز شود.
باز رسم است در شیراز دخترهای بخت بسته به محل معروفی به نام 'خانه سید ابوتراب' که در داخل شهر در کوچه 'شیشهگرها' واقع شده است میروند و زیر درخت کهنسالی که در آن خانه وجود دارد حلوا میپزند و بین فقرا تقسیم میکنند و از صاحب آن خانه یعنی 'سید ابوتراب' که گویا سید بزرگواری بوده و ششصد سال قبل از این میزیسته و صاحب کرامت بوده حاجت میخواهند.
در این شب شیرازیان 'بوخوش اسفند' را در آتش میریزند که خانه را معطر کند. بوی 'بوخوش' خاصیت گندزدایی هم دارد و از گذشتههای دور مورد توجه مردم بوده است.
ازجمله خوردنیهایی که شب چهارشنبه سوری شیرازیها میل میکنند آجیل چهارشنبه سوری است که بدان آجیل شیرین هم میگویند. این آجیل مخلوطی است از کشمش، نخودچی، مغز بادام، مغز گردو، انجیر، مویز، توت خشک، کنجد بوداده، شاهدانه، تخمک یا تخمه، گندم برشته، قصب، خارک (نوعی خرمای خشک) و قیسی.
گیلان
در آخرین سهشنبه سال، در گیلان هم مانند سایر استانها آیینهای خاصی اجرا میشود و در این شب اسپند و کندر و گلاب و شمع حتما باید در خانه باشد.
اسپند و کندر را دود میکنند، گلاب را به صورت خود میزنند و شمع را به نیت روشنایی روشن میکنند.
گیلانیها خاکستر آتشافروز شب چهارشنبهسوری را صبح چهارشنبه پای درختها میریزند و معتقدند که درخت ها بارور میشوند و کسانی که قصد زیارت اماکن متبرکه را دارند به نیت سفر از خانه خارج میشوند.
آجیل مخصوص چهارشنبه سوری هم که در همه جای ایران مرسوم است، فلسفه عمیقی دارد. اجزای این آجیل رنگارنگ و زیبا همه از دانههای خودردنی و رستنیهایی است که بیش از هزاران سال پیش از زمین و طبیعت میگیرد. در واقع مجموعه آجیل چهارشنبه سوری طبقی است آراسته از هدایا و دهشهای خاک که رابطه انسان و طبیعت را تایید و تاکید میکند.
در بسیاری از ایلها و نیز در نقاط کوهستانی ایران از جمله دهکدههای کوهستانی گیلان و مازندران که به آداب و سنن ایرانیان باستان دلبستگی بیشتری دارند، در استقبال از سال نو، مراسم آتشافروزی را در شب چهارشنبه برگزار میکنند. دور ریختن وسیلههای کهنه و فرسوده زندگی در اغلب مناطق ایران معمول است. رسم کوزه شکستن یا کوزه پرت کردن به کوچه به نیت دور کردن بلا در همه ایران عمومیت دارد.
در گیلان دختران دمبخت را غروب چهارشنبهسوری با جارو میزنند و از خانه بیرون میاندازند به این امید که تا سال بعد ازدواج کنند.
مازندران
رسم چهارشنبه سوری در مازندران با برپایی هفت بوته آتش به نشانه هفت فرشته و امشاسپند اجرا میشود و مردم باور دارند که آتش تطهیرکننده است و بدی و مرگ را میسوزاند.
مردم مازندران سرخی آتش را نشانه سلامت و گرمایش را زندگی بخش میدانند.
صدای برخورد قاشق و کاسه نیز نشان دهنده شروع مراسم قاشقزنی است و دختر و پسر با پوشیدن چارقد و چادر در کوچهها قاشقزنی میکنند و میگویند: 'ای اهل محل، اهل در این منزل شگون امشب است، هدیه بریزید داخل پیمانه و کاسه.'
مردم در هنگام پریدن از آتش با این عبارتها با آتش سخن میگویند: 'زردی من از تو، سرخی تو از من، سرخی آتش مال ما، زردی ما مال شما، چهارشنبهسوری میکنیم، سینه بلوری میکنیم. گل چهارشنبه سوری، درد و بلا رو ببری' سپس آش 'چهل گیاه' میپزند که دوا و درمان است.
صدای برخورد قاشق و کاسه نیز نشان دهنده شروع مراسم قاشقزنی است و دختر و پسر با پوشیدن چارقد و چادر در کوچهها قاشقزنی میکنند و میگویند: 'ای اهل محل، اهل در این منزل شگون امشب است، هدیه بریزید داخل پیمانه و کاسه.'
در هنگام غروب دختران دم بخت به کوچهها میروند و در پشت پنجره یا دکه کسب فال گوش میایستند تا ببینند پدری با دخترش چه میگوید، آن سخن را به فال خوب یا بد ازدواج خود تعبیر میکنند.
استان مرکزی
یکی از آیینهای ایرانی که سالیان بسیار طولانی در قلمرو فرهنگی ایران برگزار شده است، آیین چهارشنبهسوری است؛ به عبارت دیگر گستره برگزاری جشن چهارشنبهسوری، حوزه حضور فرهنگ ایرانی را نشان میدهد.
در بسیاری از روستاهای استان مرکزی رسم بر این است که جوانانی که نامزد دارند از روی بام خانه دختر، شال خود را پایین میاندازند و دختران در گوشه شال، شیرینی و تخمه میپیچند. این رسم را شالاندازی میگویند.
از دیگر رسمهای چهارشنبه سوری، مراسم قاشق زدن است که مردم و بعضا کودکان کاسه و قاشق را به هم کوبیده و در پشت در نهان میشوند و صاحبخانه نیز تخممرغ یا تنقلاتی داخل کاسه میگذارد.
آشتیان
در آشتیان از توابع استان مرکزی، مرسوم است که کوزهای خالی را از بالای بام در شب چهارشنبه سوری به پایین میاندازند. اهالی این کار را به این نیت انجام میدهند که قضا و بلای خانه و اهل آن با شکستن کوزه از خانه بیرون برود.
در آشتیان از توابع استان مرکزی، مرسوم است که کوزهای خالی را از بالای بام در شب چهارشنبه سوری به پایین میاندازند. اهالی این کار را به این نیت انجام میدهند که قضا و بلای خانه و اهل آن با شکستن کوزه از خانه بیرون برود.
از دیگر رسمهایی که در شب چهارشنبه سوری در آشتیان مرسوم است، رسم قاشق زنی است که در این رسم عمدتا دختران، چادری به سر کرده و بر در خانه اهالی محل رفته و با قاشق به کاسه میکوبند. صاحب خانه که مقصود آنان را خوب میداند، به آنها آجیل و شیرینی میدهد.
فالگوش ایستادن به وسیله دختران دم بخت نیز در غروب چهارشنبه سوری بین اهالی آشتیان مرسوم است.
آذربایجان
خرید چهارشنبه آخر سال از جمله سنتهای قدیمی مردم تبریز در این روز محسوب میشود.
کودکان نیز چهارشنبه سوری را به خاطر ترقهها، آتش افروختنها و خریدهایش دوست دارند. چرا که بخشی از خرید سنتی این روز مخصوص کودکان است و مردم برای بچههای خود اسباببازی میخرند. پسربچهها به خرید (ماشون) ماشین اسباببازی و تفنگ علاقه زیادی نشان میدهند و اکثر دختر بچهها اسباب بازی چهارشنبه آخر سال را 'قولچاخ' یعنی عروسک میخرند.
خانمهای خانهدار هم به خرید 'آینا و دراخ' (یعنی آیینه و شانه) و همچنین 'سوپورگه' (یعنی جارو) میپردازند و میخواهند سال جدید را با آیینه و جارو و شانه جدید آغاز کنند.
سخن آخر
برگزاری آیین چهارشنبه سوری صرف نظر از حوادث و خطراتی که ممکن است به دلیل شیوه های اشتباه رایج در جامعه برای گذراندن لحظاتی شاد به دنبال داشته باشد، یک سنت کهن است که باید به آن از دریچه ای دیگر نگریسته شود تا باورها و اعتقادات گذشتگان در گذر ایام دستخوش تغییر و دگرگونی نشود.
تلفیق آیین های کهن با وسایل و ابزارهای مدرن می تواند ضمن حفظ آداب و رسوم گذشته، راهی برای رقم زدن لحظاتی شاد و مفرح بویژه در آغاز استقبال از فصل بهار و جشن طبیعت باشد به شرط آنکه طرحی نو در اندازیم.
منبع : ایرنا