نامه ای که آغازگر جنگ شد!

پیش از شروع جنگ صفین، نامه هایی میان امام علی علیه السلام و معاویه بن ابوسفیان رد و بدل شد. دانستن محتوای نامه ها پیش از وقوع جنگ، ما را با فضای تاریخی آن، آشنا می سازد.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

نامه ای که آغازگر جنگ شد!(1)

پیش از شروع جنگ صفین، نامه هایی میان امام علی علیه السلام و معاویه بن ابوسفیان رد و بدل شد. دانستن محتوای نامه ها پیش از وقوع جنگ، ما را با فضای تاریخی آن، آشنا می سازد.

فرآوری: محمد باعزم- بخش تاریخ و سیره معصومین تبیان

حکمت نگارش نامه ها

پیش از پرداختن به نامه هایی که میان معاویه بن ابوسفیان و امام علی علیه السلام، رد و بدل شد، بایستی حکمت نامه نگاری ها و پاسخ هایی که از جانب امام داده می شد را دانست. معاویه بن ابوسفیان جنگ تبلیغاتی علیه امام علی را مدت های زیادی بود که آغاز کرده بود و از هر ترفندی برای ضربه زدن به ایشان استفاده می کرد. جنگ روانی که معاویه علیه امام آغاز کرد، به جریان نامه نگاری ها نیز که در آن زمان به عنوان تنها ابزار اطلاع رسانی و فرهنگی دوران به شمار می رفت،کشیده شد. معاویه سعی داشت با زبان تهدید و ترس و نگارش نامه هایی با ادبیات متفاوت علاوه بر ایجاد ترس در جامعه پیرو امام، پیروان خویش را از دیدگاه خویش آگاه سازد و بدین ترتیب امام را شخصیت منفی و خود را شخصیت مثبت در جامعه مسلمین نشان دهد. ریشه این بحث نیز مربوط به زمانی است که امام سهل بن حنیف را به عنوان امیر به شام فرستاد و این خود واکنشی از جانب امیرالمومنین مبنی بر عدم تایید و بقای امارت شام به دست معاویه بن ابوسفیان شد و اختلافات از آن زمان اوج گرفت.

حکمت پاسخ گویی به نامه های او توسط امام علی علیه السلام نیز در مقابل همین هجمه های تبلیغاتی معاویه بود چرا که پیش گرفتن سیاست سکوت فرا روی امواج شکننده تبلیغاتی معاویه، به منزله تایید همه آن تهمت هایی بود که معاویه در نامه های خود علیه امام نگاشته بود. نامه ها و پاسخ هاى امام علیه السلام نه تنها معاویه را در تبلیغ حیله گرانه اش بر ضدّ امام علیه السلام ناكام كرد ، بلكه به سندى تاریخى در اثبات حقّانیّت امام علیه السلام تبدیل شد . از این رهگذر ، وى اندیشه ها را تابناك ساخت و مردم را بصیرت و هوشیارى بخشید ، به نیكوترین شیوه از خویش دفاع كرد، حجّت را بر معاویه و هواداران فریب خورده اش تمام كرد و براى تاریخ و آیندگان ، سندى حاوى گزارش رخدادها میان خود و معاویه بر جاى نهاد. او با این كار ، جانب احتیاط را نگاه داشت ؛ زیرا اجازه نداد معاویه هر گونه مى خواهد ، اهداف خویش از جنگ تبلیغاتى را پى گیرد.

نامه معاویه به علی علیه السلام

بسم اللّه الرحمن الرحیم. از معاویه بن ابی سفیان به علی بن ابی طالب. بعد از ثنای الهی!
تو بر برترین ایشان در اسلام و خیر اندیش ترین آنان در راه خدا گردنکشی کردی. و ما آن عصیان را در نگاه خشم آلود و گفتار ناهنجار و آههایی که از دل برمی کشیدی و در تأخیر تو از (بیعت با) آن خلفا دریافتیم (و می دیدیم) که به سان کشاندن حلقه در بینی (به قهر و جبر) کشانده می شدی، تا با اکراه با ایشان بیعت می کردی. پس از بیعت به هیچ یک از آنان بیش از پسر عمّت، عثمان حسد نمی بردی، در حالی که او به سبب خویشاوندی و دامادیش (با رسول اللّه  و باجناقی با تو) بیش از آنان استحقاق داشت که با وی چنان نکنی، با او قطع رحم کردی و نکوییهایش را زشت شمردی و مردم را بر ضدش برانگیختی و نهان شدی و چهره نمودی، تا آنکه گروهی بر او تاختند و سپاهی همدست بر ضدش نظام یافت و در حرم پیامبر خدا اسلحه به رویش کشیدند و در کنار تو، در یک محلّه، او را کشتند و تو بانگ و فریاد را از سرای او می شنیدی ولی به گفتار یا کردار خود هیچ دستی نجنباندی که شک و تهمت (مشارکت خود را در قتل او) از خویشتن دور کنی. صادقانه سوگند می خورم، اگر در ماجرای او موضعی می گرفتی و حتی یک بار کاری می کردی که گزند مردم (مهاجم) را از او باز داری، یک تن از ما هم تو را متهم نمی ساخت و (مردم) مخالفت و گردنکشیهای تو را بر ضد عثمان از یاد می بردند. گذشته از این هواداران عثمان از آن رو بر تو بدگمانند که تو قاتلان عثمان را پناه داده ای و اینک همانان یاران و دستیاران، و دست و بازو، و نزدیکان و راز نیوشان تو هستند. به من گفته اند که تو خود را از خون او بری می دانی، اگر راست می گویی دست ما را بر قاتلانش گشاده دار تا ایشان را بکشیم، آنگاه (برای بیعت با تو) ما شتابنده ترین [مردم] به سوی تو خواهیم بود. و گر نه تو و یارانت را جز شمشیر نسزد. سوگند به خداوندی که خدایی جز او نیست. ما در کوه و صحرا و بیابان و دریا در پی قاتلان عثمان بتازیم تا خداوند ایشان را (به دست ما) بکشد یا جانهای ما (بر سر این سودا) به خداوند پیوندد. و السلام.
شروع کننده جنگ و ارسال کننده نامه ها، ابتدا معاویه بن ابوسفیان بوده است و همانطور که ملاحظه کردید، دعوت کننده به جنگ، او بود. امام علی علیه السلام، پاسخ خود را به این صورت به او داده اند.(1)

نامه علی علیه السلام به معاویه بن ابوسفیان

بسم اللّه الرحمن الرحیم. از بنده خدا علی، امیر مؤمنان به معاویه بن ابی سفیان. اما بعد، آن مرد خولانی نامه تو را آورد که در آن محمد صلی اللّه علیه و آله و سلم را یاد کرده و از نعمتی که خداوند، از هدایت و وحی، بدو بخشیده سخن گفته بودی. سپاس خدای را که وعده او را راست آورد و پیروزی را برایش به کمال رساند  و دستش را بر کشورها گشود و بر دشمنان و بدگویان چیره اش کرد، او را بر کسانی از قوم خودش که بر او تاختند و کینه ورزیدند و دروغگویش خواندند و دشمنیها نشان دادند و بر بیرون راندن او و یاران [و خویشانش] همدست شدند و عرب را بر ضدش بر انگیختند و برای پیکار با او بسیج کردند و در کارش با نهایت سرسختی پای فشردند و عرصه را بر او تنگ ساختند، غالب فرمود و امر خدا، در حالی که بر همه آنان ناگوار بود، پیروز بر آمد، در حالی که، ای پسر هند، پافشارترین مردم در تحریک بر ضد او همان خاندان خود وی بودند و از قوم او آن که بدو نزدیکتر بود بیشتر لجاجت می کرد مگر آن کس که خداوند معصومش نگه داشته بود.(2)

پیش از شروع جنگ صفین، نامه هایی میان امام علی علیه السلام و معاویه بن ابوسفیان رد و بدل شد. دانستن محتوای نامه ها پیش از وقوع جنگ، ما را با فضای تاریخی آن، آشنا می سازد.

 به راستی روزگار نکته شگفتی را درباره تو از ماپنهان داشته بود، اینک تو خود آن را بروز دادی و رسوایی فزودی، آنجا که آغاز کردی تا نعمت خدای تعالی را در حق پیامبر خود صلی اللّه علیه و سلم و در مورد ما به خود ما خبر دهی، و چونان کسی گشتی که خرما به هجر (و زیره به کرمان) برد، یا کسی که استاد تیر اندازی خود را به مسابقه بخواند. و یاد کردی که خداوند از مسلمانان یاورانی برای او برگزید و به وسیله ایشان یاریش داد و آنان را به اندازه فضایلشان در اسلام، نزد او پایگاههایی بود و- ادعا کردی- برتر از همه ایشان در اسلام و نیکخواه ترین آنان نسبت به خدا و پیامبرش، آن خلیفه و جانشین آن خلیفه بوده اند. به جان خودم که پایگاه آنان در اسلام بزرگ است و لطمه بر آن دو، زخم سختی بر پیکر اسلام باشد، خدا آن هر دو را بیامرزد و به بهترین پاداشی جزاشان دهد. و نوشتی که عثمان در فضل، سومین فرد بود. اگر عثمان نیکوکار بوده خدا در برابرنیکیش به او پاداش خواهد داد و اگر بدکار بوده پروردگار بسیار آمرزنده ای را خواهد دید که بزرگی هیچ گناهی بیش از گستردگی و شمول بخشش و آمرزش او نیست. به حقّ خدا، مرا امید چنان است که آنگاه که خداوند به مردم به اندازه فضایلشان در اسلام و نیکخواهی ایشان نسبت به خود و پیامبر خود نصیبی عطا فرماید، سهم ما بیشتر باشد. همانا وقتی محمد صلی اللّه علیه و سلم مردم را به ایمان به خدا و یکتاپرستی دعوت کرد ما- اهل بیت- نخستین کسانی بودیم که به او ایمان آوردیم و آنچه آورده بود تصدیق کردیم و سالها بر همان اعتقاد بودیم، در صورتی که در ربع مسکون (و بر پهنه زمین) هیچیک از اعراب، جز ما ایمان نیاورده بودند، پس قوم (قریش) خواستند پیامبرمان را بکشند و ریشه ما را بر کنند و بار اندوهها را بر دلمان نهند و کارهای ناروا با ما کردند و ما را از خوراکی گوارا و نوشیدن جرعه ای زلال باز داشتند و بیم و ترس را به ما ارزانی داشتند و بر ما دیده بانان و جاسوسان گماشتند و ما را به رفتن بر کوهساری سخت و ناهموار ناگزیر کردند و آتش جنگ را بر (ضد) ما برافروختند و میان خود پیمانی نوشتند که با ما نخورند و نیاشامند و همسری و خرید و فروش نکنند و دست به دستمان نسایند و امانمان ندهند مکر آنکه پیامبر صلی اللّه علیه و آله و سلم را به ایشان سپاریم تا او را بکشند و بدو مثل زنند (که عبرت دیگران باشد) و ما از ایشان جز از موسم حجی تا موسمی دیگر امان نداشتیم (و امان فقط منحصر به ایام حج بود)، پس خداوند ما را بر حمایت از او و دفاع از حریم و نگهداشت حرمت او و نگهبانی از او، با شمشیرهای خود، در تمام ساعات هولناک شبانه روز  مصمم داشت، مؤمن ما از این پایمردی امید ثواب داشت و کافرمان نیز به سبب خویشی و ریشه دودمانی خود از او حمایت می کرد.(3)


پی نوشت ها:
(1).پیکار صفین، ج2، ص150
(2).وقعه صفین، ج2ص109 
(3). علی از زبان علی، ص38

 

در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.
مطالب مرتبط مجموعه :
آخرین مطالب سایت