بازیگران و فضای مجازی

امیر جعفری که این روزها فیلم های «بیگانه» و «سیزده» را بر پرده سینماها دارد درباره فعالیت در شبکه های مجازی حرف های جالبی زده که می خوانید
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

بازیگران و فضای مجازی


امیر جعفری که این روزها فیلم های «بیگانه» و «سیزده» را بر پرده سینماها دارد درباره فعالیت در شبکه های مجازی حرف های جالبی زده که می خوانید

*الان یك موج ستاره ستیزی بویژه در شبكه های اجتماعی راه افتاده كه انگار خیلی ها دوست دارند با مخالفت خوانی ،‌حال بازیگر را بگیرند.

اصلا هنر ستیزی آمده. حتی بین خود اهالی سینما این ستیز دیده می شود.

*برایت پیش آمده كه كسی قصد حال گیری داشته باشد؟

معمولا كسانی كه در اینستاگرام فحش می دهند ، هویت و اسم مشخصی ندارند. یك سری هم هستند كه مودبانه نظرشان را بیان می كنند. چند روز پیش یك نفر پست گذاشته بود كه « «بیگانه» را دوست نداشتم؛ بازی مارلون براندو بسیار بهتر از شما بود.» من حتی زیر كامنتش تشكر كردم كه وقت گذاشتی و فیلم را دیدی.

*از طریق شبكه های مجازی و بویژه اینستاگرام ارتباطت با مخاطب شكل می گیرد؟ فیدبكی كه می خواهی از این طریق بدست می آوری؟

اره خب. مثلا از طریق همین پست هایی كه می گذارم متوجه می شوم مردم مثلا «بیگانه» را بیشتر دوست دارند یا «سیزده» . یا وقتی پست «شكلك» را می گذارم متوجه می شوم مردم هنوز دوست دارند این تئاتر اجرا شود.

*همه كامنت ها را می خوانی؟

بله.

*و جواب نمی دهی مگر این كه خیلی مهم باشد.

خب نمی شود به همه شان جواب داد.

*ولی تعداد زیاد كامنت ها خوشحالت می كند.

ترغیبم می كند كه كار بهتری بكنم و ببینم عكس العمل آن ها در برابر كاری كه می كنم چیست. مثلا به عنوان یك هنرمند دوست دارم درباره مصرف آب كاری بكنم كه آقا این مساله ملی است و ربطی به هیچ دولتی ندارد . همین كه بتوانم روی چهار نفر تاثیر بگذارم برایم خوشایند است. یا مثلا همین كه عكس خانوادگی ام را می گذارم منظورم این است كه ما هم خانواده داریم و مثل بقیه زندگی می كنیم و فكر نكنید تافته جدا بافته هستیم. البته من كه خیلی فعال نیستم و هفته ای یك بار پست می گذارم .

*معایبی هم دارد.

بله. یكی از معایب این است كه تو هر لحظه در دسترسی. هر لحظه در معرض دیدی. هر لحظه هر كس بخواهد تو را با یك سرچ پیدا می كند و به قول تو بخواهد عقده گشایی كند ، فحش هم می دهد بدون توجه به این كه ممكن است خانواده ات آن را بخواند. ولی دیده ام كسانی كه این چیزها را ندارند ،‌راحت تر زندگی می كنند. من خودم یك دوره هر روز همه روزنامه های مورد علاقه ام را می خریدم الان شاید هفته ای دو بار این كار را می كنم. بعضی وقت ها می بینم فلان بازیگر روی بیست تا پست گذاشته ؛‌ پیش خودم می گویم تو كی وقت كردی مطالعه كنی؟ فیلم و تئاتر ببینی؟ این یك تلنگر به من می زند كه خیلی غرق نشوم. واقعا مشغول شدن زیاد تو را از مطبوعات ،‌مطالعه ،‌نقدهای خوب كه ممكن است در فیس بوك و اینستاگرام نباشد دور می كند. ضمن این كه به شخصه روزنامه خواندن هنوز برایم لذت بخش تر است.

بعضی وقت ها می بینم فلان بازیگر روی بیست تا پست گذاشته ؛‌ پیش خودم می گویم تو كی وقت كردی مطالعه كنی؟ فیلم و تئاتر ببینی؟ این یك تلنگر به من می زند كه خیلی غرق نشوم. واقعا مشغول شدن زیاد تو را از مطبوعات ،‌مطالعه ،‌نقدهای خوب كه ممكن است در فیس بوك و اینستاگرام نباشد دور می كند. ضمن این كه به شخصه روزنامه خواندن هنوز برایم لذت بخش تر است.

*واكنشت به كامنت های منفی چیست؟

اگر كسی فحش بنویسید واقعا حالم بد می شوم. می گویم مگر من چه كرده ام كه فحشی می دهی.

دلتنگ نقش های برون ریز

جعفری در این گفت و گو نظرش را درباره چند نقش کارنامه اش بیان کرده است:

*همچنان معتقدی عطای«زیر هشت» شاه نقشت در تلویزیون است؟ پس «میوه ممنوعه» كجای كارنامه ات قرار می گیرد؟

ببین دو تا چیز كاملا متفاوت است... الان اتفاقا دلم برای نقشی مثل «میوه ممنوعه» لك زده . الان دوست دارم برون ریزی كنم ؛‌ الان امیر جعفری نیاز دارم كه صحنه را بدرد! دنبال همچین نقشی می گردم. «میوه ممنوعه» این را برای من داشت ؛‌قاطی می كرد ، سر وصیت نامه پدر ‌رجز خوانی داشت ، برادرش را با كمربند زد ، سراغ مادر رفت ،‌ترمز دستی كشید و ... الان دلم برای همچین نقشی لك زده ؛‌هم طنز داشت ،‌هم شیرین بود ،‌هم جدی بود ، هم بهش حق می دادی هم ازش بدت می آمد ،‌هم با جمله هاش حال می كردی... كلا اطرافت این آدم را زیاد می بینی.

*جنس كاراكترت در «پستچی سه بار در نمی زند» هم برون ریزی داشت؟ این جنس نقش ها راضی ات نمی كند؟ چون بیشتر نمایش بود.

این را در نمایش «شكلك» كار كردم. یك شخصیت برون ریز كه می رقصد ، آواز می خواند ، معركه گیری می كند ،‌كتك می زند ، كتك می خورد، داد می زند ،‌گریه می كند ... الان نقشی كه در «پاییز» دارم در همین مایه است. ولی مدت ها است این را در تصویر نداشتم.

*ولی در «پستچی ... » نمایشی بودن بازی معلوم است.

خوب نكته ای را گفتی . این شخصیت ها خودشان ،‌خودشان را هم بازی می كنند. خوشحالم كه این جمله را گفتی چون معنی اش این است كه من نقش را درست بازی كرده ام. اتفاقا شخصیت واقعی اش زمانی است كه یك آن از خواب بیدار می شود یا با مهوش صحبت می كند و ... ولی «میوه ممنوعه» را زندگی كردم.

*عطای «زیر هشت» را چی؟

همیشه از بچگی این شخصیت را دوست داشتم ؛‌یك شخصیت تنهای مظلوم . نمی دانم شاید به خاطر محلی بود كه در آن بزرگ شدم یا فیلم هایی كه می دیدم ... خیلی دوست داشتم یك كاراكتر این مدلی ِتك و تنها بازی كنم.

*همچین آدمی را دیده بودی؟

آره. همین الان هم رفیق این مدلی دارم. آدم هایی كه می خواهند به تنهایی حق خود را بگیرند ، حاضر است چهل سال برود زندان ولی حرفش را به كرسی بنشاند. منظورم آدم لمپن نیست.

*اتفاقا عطا عاشق است.

عاشق مادر، خواهر و دختری است كه می خواسته با او ازدواج كند. حتی وقتی دزدی می كند عذاب وجدان دارد اما به خاطر عشقش این كار را انجام می دهد. متاسفانه در نقدها فقط كارگردان ها دیده می شوند و نهایتا در خط آخر می نویسند و اما فلان بازیگر ... در حالی كه باید بازیگر نقد و نقاط ضعف و قوتش گفته شود.

*در «جیب بر خیابان جنوبی» من اصلا كاراكترت را دوست ندارم. معتقدم امیر جعفری برای بازی متفات نیاز به این حجم گریم ندارد.

من خودم هم با گریم سنگین مخالف بودم ؛‌اصلا معتقدم بازیگری كه با گریم سنگین بازی می كند ... ( مكث) امیدوارم به كسی برنخورد ولی واقعا این هنر نیست ؛ هنر گریمور است. اصلا چه اشكالی داشت پا انداز «جیب بر خیابان جنوبی» جوان باشد. ولی كارگردان ها ریسك نمی كنند. مگر حسن فتحی این كار را نكرد؟ من داشتم كمدی بازی می كردم ولی خوشبختانه از من تئاتر جدی دیده بود و «میوه ممنوعه» را در اوج كمدی ها به من داد . یا احمد كاوری اصلا «میوه ممنوعه» را ندیده بود؛ «قارچ سمی» را دیده بود كه «نفوذی» را به من پیشنهاد داد. یا در «قاعده تصادف» قرار بود نقش یكی از جوان ها را بازی كنم ؛‌به بهنام بهزادی گفتم ریسك كن نقش پدر را به من بده. تعجب كرد ، گفتم من در «نفوذی» نقش پدر بازی كرده ام. واقعا ریسك كرد...

*سیروس مقدم درباره تو خیلی ریسك می كند.

«چاردیواری » آبان تمام شد،(نقش كمدی) اسفند «زیر هشت» (نقش جدی) را بازی كردم. بعد از آن در «چك برگشتی» (نقش كمدی)بازی كردم. یعنی دوباره یك كمدی دیگر.

بخش سینما و تلویزیون تبیان


منبع: هفت صبح

مطالب مرتبط مجموعه : اخبار سال 1389
آخرین مطالب سایت