جماد در جوار اولیاى خدا، قداست مىیابد
جماد در جوار اولیاى خدا قداست مى یابد
در خانه خدا، نشانههاى روشن بسیار است. نشانههاى قداست و معنویّت، خاطرات انبیاء از آدم تا خاتم، مطاف بودن براى انبیاء و قبلهگاه براى همهى نمازگزاران.
فِیهِ آیَاتٌ بَیِّنَاتٌ مَّقَامُ إِبْرَاهِیمَ وَمَن دَخَلَهُ كَانَ آمِنًا وَلِلّهِ عَلَى النَّاسِ حِجُّ الْبَیْتِ مَنِ اسْتَطَاعَ إِلَیْهِ سَبِیلًا وَمَن كَفَرَ فَإِنَّ الله غَنِیٌّ عَنِ الْعَالَمِینَ (آل عمران ـ 97)
در آن نشانههایى روشن است [از جمله] مقام ابراهیم است و هر كه در آن در آید در امان است و براى خدا حج آن خانه بر عهده مردم است [البته بر] كسى كه بتواند به سوى آن راه یابد و هر كه كفر ورزد یقیناً خداوند از جهانیان بىنیاز است.
نکات آیه:
مكّه و كعبه، نمایشگاهى از قدرت و نشانه هاى الهى، و تاریخ آن مملوّ از خاطرات و سرگذشت هایى است كه توجّه به آنها درس آموز و عبرت انگیز مى باشد.
در ساختن آن ابراهیم علیه السلام بنّایى، و اسماعیل علیه السلام كارگرى مى كردهاند. سپاهیان فیل سوار ابرهه كه به قصد ویرانى آن آمدهاند، به قدرت الهى توسط پرندگان ابابیل نابود شدهاند. دیوار آن به هنگام تولد على علیه السلام براى مادرش شكافته مى شود تا در داخل آن، نوزادى متولد شود كه در آیندهاى نه چندان دور، بت هاى داخل آن را فرو ریزد.
بلال، برده سیاهپوست حبشى، در برابر چشمان حیرت زده اشراف مكّه بر بالاى آن اذان مى گوید و روزى نیز مى رسد كه آخرین حجّت الهى به دیوار آن تكیه زده و نداى نجات انسانها را سر مى دهد و عالم را به اسلام دعوت مى كند.
مكّه، شهر أمن الهى است كه هر كس در آن وارد شود، در امان است. حتّى اگر جنایتكار وارد مسجد الحرام شود، نمى توان متعرّض او شد، تنها مى توان او را در مضیقه قرار داد تا خود مجبور به خارج شدن شود. (كافى، ج 4، ص 226)
در كنار كعبه، مقام ابراهیم است. به گفته روایات، مقام ابراهیم سنگى است كه به هنگام ساختن كعبه و بالا بردن دیوارهاى آن، زیر پاى ابراهیم علیه السلام قرار داشت و اثر پاى آن حضرت بر روى آن مانده است.
بقاى این سنگ و اثر پا روى آن، از قرنها پیش از عیسى و موسى علیهماالسلام با آن همه تغییر و تحوّلى كه در كعبه و اطراف آن در اثر حمله ها، سیل ها و خرابى ها به وجود آمده، خود نشانهاى از قدرت الهى است.
امام صادق علیه السلام دربارهى «آیاتٌ بَیِّناتٌ» فرمودند: مقصود مقام ابراهیم، حجر الاسود و حجر اسماعیل است. و از آن حضرت پرسیدند مراد از «مَنْ دَخَلَهُ» كعبه است یا حرم؟ حضرت فرمودند: حرم
حج در اسلام به معناى قصد خانه خدا و انجام اعمال مربوط به آن است. پیامبر اسلام صلى اللَّه علیه و آله به علىّ علیه السلام فرمود: «تارك الحج و هو مستطیع كافر» هر توانمندى كه حج را انكار و ترك كند، كافر است. و كسى كه امروز و فردا كند تا بمیرد، گویا یهودى و نصرانى از دنیا رفته است. (من لا یحضره الفقیه، ج 4، ص 368 كافى، ج 4، ص 265)
استطاعت مالى براى حج، لازم نیست از خود انسان باشد، بلكه اگر كسى دیگرى را میهمان كند، یا هزینهى حجّ او را بپردازد، او مستطیع شده و حج بر او واجب است. (كافى، ج 4، ص 266)
امام صادق علیه السلام دربارهى «آیاتٌ بَیِّناتٌ» فرمودند: مقصود مقام ابراهیم، حجر الاسود و حجر اسماعیل است. و از آن حضرت پرسیدند مراد از «مَنْ دَخَلَهُ» كعبه است یا حرم؟ حضرت فرمودند: حرم. (كافى، ج 4، ص 223)
شخصى از امام صادق علیه السلام دربارهى «مَنْ دَخَلَهُ كانَ آمِناً» سوال كرد: حضرت فرمودند: كسى كه این خانه را قصد كند و بداند كه این همان خانهاى است كه خداوند رفتن به آن را فرمان داده، و اهل بیت علیهم السلام را نیز آن گونه كه باید بشناسد، او در دنیا و آخرت در امان خواهد بود. (كافى، ج 4، ص 540)
معنای حج:
واژه "حج" در اصل به معنى قصد است و به همین جهت به جاده و راه "محجة" (بر وزن مودة) یعنی راه صاف و مستقیم گفته مى شود، زیرا انسان را به مقصد مى رساند، و به دلیل و برهان حجت مى گویند، زیرا مقصود را در بحث روشن مى سازد، و اما این كه این مراسم مخصوص را حج نامیدهاند براى این است كه به هنگام حركت براى شركت در این مراسم "قصد زیارت خانه خدا" مى كنند و به همین دلیل در آیه فوق اضافه به بیت (خانه كعبه) شده است.
دو نتیجه گیری از آیات 96 و 97 سوره مبارکه آل عمران:
نخست اهمیت فوق العاده حج است كه از ترك آن تعبیر به كفر شده است، مرحوم صدوق در كتاب "من لا یحضر" از پیامبر اكرم صلی الله علیه و آله نقل مىكند كه: به امام على(علیه السلام) فرمود: اى على كسى كه حج را ترك كند با این كه توانایى دارد كافر محسوب مى شود، زیرا خداوند مى فرماید: بر مردمى كه استطاعت دارند به سوى خانه خدا بروند لازم است حج به جا بیاورند و كسى كه كفر بورزد (آن را ترك كند) به خود زیان رسانیده است، و خداوند از آنان بى نیاز است، اى على كسى كه حج را به تاخیر بیاندازد تا این كه از دنیا برود خداوند او را در قیامت یهودى یا نصرانى محشور مى كند.
دیگر اینكه: انجام این فریضه مهم الهى مانند همه فرائض و برنامه هاى دینى به سود مردم و براى تربیت آنها است و هیچ گونه تأثیرى براى خداوند كه از همگان بى نیاز است نخواهد داشت.
به گفته روایات، مقام ابراهیم سنگى است كه به هنگام ساختن كعبه و بالا بردن دیوارهاى آن، زیر پاى ابراهیم علیه السلام قرار داشت و اثر پاى آن حضرت بر روى آن مانده است. بقاى این سنگ و اثر پا روى آن، از قرنها پیش از عیسى و موسى علیهما السلام با آن همه تغییر و تحوّلى كه در كعبه و اطراف آن در اثر حمله ها، سیل ها و خرابى ها به وجود آمده، خود نشانهاى از قدرت الهى است
پیام های آیه:
1ـ در خانه خدا، نشانههاى روشن بسیار است. نشانه هاى قداست و معنویّت، خاطرات انبیاء از آدم تا خاتم، مطاف بودن براى انبیاء و قبلهگاه براى همهى نمازگزاران. «فِیهِ آیاتٌ بَیِّناتٌ»
2ـ ابراهیم علیه السلام مقامى دارد كه جاى پاى او، به مكّه ارزش داده است. «مَقامُ إِبْراهِیمَ»
3ـ بر خلاف تفكّر وهابیّت، اگر جماد در جوار اولیاى خدا قرار گیرد، قداست مى یابد. «مَقامُ إِبْراهِیمَ»
4ـ از امتیازات اسلام آن است كه یك منطقه از زمین را منطقهى امن قرار داده، تا ضعیف و قوى در كنار یكدیگر مجتمع شوند. «مَنْ دَخَلَهُ كانَ آمِناً»
5ـ واجبات، یك نوع تعهّد الهى بر گردن انسان است. «وَ لِلَّهِ عَلَى النَّاسِ حِجُّ الْبَیْتِ»
6ـ حج، باید خالصانه و تنها براى خدا باشد. «لِلَّهِ عَلَى النَّاسِ حِجُّ الْبَیْتِ»
7ـ تكلیف و وظیفه، به مقدار توان است. توان فرد از نظر مالى و بدنى، و فراهم بودن شرایط بیرونى. «مَنِ اسْتَطاعَ إِلَیْهِ سَبِیلًا»
8ـ استطاعت شرط حج است. (كافى، ج 4، ص 267) «مَنِ اسْتَطاعَ إِلَیْهِ سَبِیلًا»
9ـ انكار حج و ترك آن، سبب كفر است. «وَ مَنْ كَفَرَ»
10ـ فایدهى انجام دستورات الهى، به خود انسان بر مى گردد و گرنه خداوند نیازى به اعمال ما ندارد. «فَإِنَّ اللَّهَ غَنِیٌّ عَنِ الْعالَمِینَ»
11ـ خداوند دعوت مى كند، ولى منّت نمى كشد. «وَ لِلَّهِ عَلَى النَّاسِ حِجُّ الْبَیْتِ»، «وَ مَنْ كَفَرَ فَإِنَّ اللَّهَ غَنِیٌّ عَنِ الْعالَمِینَ»
آمنه اسفندیاری
کارشناس ارشد علوم قرآن و حدیث
بخش قرآن تبیان
منابع:
تفسیر نور، ج 2
تفسیر نمونه، ج 3
كافى، ج 4
من لا یحضره الفقیه، ج 4
مطالب مرتبط: