كاربرد روانشناسی در آموزش
كاربرد روانشناسی در آموزش
به طور كلی تدریس در كلاس درس، یك فعالیت آگاهانه و برنامهریزی شده است كه توسط معلم در جهت نیل به اهداف خاصی طراحی و تدوین میشود. معلم برای كسب موفقیت درتدریس باید از نظریههای نوین آموزشی، رواشناسی یادگیری و تربیتی، اطلاعات و آگاهی لازم را داشته باشد.
روش تدریس معلم باید با اصول و اهداف آموزش و پرورش و ویژگی های دانشآموزان هماهنگ باشد تا بتواند ضمن جهت دادن به فعالیتهای آموزشی خود، دانشآموزان را به سوی اهداف تعلیم و تربیت هدایت كند. اگر معلم خواهان آن است كه كارآیی و موفقیت بیشتری در تدریس داشته باشد، باید ضمن مهارت و تسلط بر محتوای درسی به نكات ظریف و حساس روانشناسی (یادگیری و تربیتی) به طور دقیق توجه كند.
از آنجا كه فراگیرندگان در هر یك از دورههای آموزشی، نیازهای ویژهای دارند، بنابراین آشنایی معلمان با خصوصیات رشد و نیازهای فراگیرندگان در هر یك از دورههای تحصیلی، میتوانند در پیشرفت تحصیلی و تكامل شخصیت آن ها بسیار موثر باشد. برای تحقق چنین امری معلم باید از كاربرد روانشناسی تربیتی در آموزش آگاه بوده و به راحتی بتواند اصول و قواعد آن را در كلاس اجرا كند.
این گزارش به مهمترین كاربردهای روانشناسی تربیتی در آموزش اشاره میكند. معلم قبل از شروع به تدریس باید از آمادگی شاگردان خود برای یادگیری آگاهی كامل داشته باشد از این رو پیوسته باید تلاش كند با تحقیق و كنجكاوی اطلاعات لازم را در این زمینه به دست آورد.
یكی از نظریههای بسیار مفید در این مورد، نظریه انگیزه «مازلو» است كه این امكان را به معلم میدهد كه از وضع نیازهای اولیه شاگردان خود اطلاع داشته باشد و نسبت به رفع آن ها اقدامهای لازم را انجام دهد. كاربردهای نظریه انگیزش مازلو در تدریس بسیار امیدواركننده است. یكی از كاربردهای كاملاً عملی این است كه معلم باید تمامی توان خود را به كار گیرد تا مطمئن شود كه نیازهای فروتر دانش آموزان ارضاء شده است تا بدین تربیت احتمال پرداختن آن ها به نیازهای عالیتر بیشتر شود.
از نیازهای اولیه شاگردان آن است كه از لحاظ بدنی دارای وضع مناسبی باشد، احساس امنیت و احترام كند و اطمینان یابد كه مورد توجه و علاقه دیگران است
. از آنجا كه توجه به نیازهای جسمانی و فیزیولوژیك دانشآموزان هنگام یادگیری بسیار مهم است، معلم باید به وضع بدنی آن ها رسیدگی كند و توجه داشته باشد كه ممكن است دانش آموزان گرسنه یا تشنه باشند.از این رو باید به آن ها فرصت داده شود تا بتوانند به رفع نیازهای خود بپردازند و محیط كلاس را طوری ترتیب دهد كه شاگردان از لحاظ جسمانی و روانی آسایش و آرامش داشته باشند و مهم تر از همه به این نكته پی ببرند كه معلم به آن ها علاقهمند و خواهان موفقیت آنان است. اگر نیازهای پایینتر دانشآموزان به خوبی برطرف شود، آن ها آمادگی بیشتر و بهتری برای یادگیری پیدا خواهند كرد.
اگر دانشآموزان شما از لحاظ بدنی در وضع مناسبی باشند، احساس امنیت، راحتی، تعلق و احترام كنند، احتمالاً آمادهتر خواهند بود. در كلاس شما در جستوی ارضای نیاز به دانستن و فهمیدن باشند. معلم نسبت به آنچه در كلاس درسش رخ میدهد، مسئولیت اصلی را به عهده دارد. بنابراین هر چه بیشتر بتواند به رفع نیازهای دانشآموزان خود بپردازد، آن ها آمادگی بیشتری برای نیل به سطوح عالیتر رشد پیدا خواهند كرد.
اما معلم نمیتواند موقعیتی را فراهم كند تا تمامی شاگردان به سطح عالی ترین نیازهای رشد برسند، چون هر چه بخواهد در این زمینه تلاش كند، باز هم ممكن است دانشآموزی به دلیل آنكه مورد توجه والدین و یا دوستانش قرار نگرفته، نسبت به یادگیری و آموزش علاقهای از خود نشان ندهد. حتی اگر تمامی تلاش خود را در ارضای نیازهای فروتر سلسله مراتب مازلو به كار گیرید، ولی باز هم واضح است كه احتمال اینكه بتوانید موقعیتی را فراهم كنید تا تمامی دانشآموزان شما همیشه در سطوح عالی ترین نیازها عمل كنند، بسیار كم است.
به عنوان مثال كودكی كه احساس میكند والدینش او را دوست ندارند و یا همسالانش او را نمیپذیرند، ممكن است به كوششهای شما واكنش مناسب نشان ندهد. اگر نیاز او به دوست داشتن، تعلق و احترام ارضاء نشده باشد، احتمال اینكه حال و حوصله یادگیری داشته باشد، كم است/ فقط در شرایط تقریباً ایدهآل است كه نیازهای عالی پدیدار میشود.
دانشآموزان باید از لحاظ نشستن در كلاس راحت باشند و فضای مناسب برای كار و آزمایش داشته باشند.
نحوه قرار گرفتن صندلیها باید طوری باشد كه موجب حواسپرتی آن ها نشود. محیط فیزیكی كلاس و جو حاكم بر آن به گونهای نباشد كه دانشآموزان بهطور مدام منتظر فرار و گریز از مدرسه باشند.
دانشآموزان با تفاوتهای فردی قابل ملاحظهای وارد مدرسه میشوند، این وظیفه معلم است این تفاوتها را شناسایی كند و تدریس خود را به فراخور استعداد و توانایی آن ها ارایه دهد. تفاوتهای فردی دانشآموزان یكی از مهم ترین مسائل در كلاس درس است كه معلم باید توجه خاصی به آن داشته باشد و فرآیند یاددهی ـ یادگیری كلاس را طوری تنظیم كند تا تمامی دانشآموزان به تناسب آمادگی ذهنی خود بتوانند از آن استفاده كنند.
عدهای از دانشآموزان به دلایل مختلف با اضطراب و ناراحتی وارد كلاس میشوند، معلم باید تمامی تلاش خود را به كار گیرد تا اضطراب و نگرانی آن ها را به حداقل برساند و زمینه مثبتاندیشی و خلاقیت را برای آنان فراهم كند. دانشآموزانی هم در كلاس پیدا میشوند كه نه فقط هیچگونه اضطرابی ندارند، بلكه از تجارب یادگیری خوبی نیز برخوردار هستند كه باید مورد تشویق قرار گیرند.
معلم میتواند از این گونه تجارب در جهت یادگیری بهتر و آسان تر تمامی دانشآموزان استفاده كند. یكی دیگر از عواملی كه در یادگیری شاگردان نقش اساسی دارد، ایجاد انگیزه در آن ها است و معلم نباید از عامل انگیزه در تحریك دانشآموزان غفلت میكند. انگیزه، دانشآموز را به سمت یادگیری سوق میدهد، علاقه و عشق او را برمیانگیزاند و به فعالیتها و تلاشهای او شكل و جهت میبخشد.
انگیزه به دو صورت است:
درونی و بیرونی.
معلم باید سعی كند انگیزه درونی شاگردان را افزایش دهد و انگیزه بیرونی آن ها را به حداقل برساند. البته معلم نمیتواند همیشه دانشآموزان را در بالاترین درجه انگیزش، به یادگیری وادارد ولی باید بكوشد در حد امكان از شكستهای درسی آنان جلوگیری كند تا دانشآموزان به یادگیری و انجام تكالیف درسی بیشتر علاقهمند شوند.
|
یكی از روشهای مۆثر در ایجاد انگیزه در دانشآموزان، تشویق لفظی است كه به ویژه در كودكان خردسال كاربرد بیشتری دارد. وقتی دانشآموزان بر مفهوم و مطلبی تسلط پیدا میكنند و یا در زمینههای گوناگون اطلاعاتی را بهدست میآورند، باید مورد تقدیر و تشویق معلم قرار گیرند. زیرا این كار باعث میشود علاقه و انگیزه آن ها نسبت به یادگیری بیشتر شود.
یافتههای پژوهشی تأیید میكنند معلم میتواند تحسین و تشویق را به عنوان یك عامل مثبت به كار گیرد و موجب پیشرفتهای آموزشی شاگردان شود. همچنین معلمانی كه با دقت و دلسوزی به كار آموزشی میپردازند، بازده شاگردانشان خیلی بهتر از آن هایی است كه توجه و احساس مسئولیت نمیكنند.
معمولاً دانشآموزان دارای علایقی هستند كه معلم باید نسبت به علایق آن ها توجه كافی كرده و با مهیا كردن زمینههای مناسب، شاگردان را به سوی یادگیریهای جدید سوق دهد و به خصوص انگیزه و شوق آن ها را در آموختنیهایی كه بسیار مفید و ارزشمند بوده ولی ظاهراً جاذبهای ندارند، جلب كند.
معلم باید در مورد اثرات پاداش دقت و توجه لازم را داشته باشد و با ایجاد موقعیتهای تحریككننده و استفاده از عوامل متفاوت و انگیزههای متعدد، دانشآموزان را به سوی یادگیری هدایت كند. اما اگر معلم بخواهد پیوسته به یك نوع تقویت در یادگیری توجه كند و یا بیش از حد آن را به كار گیرد، ممكن است دانشآموزان از پاسخ دادن به آن امتناع ورزند.
معلم باید از معایب و مضرات رقابت بیش از حد آگاه باشد و با درنظر گرفتن آثار مخرب آن، از ایجاد چنین رقابتی در میان دانشآموزان خودداری و تلاش كند زمینه همكاری دانشآموزان را فراهم سازد، كه این همكاری میتواند از طریق شوراهای مختلف صورت گیرد. دانشآموزان نیاز دارند در زمینههای گوناگون پیشرفت كنند و از این طریق امیال و نیازهای خود را برطرف كنند. برای پیشرفت بهتر آموزش و پرورش و جلب همكاری شاگردان، معلم بیش از همه وظیفه دارد نگرشهای علمی، اجتماعی و اخلاقی مطلوب را در شاگردان به وجود آورد.
معلم باید آگاه باشد، كه مقایسه كردن دانشآموزان با یكدیگر از لحاظ تربیتی چندان مناسب نیست و نباید این كار را انجام دهد، بلكه باید سعی كند دانشآموزان را در جهت نیل به هدفهای فردی یاری رساند.
جو كلاس هم باید طوری باشد كه كه دانشآموزان بدانند چه وظیفهای دارند و چه انتظارهایی را باید برآورده كنند. دانشآموز نباید در كلاس دچار نگرانی و تشویش شود. همچنین اعمال و رفتار معلم در كلاس درس، نباید بیش از حد تهدیدكننده و ملالآور باشد. اجبار كردن دانشآموزان برای شركت در یادگیری جایز نیست، بلكه باید موقعیتهای یادگیری و آموزشهای كلاسی به گونهای تنظیم شود كه دانشآموزان با آمادگی و رغبت كامل در فرآیند یاددهی ـ یادگیری شركت كنند. این كار باعث میشود آن ها به نوآوری و خلاقیت گرایش بیشتری پیدا كنند.
معلم باید اهمیت و ارزشهای یادگیری را به دانشآموزان یادآوری كند و با ارایه مثالهایی به آن ها نشان دهد آموختن و یادگیری در چه مواقعی میتواند به كمك آن ها بیاید. معلم باید در محیط كلاس به اندازه كافی بلند و رسا صحبت كند تا تمامی شاگردان بتوانند صدای او را به خوبی بشنوند. آرام صحبت كردن معلم در كلاس باعث میشود بسیاری از دانشآموزان از یادگیری و آموختن باز بمانند.
همچنین معلم نه فقط باید به دانشآموزان اجازه پرسیدن را بدهد، بلكه باید پرسشكنندگان را نیز مورد تشویق قرار دهد تا از این طریق بتواند سایر شاگردان را هم به سۆال كردن و جستجو و تحقیق وادار كند. وقتی دانشآموز سوالی را در كلاس مطرح میكند، معلم باید با گشادهرویی، سعه صدر و با میل و علاقه به سۆال او پاسخ دهد. پاسخ معلم هرگز نباید حالت تمسخر، توهین و خصومت داشته باشد یا احیاناً به سۆال دانشآموز بیاعتنایی كند و آن را نادیده و نشنیده بگیرد.
معلم نباید اجازه دهد كه دانشآموزان برای مدت طولانی در كلاس بیكار و غیرفعال باشند بلكه باید پیوسته فضای كلاس را برای یادگیری و كسب علم و آگاهی آماده و فعال نگهدارد. معلم باید به امیال و علایق دانشآموزان توجه كند و به آن ها اجازه دهد كه به انجام فعالیتهای مورد علاقه خود بپردازند تا از این طریق تشویق شوند.
از تجارب یكدیگر برای یادگیری بهتر استفاده كنند. این كار ضمن افزایش اعتماد به نفس دانشآموزان، حس كنجكاوی و جستجوگری آن ها را برانگیخته خواهد كرد. نظم و انضباط یكی از مسائل اصلی در كلاس درس است، كه بدون حاكمیت آن در كلاس، عملاً معلم قادر به انجام هیچ كاری نیست. معلم نباید فقط به برقراری نظم در كلاس فكر كند، بلكه باید نظم بخشیدن به كلاس درس را پیشنیاز تدریس خود بداند و همیشه پس از حاكم شدن آرامش در كلاس، كار تدریس را آغاز كند. البته معلمانی كه خود رفتار متعادل و مناسبی در كلاس درس ندارند، نباید توقع رفتار مطلوب و شایسته از دانشآموزان خود داشته باشند.
آنچه بیشتر در كلاس درس مورد توجه شاگردان است، صداقت و قاطعیت معلمان در گفتار و عمل است. معلمان در درجه نخست خودشان باید در كلاس درس اعمال و رفتار شایستهای داشته باشند و به گفتههای خود جامه عمل بپوشانند تا بتوانند الگوی مناسبی برای شاگردان خود باشند.
اگر میان گفتار و عمل معلم تضاد وجود داشته باشد، ممكن است در رشد عاطفی و روانی شاگردان تاثیر منفی بگذارد. نخستین دقایق جلسه اول هر كلاسی از نظر رعایت نظم و انضباط بسیار مهم و اساسی است زیرا دانشآموزان در همان دقایق اولیه به ارزیابی معلم خود میپردازند.
اگر معلمی بخواهد در لحظات ابتدایی شروع كلاس، هراسان و مضطرب باشد و سراسیمه و بدون اعتماد به نفس عمل كند، به احتمال زیاد در مراحل بعدی تدریس و در طول سال تحصیلی با مشكلات جدی در زمینه اداره كلاس و نظم و انضباط دانشآموزان مواجه خواهد شد. معلم در جلسات نخست هنگامی كه وارد كلاس شد، نباید بلافاصله شروع به صحبت و تدریس كند زیرا ممكن است آنچنان سرگرم تدریس و گفتوگو شود كه متوجه حركات و واكنشهای خوب یا بد دانشآموزان نشود و حتی برخی از عكسالعملهای خوب آن ها را تهدیدی علیه خود تلقی كند.
از این رو بهتر است در نخستین جلسه كلاس از دانشآموزان بخواهد به نوبت خود را معرفی كنند و بدین طریق معلم فرصت پیدا خواهد كرد كه به شناسایی فرد فرد آن ها بپردازد. این كار علاوه بر آشنایی با اسامی شاگردان به معلم مجال و اعتماد به نفس بیشتری برای تدریس میدهد.
معلم میتواند برای جلوگیری از بینظمی در كلاس و مواجه نشدن با مشكلات انضباطی، در نخستین جلسه درس، قوانین و مقررات مورد نظر خود را كه در كلاس اجرا خواهد كرد برای اطلاع دانشآموزان، به صورت فهرستی اعلام و یا روی تابلو كلاس یادداشت كند.
البته ممكن است برخی از دانشآموزان، این قوانین را نوعی مبارزه طلبی از سوی معلم تلقی كنند و در صدد مقابله با آن برآیند كه در این صورت معلم میتواند از آن ها بخواهد قوانین و مقررات مورد نظر خود را همراه با دلایل منطقی برای اداره كلاس مطرح كنند تا معلم و شاگردان بتوانند به صورت توافقی، قوانین و مقررات لازم را برای نظم بخشیدن به كلاس را تهیه كنند و همگی ملزم به رعایت آن باشند. اگر معلم از قبل آمادگی لازم را برای اداره كردن كلاس و تدریس داشته باشد، از بسیاری از بیانضباطیها، مشكلات اداره كلاس و فشارهای روانی و عصبی ناشی از آن جلوگیری خواهد شد.
معمولاً برخی از مسایل مربوط به كنترل كلاس به طور غیرمنتظره و ناگهانی روی میدهند و نیاز به راهحلهای فوری و سریع دارند و اگر معلم در این زمینه از تجارب لازم و كافی برخوردار نباشد، به طور یقین واكنشهای او در برخورد با بینظمی و آشوبهای كلاس، بیاثر خواهد بود.
بنابراین معلمان باید با استفاده از تجارب همكاران خود و مطالعات لازم در زمینه روانشناسی و علوم تربیتی، شیوهها و راهكارهای برخورد با بینظمیهای دانشآموزان در كلاس را از قبل طراحی كنند تا با اجرای آن نظم و آرامش بیشتری به كلاس ببخشند.
به طور قطع برخی از رفتارها، اعمال ناشایست و شرارت دانشآموزان از آنجا ناشی میشود كه آن ها نمیدانند در مقابل مشكلات چه باید بكنند، از اموری كه باید انجام دهند و از وظایف خود آگاهی لازم را ندارند و یا اینكه در انجام تكالیف خود عاجز و ناتوان هستند. از این رو معلم باید با ارایه اطلاعات مناسب، آن ها را در جهت رفع موانع و مشكلات راهنمایی كند و تواناییهایشان را در انجام وظایف و تكالیف خود افزایش دهد.همچنین بدرفتاری برخی از دانشآموزان، صرفاً به خاطر جلب توجه دیگران است. شاگردانی كه از لحاظ درسی، اجتماعی و اخلاقی با مشكلاتی مواجه هستند، سعی میكنند به اشكال دیگری مانند تبدیل شدن به مایه آزار در كلاس، در جستجوی شناخته شدن و یا كسب وجه اجتماعی باشند. در چنین مواقعی معلم میتواند با استفاده از اهرمهای قانونی، چنین رفتارهایی را به حداقل برساند و یا اینكه پیشرفتها و فعالیتهای دانشآموز خاطی را بزرگ جلوه دهد و با تشویق و توجه بیشتر در او انگیزه مثبت ایجاد كند و با تایید تواناییهایش، زمینه تغییر رفتار را در او فراهم كند.
معلم باید با اعمالش نشان دهد در كلاس درس از دانشآموز خاطی انتظار رفتاری مناسب دارد زیرا چنین وانمودی تا حدود بسیار زیادی باعث میشود دانشآموز خطاكار بتواند رفتار ناشایست خود را جبران كند. معلم میتواند دانشآموزانی را كه در طول یك ساعت كلاس به بازی مشغول بوده و تكلیف خود را انجام ندادهاند، در كلاس نگه دارد و آن ها را مجبور كند به امور درسی خود بپردازد.
هرگاه معلم ببیند بارها از كلاس خواسته است سكوت را رعایت كنند ولی دانشآموزان همچنان به سروصدای خود ادامه دادهاند، میتواند با سختگیری زیاد، چند روزی سكوت را در كلاس درس حاكم كند و سپس به شاگردان بگوید در صورتی میتواند مجدداً امتیاز قبلی را به كلاس بدهد كه تمامی آن ها نظم و آرامش را به خوبی در كلاس رعایت كنند.
وقتی كه یك دانشآموز در كلاس بیش از حد معمول صحبت میكند، معلم میتواند از او بخواهد، تا مطلبی درباره حرف زدن زیاد در كلاس و اذیت شدن بچهها بنویسد زیرا ممكن است آن دانشآموز تاكنون به این موضوع فكر نكرده باشد و این كار باعث میشود او به اشتباه خود پی ببرد. تهدید كردن برای حل اختلاف میان دو دانشآموز كه دعوایی را شروع كردهاند، راهحل مناسبی نیست زیرا امكان دارد عمل تهدید به ضرر و ناكامی معلم منجر شود. بنابراین حل اختلافهای دانشآموزان در خلوت راهحل مطمئنتری خواهد بود.
معلم باید سعی كند روشهای تنبیهی را بلافاصله پس از مشاهده عمل خلاف از سوی دانشآموز به كار گیرد تا دانشآموز خاطی به ارتباط میان عمل خود و نتیجه آن پی ببرد. معلم نباید برخورد خود را با دانشآموز خطاكار به تعویق بیندازد و یا تهدیدات مبهمی را كه امكان عملی كردن آن ها در آینده وجود ندارد، مطرح كند زیرا تا آن زمان دانشآموز خاطی اشتباه و عمل خلاف خود را به كلی از یاد میبرد و اِ عمال تنبیه موجب احساس تنفر و تهدید در او میشود و ممكن است كینهتوزی و دشمنی با معلم را در او افزایش دهد.
معلم باید در مورد نظم و كنترل دانشآموزان در كلاس، قاطع و با ثبات باشد. سختگیری دریك روز و نرمش و سهلانگاری در روز دیگر و یا برخورد دوگانه با دانشآموزان، سبب میشود كه آن ها اعمال و رفتاری را انجام دهند كه موجب به هم خوردن نظم و آرامش كلاش شود. معلم میتواند مجموعهای از قوانین و مقررات را تعیین و با اجرا در آوردن آن ها ثبات و قاطعیت خود را در كلاس نشان دهد و این امر باعث صرفهجویی در وقت و كاهش بینظمی و مشكلات انضباطی در كلاس خواهد شد.
همچنین تنبیه معلم باید با رفتار دانشآموز، تناسب داشته باشد. اگر دانشآموز برای هرگونه خلافی كه مرتكب شده همیشه به یك شكل ثابت مجازات شود، بهتدریج به آن عادت میكند و از آن پس سعی خواهد كرد كار خلاف خود را به مقدار بیشتری افزایش دهد.
از اینرو معلم برای جلوگیری و یا كاهش بدرفتاری و عمل خلاف دانشآموز، باید به متناسب بودن جُرم و تنبیه توجه دقیق داشته باشد. علاوه بر این معلم باید در كلاس درس بر حسن عدالتجویی تكیه كرده و آنرا در میان شاگردان نیز گسترش دهد بهطوری كه آن ها بتوانند از نتیجه اعمال خود بهطور دقیق اطلاع یابند.
معلم باید بتواند ارتباط میان اعمال و نتایج حاصل از آن را بهخوبی برای دانشآموزان توضیح دهد و سپس با قاطعیت آن را در كلاس اجرا كند. اگر این روش تنبیهی با دقت زیاد به كار گرفته شود و استفاده از آن در كلاس محدود باشد، یكی از شیوههای بسیار مۆثر در ایجاد نظم و انضباط در كلاس خواهد بود.
گاهی اوقات معلم مجبور است از دانشآموزی انتقاد كند كه در صورت امكان بهتر است این كار را پنهانی و دور از چشم سایر دانشآموزان انجام دهد. اما گاهی هم انتقاد در جمع ضرورت پیدا میكند كه البته این كار یك حُسن نیز دارد و آن این است كه باعث عبرت بقیه شاگردان نیز خواهد شد.
اما معلم باید مراقب باشد انتقادش به توهین و تمسخر شاگردان منجر نشود زیرا تحقیر دانشآموز باعث تنفر و بیزاری او از مدرسه میشود و یا او را به انزواطلبی سوق میدهد. برای ارزشیابی، معلم باید از آزمونهایی استفاده كند كه ضمن تشخیص ضعفهای دانشآموزان، آن ها را با هم مقایسه نكند و از طرفی با ایجاد انگیزه و زمینههای مناسب، دانشآموزان ضعیف را آماده كند كه در كلاسهای جبرانی شركت كنند و به تقویت بنیه علمی خود بپردازند.
معلم باید اطلاعات دقیقی از عملكرد یادگیری در اختیار دانشآموزان قرار دهد تا آن ها از حدود و میزان فعالیتشان در كلاس آگاهی داشته باشند و راحتتر بتوانند به اهداف درسی دست پیدا كنند. بهطور یقین در هر كلاسی تعدادی از دانشآموزان از كارایی لازم برخوردار نیستند و ممكن است به برخی از پرسشهای كلاسی ، پاسخ درست ندهند.
اما وقتی كه معلم پاسخهای غلط دانشآموزی را به او گوشزد میكند و به پاسخهای درست او توجهی ندارد، ممكن است هرگز فرصت تجربه موفقیت را به او ندهد. معلم باید آگاه باشد كه دانشآموز از شكست، چیزی جز ناكامی به دست نمیآورد. دانشآموزانی نیز هستند كه هنوز اعتماد به نفس لازم را برای یادگیری بهدست نیاوردهند. بنابراین معلم باید فرایند یاددهی ـ یادگیری را چنان تنظیم كند كه تمامی دانشآموزان بتوانند به سطح قابل قبولی از تجارب یادگیری و موفقیت برسند.