موسسسه فرهنگی و اطلاع رسانی تبیان

تیپ INFP بیش از سایر ایده آلی ست‌ ها دغدغه بهبود دنیا را دارد، توجه و تمرکز این تیپ بر این است که دنیا را به مکان بهتری برای زندگی کردن تبدیل کنند. هدف غایی آن‌ ها این است که معنای نهفته در زندگی‌ شان را پیدا کنند. آن‌ ها توجه زیادی را معطوف چیستی و کشف ماهیت اهداف خود در زندگی می‌ کنند.

INFJ ها افرادی آرام و مهربان، دلسوز، پیچیده و به شدت شهودی هستند. آن ها دارای قریحه هنری و افرادی خلاق هستند که در دنیایی از احتمالات و معانی مخفی زندگی می کنند. INFJ ها با اختصاص دادن تنها یک درصد از جمعیت آمریکا به خود، جزو نادرترین تیپ های شخصیتی می باشند.

ENFP ها افرادی مشتاق، گرم و صمیمی، خوش‌فکر و عمدتاً دارای توانایی‌ های بالقوه زیادی هستند. آن‌ ها در دنیایی از احتمالات زندگی می‌ کنند و وقایع زندگی را با حرارت و سرزندگی دنبال کرده و از اتفاقات آن به وجد می‌ آیند.

ENFJ ها افرادی مردم‌ دار و مردم‌ دوست هستند که در دنیایی از احتمالاتِ مربوط به سایر انسان‌ ها، زندگی می‌ کنند. آن‌ ها بیشتر از هر تیپ شخصیتی دیگری توانایی برقراری ارتباط با دیگران را دارند و به خوبی با مردم ارتباط برقرار می‌ کنند. ENFJ ها دیگران را درک می‌ کنند و به خواسته‌ های آنان توجه دارند.

افراد با تیپ شخصیتی INTP در دنیایی از احتمالات تئوریک و محاسباتی زندگی می‌ کنند. آن‌ ها در مواجهه با هر چیزی ابتدا از خود می‌ پرسند چگونه می‌ توان آن را بهبود بخشید یا آن را به صورتی دیگر و قابل‌ تحلیل‌ تر تبدیل کرد.

INTJ ها در دنیایی از ایده‌ ها و برنامه‌ های استراتژیک زندگی می‌ کنند و برای مفاهیمی چون هوش، دانش، صلاحیت و شایستگی اهمیت فراوانی قائل هستند. آن‌ ها برای خود استانداردهای سطح بالایی تعریف می‌ کنند و همواره با تلاشی طاقت‌ فرسا برای دستیابی به سطوح بالا کوشش می‌ کنند. علاوه بر این آن‌ ها از دیگران نیز انتظاراتی مشابه دارند.

ISFP ها در دنیایی از احتمالات مادی و فیزیکی زندگی می‌ کنند. آن‌ ها به شکلی هوشمندانه با محیط پیرامون خود و هر آن چه به حواس پنج‌ گانه‌ شان مربوط است ارتباط قوی برقرار می‌ کنند، از رنگ، بو، شکل و اندازه گرفته تا طعم، صدا، شدت و بزرگی.

شهود برونگرایانه ENTP ها که کارکرد اصلی آن‌ ها نیز می‌ باشد، به این تیپ در فهم و درک دنیای بیرون کمک می‌ کند. این مسئله برای ENTP ها اهمیت زیادی دارد. اهمیت درک دنیای اطراف برای آن‌ ها به قدری است که آن‌ ها دائم در حال جمع‌ آوری و کسب اطلاعات از محیط پیرامون خود هستند، از تصاویر و موقعیت‌ ها گرفته تا اطلاعات مربوط به افراد و ایده‌ ها.

افراد با تیپ شخصیتی ENTJ رهبران ذاتی هستند، آن‌ ها در ذهن خود احتمال چگونگی از میان برداشتن هرگونه چالش و مانعی را بررسی می‌ کنند و خود را نسبت به رفع آن مسئول می‌ دانند.

ISTP ها میل شدیدی به آگاهی یافتن از چگونگی نحوه عملکرد امور مختلف دارند، آن‌ ها می‌ خواهند روش انجام کار را یاد بگیرند. این تیپ در تحلیل‌ های منطقی خوب عمل می‌ کند و مایل است این ویژگی را در کاربردهای عملی و ملموس به کار گیرد.

ESFP ها در دنیایی از احتمالات مرتبط با مردم زندگی می‌ کنند. آن‌ ها عاشق ارتباط برقرار کردن با مردم و تجربه‌ کردن فعالیت‌ های جدید هستند. آن‌ ها افرادی سرزنده و خوش‌ مشرب هستند و از این که در مرکز توجه باشند بسیار لذت می‌ برند.

ESTP ها افرادی خوش‌ مشرب، اجتماعی و با صراحت هستند. آن‌ ها دوست دار هیجان و بسیار برون‌گرا هستند و یکی از ویژگی‌ های بارز آن‌ها «عمل‌گرا» بودن آن‌ هاست به طوری که کم‌ تر پیش می‌ آید ESTP ها آرام و قرار داشته باشند و در گوشه‌ اتاق مشغول فکر کردن باشند بلکه ترجیح می‌ دهند وسط میدان عمل قرار داشته باشند و اقدامی انجام دهند

ISFJها در دنیایی از حقایق و عینیات زندگی می‌ کنند. در دنیای آن‌ ها امور با چاشنی مهربانی آمیخته شده است. آنان افرادی عمیقاً صمیمی و پر مهر و محبت‌ اند و مایل‌ اند در برخوردهای شان فرض را بر خوب بودن اشخاص بگذارند.

افراد با تیپ ISTJ، شخصیتی ساکت و آرام دارند و دوست دار امنیت و زندگی مسالمت‌ آمیز هستند. آن‌ ها افرادی متعهدند که مسئولیت‌ های شان را بسیار جدی می‌ گیرند.

ESFJ ها افرادی خون گرم و مردم دوست هستند که شیفته تعامل و برقراری ارتباط با دیگرانند. آن‌ ها از ترجیحات حسی (S) و قضاوتی (J) خود برای گردآوری اطلاعات جزئی و معنادار در مورد دیگران استفاده می‌ کنند. از این رو آن‌ ها عمدتا از نیازها و خواسته‌ های اطرافیان آگاهند و می‌ توانند بر اساس این اطلاعات در موقعیت مناسب به حمایت و رفع نیازهای آنان بپردازند.

ESTJ ها در دنیایی از واقعیات و مشاهدات عینی زندگی می‌ کنند. توجه و تمرکز آن‌ ها بر زمان حال است و به‌ طور پیوسته متوجه و مراقب محیط اطراف خود هستند تا از این که امور بر یک چرخه آرام و منظم در گردش‌ اند اطمینان حاصل کنند.

یک روانشناس و متخصص علوم اعصاب شناختی با اشاره به استفاده آموزش و پرورش از رنگ های خنثی در مدارس، به کارگیری از رنگ‌ های مختلف در فضاهای آموزشی را یک نیاز و ضرورت دانست و افزود: با توجه به اینکه "رنگ" می‌ تواند یکی از عوامل‌ موثر در سلامت روان باشد، ممکن است رنگ‌ های غیر محرک و خنثی سبب بی‌حوصلگی و کاهش سطح یادگیری کودکان شوند، این در حالیست که مسئولان این حوزه نمی‌ خواهند برای این موضوع اهمیتی قائل شوند چراکه هر تغییری نیازمند هزینه‌ و تلاش‌ هایی است.

چرا برخی از افراد برای یاد گرفتن زبان خارجی مستعد تر از بقیه هستند؟ آیا دوزبانه بودن باعث تقویت هوش کودکان می شود؟ آیا کسانی که با موسیقی آشنایی دارند سریع تر از بقیه زبان های خارجی را یاد می گیرند؟

سال تحصیلی جدید شروع می شود و دوباره سرکلاس می روم... سالی را پشت سر گذاشتم، سالی پر از خاطره ها و اتفاقات گوناگون... از خود می پرسم : در سال گذشته چه کردم؟

نه تنها استعداد ریاضی افسانه است بلکه حتی چیزی به نام مغز ریاضی نیز وجود ندارد...