زمانی برای مرگ خلاقیت نویسنده

وقتی هر قشر، قوم و حرفه خواستار حضور از پیش تعیین‌شده خود در آثار نمایشی است، از سفارت افغانستان نمی‌توان انتظاری جز اعتراض به خدشه‌دار شدن چهره افغان‌ها در مجموعه "چارخونه" داشت. حالا چه کسی در این آشفته‌بازار از نویسنده ...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

زمانی برای مرگ خلاقیت نویسنده

وقتی هر قشر، قوم و حرفه خواستار حضور از پیش تعیین‌شده خود در آثار نمایشی است، از سفارت افغانستان نمی‌توان انتظاری جز اعتراض به خدشه‌دار شدن چهره افغان‌ها در مجموعه "چارخونه" داشت. حالا چه کسی در این آشفته‌بازار از نویسنده انتظار خلاقیت دارد؟

یک اتفاق ساده باز هم حاشیه سازی پررنگی در عرصه تلویزیون داشت. جمعه شب در برنامه ترکیبی ویژه عید مبعث در شبکه سوم سیما که در پوشش برنامه "سینما، گلخانه" پخش شد، بخشی از برنامه به حضور چند بازیگر مجموعه طنز "چارخونه" اختصاص یافت. این برنامه هر چند زنده نبود، ولی به قصد گرامیداشت شب عید مبعث طراحی و پخش زنده گون داشت.

رضا شفیعی جم، اردلان شجاع کاوه، جواد رضویان و وحید مهین دوست با حضور در این برنامه از تجربه های خود، عوارض روز پخش شدن و ... حرف زدند. در این میان به درخواست مجری یک تعارف تکراری بین شفیعی جم و رضویان برای آواز خواندن رد و بدل شد که بالاخره به آوازخوانی هر دو انجامید. در بخشی از صحبت های مجری با رضویان که به تازگی به این مجموعه پیوسته، به چگونگی نزدیک شدن این بازیگر به کاراکتر شنبه کارگر افغانی پرداخته شد و اینکه او چطور توانسته گویش، لهجه و ... را به این شیوه نزدیک به نمونه های واقعی اجرا نماید.

رضویان در پاسخ به این پرسش ماجرای بازدید چند مقام افغانی از لوکیشن کار و تقدیر از بازی و قرینه سازی خود را تعریف کرد که برای شرکت در جشن استقلال افغانستان از وی دعوت کرده اند. به واسطه حاضرانی که در کنار وی بودند، این ادعا تائید شد و به نظر دور از ذهن هم می آید که چنین ادعایی در چنان جمعی کذب بوده باشد.

امروز حوالی ظهر خبری روی یکی از سایت های خبری تحلیلی قرار گرفت که حاکی از واکنش شدید سفارت افغانستان به ادعای جواد رضویان بود. به گزارش این پایگاه خبری حبیب الله تخاری، رایزن فرهنگی جمهوری اسلامی افغانستان، نسبت هایی چون ریاکاری و ... را نثار دست اندرکاران این مجموعه کرده و این کار را جفا در حق جوانان و مردم افغانستان دانسته که موجب صدمه به روابط حسنه دو کشور می شود.

اقدام به نمایش چهره ای غیرواقعی از جوانان افغان و ... از مواردی است که این مقام فرهنگی را به اعتراض به شبکه سوم و سازندگان مجموعه "چارخونه" واداشته و باقی قضایا که باید منتظر دامنه دار شدن آن بمانیم. اما در این میان نکته ای که برجسته می شود و تحلیل ما را از اتفاق های پیش رو جهت می دهد، چنین موضعگیری هایی است که اگر بخواهیم دنبال نمونه های در دسترس آن بگردیم، لازم نیست راه دور برویم.

سینما و تلویزیون ایران همواره جولانگاه اعتراض اقشار، قومیت ها و اجتماعات فراوانی بوده و مثلاً هنوز به یاد داریم موضعگیری جامعه پرستاران کشور را به فیلم "شوکران" بهروز افخمی، یا شکایت قومیت های مختلف به استفاده از لهجه یا کاراکتری با این پیشینه در نقش های نه چندان مثبت و ... البته طنز و نگاه نقادانه همواره دامنه های این اعتراضات را گسترده نموده است.

در این آشفته بازار که پزشک، مهندس، بقال، آژانس املاک، تاکسیران و ... در کنار قومیت هایی چون آذری، شمالی، اصفهانی و ... به شدت مراقب خدشه دار نشدن چهره خود در فیلم ها، مجموعه ها، نمایش های رادیویی و ... هستند، بیهوده نیست که مهران مدیری در "پاورچین" سر به برره گذاشت تا با ترسیم یک ناکجاآباد آنچه دل تنگش می خواهد بگوید، بدون آنکه به جایی بربخورد و بدون آنکه در معرض اعتراض و خشم و ... قرار بگیرد.

راهکار هوشمندانه ای که در "شب های برره" به بار نشست و خوب جواب داد ولی وقتی بنا به نیاز داستانی حضور یک شهر به عنوان ابرشهر در ذهن مردم این ناکجاآباد شکل گرفت و نویسندگان نام شهر "فسا" را به عنوان شهر رویایی مردم برره انتخاب کردند، باز هم دامنه اعتراض، تحریم، بیانیه و ... داغ شد، بدون توجه به اینکه فسا در آن مجموعه فقط در حد همان آرمانشهر مردم روستایی برره مطرح شد و فی نفسه نقطه ضعف یا سیاهی در خود به ذهن القا نمی کرد که مورد اعتراض قرار بگیرد.

همان روزگار بود که این بحث مطرح شد که آیا با اختصاص یکسری از ویژگی های مثبت و منفی که مخصوص همه آدم هاست و طراحی شخصیت هایی با قومیت، شغل یا حرفه خاص، به گونه ای همه آن صنف، قوم یا ... به آن تعریف مزین می شوند و در واقع یک بیانیه برای رد یا قبول آدم ها با این تعاریف ارائه کرده ایم؟

اگر یک نویسنده از هر نوع نمایشنامه نویس، فیلمنامه نویس، روزنامه نویس، رادیویی نویس و ... نتواند اقشار مختلف جامعه را مورد نقد، تحلیل و بررسی قرار دهد به نظر شما برای روایت، قصه گویی و بیان حرفش باید از چه مولفه های جایگزین استفاده کند؟ آیا به شیوه کلیله و دمنه باید از زبان حیوانات حرف زد تا خیالمان راحت باشد مدعی پیدا نمی کنیم؟ واقعاً مطمئن هستید که در آن صورت انجمن حمایت از حیوانات یا ... به اعتراض بیانیه ای صادر نکنند؟

راهکار دیگر هم پناه بردن به فانتزی یا خلق سرزمینی با مردمان خیالی و ذهنی است تا نقدی متوجه کسی نشود و احتمالاً به کسی برنخورد و در این میان باید منتظر ظهور مشاغل غیرواقعی و ساخته ذهن برای جایگزینی باشیم. در این میان وقتی مردم داخل کشور اینگونه در مقابل هر شیوه بیانی چنین گارد بسته ای دارند، طبعاً از افغانستان و مردمش و رایزن فرهنگی آنها نمی توان توقعی دیگر داشت. ملتی که هنوز هم با وجهه خاصی که در طی سالیان در کشور ما پیدا کردند، شناخته می شوند.

در این میان فقط فکر کنید به قوه تخیل نویسنده ناگزیری که در گوشه خلوت خود چقدر باید از واقعیت ها فاصله بگیرد؟ باز هم ضعف تلویزیون و سینما را به گردن نویسنده و متن های ضعیف می اندازید؟

منبع : خبرگزاری مهر

مطالب مرتبط :

در «چارخونه» قصد توهین نداشته‌ایم

مطالب مرتبط مجموعه : فيلم ها
آخرین مطالب سایت