امیدواری برای سینمای کودک
امیدواری برای سینمای کودک
امسال، یك فیلم از سینمای مهجور «كودك» در لیست فیلمهای اكران نوروزی قرار گرفت.
گنجاندن «فتیله و ماه پیشونی» به عنوان نماینده سینمای كودك در اكران نوروزی میتواند نویددهنده آینده خوبی برای سینمای كودك باشد.
سینمای كودك، از جمله موضوعاتی است كه حرف و حدیث پیرامون آن كم نیست. برخی از صاحبنظران اصولا عبارت سینمای كودك را نمیپسندند و آن را در استانداردهای مربوط به گونهبندی آثار سینمایی قرار نمیدهند. لذا اساسا سینمای كودك را قابل طرح در مباحثات جدی سینمایی نمیدانند.
اما در هر حال، این گونه فیلم در ادبیات سینمایی ما جای خود را باز كرده و اتفاقا مباحث تئوریك پیرامون آن بسیار غنی و پرمایه است.
همه ساله بویژه هنگام برگزاری جشنواره فیلمهای كودكان در محافل سینمایی و مطبوعات انواع و اقسام سمینارها و میزگردها برگزار میشود و مقالات تألیفی و ترجمههای متعدد به چاپ میرسد و بزرگداشتهای گوناگون انجام میگیرد كه در نوع خود البته قابل تقدیر و تأمل است.
اما با این حال به نظر میرسد سینمای كودك هیچگاه در نظر متولیان سینما جدی شمرده نشده است. از سوی دیگر این نوع سینما، برخلاف ظاهر مستقلی كه دارد، بشدت متأثر از بازتابهای اجتماعی زمانه خویش است.
برخلاف بسیاری از كشورهای دنیا كه صاحب سینمایی قدرتمند هستند و برای مناسبات سینمای كودك نیز تشكیلاتی مستقل و اختصاصی دارند (مثلا شركت والت دیسنی در سینمای آمریكا)، در ایران چنین رهیافتی به چشم نمیخورد و مشهورترین نهاد مربوط به كودكان یعنی كانون پرورش فكری نیز سالهاست كه فعالیتهای سینمایی خود را محدود كرده است. این نكته البته در جایگاه خویش قابل تأمل است و مجالی جداگانه میطلبد تا بدان پرداخته شود.
برای آن كه تصویر روشنتری از مفروض بالا ترسیم كنیم بازخوانی اجمالی سرنوشت سینمای كودك در طول 30 سال اخیر ضروری به نظر میرسد.
پس از پیروزی انقلاب، تا سالها سینمای كودك در میان فیلمهای سینمایی جایگاهی نداشت و این امر البته به اقتضای جو و فضایی بود كه در آن سالهای پر از حرارت و شور انقلابی (و پس از آن جنگ تحمیلی) كل جامعه را فرا گرفته بود و هرگونه تصویری كه به نوعی با مقتضیات اجتماعی مربوط نبود، عملا فاقد وجاهت اجتماعی به شمار میرفت.
جنگ اطهر، رسول پسر ابوالقاسم، پیك جنگل، تاتوره، میلاد، سرباز كوچك، زنگ اول و... كه بین سالهای 1358 تا 1363 تولید شدند اگر چه ظاهرا قهرمانهای كودك یا نوجوان دارند، اما باز هم در همین مسیر قرار دارند و حتی فیلم عروسكی ابراهیم در گلستان نیز كه قاعدتاً مخاطب كودك، اصلیترین تماشاگرش به شمار میرفت، چنان لحن سنگین و خستهكننده و متأثر از مناسبات جدی و غیرتفننی داشت كه با وجود ظاهر كودكانهاش، به سختی میتوان از آن به عنوان مصداقی از سینمای كودك یاد كرد! در همین سالها اگرچه تكجرقههایی پدید آمدند كه با استقبال فراوان مخاطب كودك روبهرو شدند، اما حتی همین تكجرقهها هم برای موفقیتشان متكی به عوامل دیگری بودهاند.
مثلا فیلم شهر موشها كه اولین فیلم سینمای كودك ایران پس از انقلاب به معنای واقعی به حساب میآید، موفقیتش را به واسطه برنامه موفق مدرسه موشها كه از تلویزیون پخش میشد، كسب كرده بود. از همین رو شهر موشها و فیلمهایی از این دست جریانساز نشدند و سینمای كودك همچنان در گیر و دار اقتضائات زمانه ماند.
شاید اشاعه روحیه نشاط و شادابی در دوران پس از جنگ ازجمله ملزومات جامعه به شمار آید و سینمای كودك بهترین محمل برای اعمال این سیاست منطقی در آن دوران به شمار میرفت، چراكه به مخاطبشناسی، نسل آینده را از یاس و نومیدی و تلخی میرهانید.
تلاشهای امثال كیومرث پوراحمد با ساخت آلبوم تمبر و گاویار و... هم برای آفرینش سینمای كودك مبتنی بر مؤلفههای بومی در عمل شكل و شمایل تلویزیونی داشت تا سینمایی؛ رهیافتی كه در نهایت به قصههای مجید رسید، سریالی كه اگرچه خوشساخت و دیدنی بود، اما نسخههای سینمایی برخی از قسمتهایش مثل نان و شعر نشان دادند كه مخاطب سینما از آن استقبال نمیكند.
سالهای پایانی جنگ تحمیلی و دوران پس از آن را شاید بتوان دوران احیای سینمای كودك دانست. فیلم سینمایی گلنار كه تركیبی از عروسك، آوازخوانی، حركات موزون محدود و شخصیت زنده بود در همان سالها موفق شد مخاطب زیادی را جذب كند.
پس از گلنار آثاری از قبیل شنگول و منگول، گربه آوازهخوان، سفر جادویی، علی و غول جنگل، دزد عروسكها، اتلمتل توتوله، مدرسه پیرمردها، شهر در دست بچهها، الو الو من جوجوام و... ساخته شد كه همگی از الگوی ساخت گلنار تبعیت كردند و البته بسیاری از آنها فاقد خلاقیت (حتی در بدیهیترین عناصر در حوزه روانشناسی كودك) بودند و از همین رو تبدیل به مصداقهایی نهچندان مناسب در این نوع سینما شدند، اما در هر حال به لحاظ كمیت هم كه شده این دوران پرمحصولترین دهه به لحاظ تولید فیلم كودك در طول 30 سال اخیر به حساب میآید.
شاید اشاعه روحیه نشاط و شادابی در دوران پس از جنگ ازجمله ملزومات جامعه به شمار آید و سینمای كودك بهترین محمل برای اعمال این سیاست منطقی در آن دوران به شمار میرفت، چراكه به مخاطبشناسی، نسل آینده را از یاس و نومیدی و تلخی میرهانید.
در این دوران البته ردپاهای مختلفی از لحن سینمای كودك در دوران اول (دوران جنگ) همچنان جاری بود ولی در شكل غالب، سینمای كودك جریان نشاطبرانگیز اجتماعی را دنبال میكرد كه میتوان آثار خوبی از قبیل شكار خاموش، خواهران غریب، شاخ گاو، تعطیلات تابستانی و... را از بین آنها استخراج كرد؛ فیلمهایی كه نه در پی الگوبرداری كاسبكارانه از مصداق گلنار بودند و نه با مولفههای تحمیلی برونسازمانی سینمای كودك سروكاری داشتند.
به موازات این جریانها، البته سینمایی كه مبتنی بر برخی عناصر بومی یا مذهبی بود و حتی شكل و شمایل اجتماعی هم داشت، در همین دهه شكل گرفت كه از بین آنها میتوان به بچههای آسمان، به خاطر هانیه، خمره، بدوك و... اشاره كرد اگر چه مخاطب كودك با استقبال فراوان به پیشواز این دسته از فیلمها نرفت، اما در هر حال جایگاهی متین و موقر در سینمای ایران به خود اختصاص داد.
نكته قابل توجه اینجاست كه فیلم كلاه قرمزی و پسرخاله كه تا سالها عنوان پرفروشترین فیلم تاریخ سینمای ایران را با خود همراه داشت، در همین دوران ساخته شد، اما با این وجود میتوان مدعی شد كه فیلم مزبور، دقیقا مانند شهر موشها، موفقیتی معطوف به پیشینه تلویزیونیاش داشت و معلوم نبود در صورت فقدان این عطف، آیا باز هم با استقبال بالای مخاطبان مواجه میشد یا نه؟! (البته پاسخ شخصی نگارنده به این پرسش، منفی است).
از اواسط دهه 70 كه با توجه به فضای نوین اجتماعی و سیاسی، سینمای ایران به سوی سیاستهای انبساطی جدیدی تمایل پیدا كرد، وجه غالب فیلمها یا معطوف به لحنهای سیاسی و غیرسینمایی بود كه علیه رهیافتهای محافظهكارانه و با شمایل اصلاحطلبانه موضع میگرفت یا مرجوع به موضوعاتی كه از عشق و عاطفه و دوستی و رقابت و خیانت و... فراتر نمیرفتند و هر دو نوع این طیفها نیز عمدتا از فضای ایجادشده استفاده بهینه نكردند و اغلب این آثار از هول حلیم در دیگ افتادند و سمت و سویی افراطی و مبتذل از سیاست و عشق ایجاد كردند.
طبعا در این میانه سینمای كودك جایگاه ویژهای نداشت و یك جور آش شلهقلمكاری در این حوزه پدید آمد كه مبتنی بر هیچ سیاستگذاری معناداری نبود.
به هر روی، این اشتباه بزرگی است كه سینمای كودك را به مثابه جریانی مجزا از كلیت سینمای ایران در نظر بگیریم و منتظر باشیم تا اتفاق خاصی در این عرصه رخ دهد! این سینما باید پابهپای سایر زمینههای موضوعی در سینما پیش برود و اختصاص اكران نوروزی به حداقل یك فیلم كودك گام خوبی برای نیل به این هدف بود.
بخش سینما و تلویزیون تبیان
منبع:حمید سلیمیان/ جامجم