اژدهای آتش نشان

يکي بود، یكي نبود. اژدهايي بود كه وقتي دهانش را باز مي ک‌رد به جاي آتش از دهانش آب بيرون مي ريخت.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

اژدهای آتش نشان

یکی بود، یكی نبود. اژدهایی بود كه وقتی دهانش را باز می ک‌رد به جای آتش از دهانش آب بیرون می ریخت.

 او از این موضوع نه ناراحت بود و نه خجالت می کشید.

خو شحال بود كه می تواند روزی بیست و دوبار حمام كند. وقت حمام به آهنگ مورد علاقه اش از رادیو گوش بدهد و زیر آب با آن آواز بخواند.

تا این كه یک روز وسط حمام كردنش، موسیقی قطع شد و مجری رادیو خبر داد كه باغ گیاهان آتش گرفته. اژدها زود خودش را خشك كرد و به طرف آن جا دوید.

آتش را خاموش كرد و نفس راحتی كشید. این خبر همه جا پیچید.

او با این كارش شغل خوبی در آتش نشانی پیدا كرد. به او یک كلاه مخصوص دادند كه فقط وقت حمام آن را از سرش برمی داشت.

 

 

بخش کودک و نوجوان تبیان


منبع:شاهد کودک

مطالب مرتبط:

خونه تکونی نی نی و داداشی

قصه فسقلی وعینکش

باسی قول می دهد

زرافه جفری

دندان درد

دو تا آلبالو

در رابطه با این محتوا تجربیات خود را در پرسان به اشتراک بگذارید.
مطالب مرتبط مجموعه :
آخرین مطالب سایت