ناميرا ي کرميار
ناميرا ي کرميار
بررسي رمان «ناميرا» اثر صادق کرميار
داستان «ناميرا» درباره دختر و پسري جواني است که بين سرداران بزرگ براي حمايت از امام حسين(ع) و يزيد ترديد دارند.
صادق کرميار از آن دست نويسندگاني است که در آثار خود دغدغههاي مذهبي و تاريخي فرهنگ مردم ايران را با نگاهي تازه و متفاوت به تصوير ميکشد. تحصيلات دانشگاهي کرميار در رشته الهيات بوده و زمينه کاري او ادبيات داستاني و رمان است و نخستين داستان خود را در سال 1367 در روزنامه اطلاعات به چاپ رساند. نويسنده و سردبير برنامه ادبي راديو با نام «درامتداد شب» طي سال گذشته به خاطر نگارش رمان «ناميرا» شايسته تقدير در بيست و هشتمين دوره جايزه کتاب سال جمهوري اسلامي ايران شناخته شد. ناميراي کرميار از جمله معدود کتاب هايي است که توانسته عنوان کتاب منتخب سومين دوره جايزه جايزه جلال آل احمد را به خود اختصاص دهد و پس از کسب اين جايزه به چاپ دوم هم رسيد.
داستان «ناميرا» درباره دختر و پسري جواني است که بين سرداران بزرگ براي حمايت از امام حسين(ع) و يزيد ترديد دارند؛ در ادامه داستان، اين دو جوان طي استدلالهاي مختلف به حقانيت امام حسين(ع) پي ميبرند.
کرميار در اين اثر از زاويهاي جديد به بخشي از تاريخ اسلام و شيعه ميپردازد که مهمترين اصل در فرهنگ و باور يک ملت محسوب ميشود. با اين وصف ناميرا را ميتوان يکي از آثار برجسته در زمينه ادبيات داستاني به شمار آورد.
صادق کرميار خالق اين رمان در طي گفت و گويي که با او صورت گرفته، به اين کتاب پرداخته است:
درون مايه اصلي کتاب «ناميرا» چيست و در چه فضايي اتفاق ميافتد؟
اين کتاب داستان ترديد آدمهاست و حال و هواي جواني به نام «عبداللهبن عمير» را روايت ميکند که به دنبال حقيقت است و ميخواهد بداند در جريان جنگ امامحسين (ع) و يزيد در واقع حق با کدامشان است. و در آخر تصميم ميگيرد براي مقابله با کفار به جنگ يزيد برود.
از طرفي ديگر داستان به بيان خلق و خوي مردم کوفه، خودخواهي و طلبکار بودن آنها ميپردازد و مهر تاييدي است بر کلامي از حضرت علي (ع) که فرمودند: «نه خدا از مردم کوفه راضي بود و نه آنها از خدا.» در آخر هم داستان به اين سو ميرود که چگونه مردم کوفه در راه خودخواهي و براي رسيدن به آرزوهاي خود امام حسين (ع) را قرباني ميکنند.اين اثر برداشتي داستاني از يک واقعه تاريخي است و ويژگي بارز آن روايت بدون تحليل شخصي نويسنده است.
«ناميرا» در واقع نگاهي از بيرون است به حقانيت و عدالت و من سعي کردم داستان حول اين دو اصل بچرخد.در طول تاريخ به شيوههاي مختلف به واقعه عاشورا و ماجراي جنگ امام حسين(ع) پرداخته شده است.
داستان به بيان خلق و خوي مردم کوفه، خودخواهي و طلبکار بودن آنها ميپردازد و مهر تاييدي است بر کلامي از حضرت علي (ع) که فرمودند: «نه خدا از مردم کوفه راضي بود و نه آنها از خدا.»
تاکنون بارها در ادبيات و عرصههاي ديگر هنري به موضوع جنگ امام حسين (ع) پرداخته شده، به نظر شما چه رويکردي اين اثر را با ديگر آثار در اين زمينه متمايز ميکند؟
اولين روايت و اثر هنري از اين واقعه را حضرت زينب (س) خلق کرد و پس از آن آثار مختلفي در توصيف و توضيح اين واقعه در قالبهاي مختلف هنري خلق شد.
سعي من بر اين بود که در «ناميرا» رويکرد متفاوتي به اين واقعه داشته باشم. تفاوت عمده اين کتاب با ديگر آثار منتشر شده در اين رابطه ترديدي است که در ذهن مخاطبين و خوانندگان اين کتاب شکل ميگيرد.
دغدغههايي که شما را به نوشتن رمان «ناميرا» ترغيب کرد چه چيزهايي بودند و چقدر اين دغدغهها را به انتظارات خوانندگان اثر نزديک ميدانيد؟
قبل از هر چيزي دغدغه اصلي من ادبيات و زبان بود و هنگام نگارش کتاب براي رسيدن به زبان دلخواهم شاهنامه ميخواندم تا از زبان آن تاثير بپذيرم. شايد به ظاهر ربطي به زبان کتابم نداشته باشد اما ريشه ادبيات ما در اين کتاب است.دغدغه ديگرم در اين کتاب يافتن پاسخ سوالات شخصي خودم بود. در واقع جستوجوگر اصلي در اين اثر خود من بودم. به نظرم مخاطبين اصلي اين کتاب هم به دنبال يافتن پرسشهايشان در اين کتاب هستند و پرسشهاي ذهني من دغدغه ذهني آنها نيز هست. من در اين کتاب تلاش کردم چيزي را به خواننده ديکته نکنم و خواننده را پا به پاي خودم به يافتن حقيقت بکشانم.
شما سالهاست که در زمينه ادبيات فعاليت داريد و آثار مختلفي را وارد بازار کردهايد، با توجه به اين فعاليتها شما
مشکلات عمده در اين حوزه را چه مواردي ميدانيد و چه راهکاري را براي رفع اين مشکلات و ارتقاي ادبيات در کشور پيشنهاد ميکنيد؟به نظر من مشکل بزرگ ادبيات امروز ايران اين است که نويسندگان نسبت به اتفاقات، پرداخت کاملا شهودي دارند.اگر نتوانيم به اتفاقات و داستانهاي ديني در طول تاريخ که قبل از اين آنها را پذيرفتهايم و با آنها آشنايي داريم، درست بپردازيم و ساختار داستاني آن را به بهترين شکل عرضه کنيم، اثر به جاي جذب مخاطب و نشان دادن ارزشها به اثري ضد ارزش تبديل ميشود و مخاطب را از ادبيات ديني دور ميکند. همانطور که ميدانيد در اسلام مضامين انساني و اتفاقات بسياري وجود دارد که در طول تاريخ به آنها پرداخته شده اما تعداد زيادي از آنها با استقبال عمومي مواجه نشده، من دليل آن را عدم اشراف کامل نويسندهها و خالق اين آثار بر موضوعات ديني و تاريخ اسلام ميدانم. اين آثار به جاي کارکرد مثبت در جامعه کارکردي منفي دارند و ادبيات ديني را دچار فرسايش ميکنند. در همين راستا اگر نويسندگان نگرش کامل و جامعي به موضوعات و اتفاقات ديني و تاريخي اسلام داشته باشند، ادبيات ديني ما با استقبال مخاطبين روبهرو ميشود، اما نقص در هريک از اين دو مورد باعث فرسايش و عدم موفقيت ادبيات ديني ما ميشود.
در واقع جستوجوگر اصلي در اين اثر خود من بودم. به نظرم مخاطبين اصلي اين کتاب هم به دنبال يافتن پرسشهايشان در اين کتاب هستند و پرسشهاي ذهني من دغدغه ذهني آنها نيز هست.
از ديگر مشکلات ما که باعث از دست دادن مخاطبين در اين حوزه ميشود، موضوع توزيع و عرضه کتاب در بازار است. اگر کتابي به موقع در بازار عرضه نشود و معرفي آن به خوبي صورت نپذيرد مخاطبين کاهش مييابند و تقاضا کم ميشود. به طور مثال آخرين اثرم با عنوان «غنيمت» که درباره حمله آمريکا به عراق و نسبت و وجوه مشترک آن با جنگ تحميلي عراق عليه ايران است؛ با مميزي ارشاد روبهرو شد و در زماني نامناسب وارد بازار شد که همين امر باعث شد اين اثر مظلوم واقع شود و توجه چنداني به آن نشود.
مشخصات کتاب: نشر: کتاب نيستان ، قيمت پشت جلد: 66000 ريال ، تعداد صفحه: 336
فرآوري: مهسا رضايي
بخش ادبيات تبيان
منابع: تهران امروز ، خبرگزاري کتاب ايران ، آدينه بوک