1000 دقيقه براي فراغت رسانه اي!؟

براي شرح اين موضوع ابتدا بايد به اين مسئله توجه داشته باشيم که کدامين عناصر و ابزار در دنياي فعلي هستند که بيشترين حجم فراغتي را براي افراد تشکيل مي دهند؟ پاسخ اين سوال واضح است. مسلما وسيله اي جز رسانه هاي جمعي وجود ندارد که با اين قدرت بتواند سيطره اي
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

1000 دقيقه براي  فراغت رسانه اي!؟

 

در ستايش اوقات فراغت و رسانه


براي شرح اين موضوع ابتدا بايد به اين مسئله توجه داشته باشيم که کدامين عناصر و ابزار در دنياي فعلي هستند که بيشترين حجم فراغتي را براي افراد تشکيل مي دهند؟  پاسخ اين سوال واضح است. مسلما وسيله اي جز رسانه هاي جمعي وجود ندارد که با اين قدرت بتواند سيطره اي فراگير بر تمامي ارکان زندگي انسان معاصر داشته باشد و تسلط خود را بر تمامي ارکان زندگي افراد متمرکز کند.


برتراند راسل، فيلسوف و نظريه پرداز مشهوري است که در اولين مقاله کتابي با عنوان در ستايش فراغت (ترجمه ابراهيم يونسي - نشر انديشه - 1349، صص 207 الي 223) مي گويد:" من با اين حرف که گفته مي شود شيطان هميشه براي دستهاي بيکار، کار بدي مي يابد مخالفم.چرا اينقدر بايد بر طبل حقانيت کار زد و از فراغت دوري جست. چون که کار مولد است و فراغت نامولد؟ پس اين حرف ارسطو چه مي شود که فراغت را زوج کار مي داند و زمانهاي فراغت را زمان توليد فرهنگي! راسل مي پرسد چرا مي گويند کار هميشه داراي حقانيت است و بيکاري کاهلي و تنبلي. چرا هميشه آدمي که پس انداز مي کند و مصرف نمي کند، محترم تر است. مگر نه اينکه اگر پس انداز کنيم نخواهيم گذاشت بهره اي از پولمان به ديگران برسد. او مي گويد در جهان جديد آنچه بدي مي آورد از کار است و آنچه خوبي است از دنياي کساني که کار و بازار کار را مي چرخانند يعني کارفرمايان. او مي گويد براي خوشبختي بيشتر بايد در کاهش سازمان يافته کار کوشيد. مردم بايد کار کنند که کسان ديگري بيکار باشند. در ستايش فراغت يعني چرا مردم کار کنند و کار براي آنها حق باشد اما براي کسان ديگري ناحق.

به نظر مي رسد راسل پيشاپيش به استقبال زمان کنوني رفته بود. زماني که جامعه فعلي، جامعه فراغتي مي گردد. اما نه او و نه کسان ديگري پيش بيني نمي کردند که زمانهاي فراغت افراد زمانهايي با فراغ بال نيست و انسانهاي بازانديش خود گرفتار نگراني ها و بيم هايي در اين ايام هستند.

آري!همانطور که گفته شد اگر با نگرش بازانديشانه به اوقات فراغت نگاهي بيندازيم متوجه مي شويم که عناصري به دنياي فراغتي ما وارد شده اند که بر نگرش و شخصيت ما تاثير گذارند.

براي شرح اين موضوع ابتدا بايد به اين مسئله توجه داشته باشيم که کدامين عناصر و ابزار در دنياي فعلي هستند که بيشترين حجم فراغتي را براي افراد تشکيل مي دهند؟  پاسخ اين سوال واضح است. مسلما وسيله اي جز رسانه هاي جمعي وجود ندارد که با اين قدرت بتواند سيطره اي فراگير بر تمامي ارکان زندگي انسان معاصر داشته باشد و تسلط خود را بر تمامي ارکان زندگي افراد متمرکز کند.

بدون شک توليدکنندگان صنعت سينما در سطح جهاني به نحوه تاثير گذاري اثار توليدي شان بر افکار عموم مردم جهان،واقف هستند و اين اطمينان را دارند که مي توانند بر عده بسياري از مردم انچه را که مي خواهند،تفهيم کنند

اگر از بررسي اين موضوع در سطح جهاني بگذريم و توجه را بر جامعه خودمان معطوف کنيم به نتايج جالبي خواهيم رسيد. طبق تحقيقات به عمل آمده،در جامعه ما طبق آماري که توسط وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي ارائه شده،3/97 از افراد، تلويزيون دارند و به طور متوسط، استفاده از تلويزيون در شبانه روز بين 30 تا 1000 دقيقه مي باشد.(رفتارهاي فرهنگي ايرانيان،دفتر طرح هاي ملي،پائيز1381)

تصور کنيد که اين امار مربوط به يک دهه قبل است و به نظر مي رسد آن زمان همچون امروز،بهره گيري افراد از ساير وسايل ارتباطاتي مثل اينترنت و ماهواره چندان مرسوم نبود. پس اين عدد در شرايط فعلي قطعا افزايش يافته و عده بيشتري از افراد اوقات فراغت خويش را صرف تماشاي تلويزيون مي کنند.به هر حال آنچه مشخص است اينکه دلايل و شواهد بسياري وجود دارد که نشان مي دهد بيشترين وقت فراغتي افراد با وسايل ارتباط جمعي پر مي شود.

حال تصور کنيد آنچه را که مخاطب در زمان فراغتي اش به ان مشغول مي شود،به گونه اي است که تمامي توجه او را به سمت خود مي برد. برخلاف تصور عموم افراد که فکر مي کنند اوقات فراغت اوقاتي صرفا در جهت خوشگذراني و راحتي خيال است، طبق يافته هايي علمي اينطور به اثبات رسيده که اتفاقا زمانهاي فراغتي زمانهايي بسيار مهم در جهت اثرگذاري بر افراد مي باشند. چرا که در اوقات فراغت اذهان افراد در برهه اي از راحتي و آرامش و بي خيالي قرار مي گيرد و به گونه اي نامحسوس و عميق امادگي تاثر پذيري را دارا مي باشد.

بي جهت نيست که در دنياي کنوني شاهد اين موضوع هستيم که ارائه تفکرات و اعتقادات مختلف از طريق فيلمها و سريالهاي مختلف صورت مي گيرد.

بدون شک توليدکنندگان صنعت سينما در سطح جهاني به نحوه تاثير گذاري اثار توليدي شان بر افکار عموم مردم جهان،واقف هستند و اين اطمينان را دارند که مي توانند بر عده بسياري از مردم انچه را که مي خواهند،تفهيم کنند. هرچند اين مطلب با بررسي توليدات داخلي هم تا حدي قابل فهم است اما آنچه را که رسانه هاي جهاني بر توسعه و توزيع آن متمرکز شده اند،معاني بسيار مهم و سرنوشت سازي است که کل بشريت را با خود درگير مي سازد. معاني مهمي که توليد

آنچه مشخص است اينکه براي فهم دقيق محتواي متون سينمايي و تلويزيوني، دقتي خاص و نگرشي منتقدانه لازم است و همچنين بررسي همه جانبه يک اثر تلويزيوني و سينمايي،نيازمند نگاه موشکافانه است. اين نوع نگرش زماني ايجاد مي شود که اموزش هايي در اين زمينه وجود داشته باشد و افراد با اگاهي و بصيرت به همه چيز بنگرند. ممکن است اينطور به نظر رسد که اين اقدام نيازمند مهارت و تخصص مي باشد اما در واقع اينطور نيست.

اگر از بررسي اين موضوع در سطح جهاني بگذريم و توجه را بر جامعه خودمان معطوف کنيم به نتايج جالبي خواهيم رسيد. طبق تحقيقات به عمل آمده،در جامعه ما طبق آماري که توسط وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي ارائه شده،3/97 از افراد، تلويزيون دارند و به طور متوسط، استفاده از تلويزيون در شبانه روز بين 30 تا 1000 دقيقه مي باشد

اکنون زماني است که تمامي افراد يک جامعه بايد بدانند که چطور به توليدات رسانه اي نگاه کنند. نگاه ما نبايد صرفا نگاه به ابزاري باشد که قرار است ساعاتي جذاب و مفرح را براي ما رقم زنند. بايد اين باور را در درونمان و در درون فرزندانمان ريشه دار کنيم که پشت هر فيلم و يا سريالي،يک پيام و شايد نوعي تفکر وجود داشته باشد.پس ما نبايد تنها يک مخاطب دست بسته و پذيرنده مطلق باشيم. بايد بياموزيم که به تمامي عناصر موجود در دنياي مدرن با دقت بنگريم و به راحتي تسليم آموزه هاي انها نباشيم.

فراموش نکنيم که شکل گيري بسياري از افکار در زمانهاي فراغت و به واسطه ابزارهاي فراغتي بر وجود ما صورت مي گيرد.پس براي گذران اوقات فراغتي مان هم برنامه ريزي داشته باشيم و نسبت به آن اگاهانه عمل کنيم. فراموش نکنيم که زمانهاي فراغتي زمانهايي براي توليد فرهنگي هستند.پس از آنها غفلت نکنيم.

فاطمه ناظم زاده

بخش ارتباطات تبيان

مطالب مرتبط مجموعه :
آخرین مطالب سایت