تبیان، دستیار زندگی

افکار عمومی در جامعه‌های دیروز و امروز

عمومیت افکار مردم یک جامعه نشانه بستگی فرد و جمع به یک سری ارزش‌هاست. وقتی کشوری مورد هجوم دشمن قرار می‌گیرد، یک‌یک افراد ملت و جمع آن، برای دفاع از خود آماده رفتن به میدان جنگ می‌شوند و جنگ به یک نظام ارزشی تبدیل می‌گردد.
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :
افکار عمومی
در زمان‌های گذشته و حتی نه‌چندان دور که هنوز رسانه‌های گروهی یکی پس از دیگری پا به عرصه وجود نگذاشته بودند، افکار مردم چنانچه حول محوری دور می‌زد و به وحدت می‌گرایید، به‌وسیله دهان و گوش دامنه می‌گرفت و ماه‌ها طول می‌کشید تا خبر یا واقعه‌ای گسترش عمومی پیدا کند و در نتیجه خودبه‌خود از اثر می‌افتاد و به‌جای آنکه مانند گلوله برفی در مسیر خود حجم بیابد، آب می‌شد. به این دلیل که افکار عمومی جز در محیط‌های بسته مانند روستا و بازار و محله و طبقه- که در آنها ارتباط سریعاً برقرار می‌شد- تجسم نمی‌یافت. به عبارت دیگر افکار عمومی سفر نمی‌کرد زیرا در طول سفر تضعیف می‌شد و قدرت عمل خود را از دست می‌داد و از پای در می‌آمد. وانگهی افراد می‌بایست از خانه‌های خود خارج می‌شدند و با دوستان و آشنایان در محله و قهوه‌خانه و سرِگذر تماس حاصل می‌کردند تا در جریان وقایع چند روز قبل که خبر آن تازه به محل آنها رسیده بود، قرار بگیرند.

امروز دیگر خبر از طریق رسانه‌های خبری به خانه‌ها راه یافته و در یک لحظه می‌تواند در اختیار همه مردم شهر بلکه کشور و جهان گذاشته شود، زمان و مکان را تسخیر کند و مرزهای اجتماعی و سیاسی و ملی را درنوردد. گویی افکار عمومی سرنوشت خود را به دست رسانه‌ها سپرده است. از این پس این رسانه‌ها هستند که نقش منعکس‌کننده، تقویت‌کننده و حتی خاموش‌کننده افکار و اخبار را به دست دارند.

افکار عمومی تنها عقیده عمومی در مورد یک موضوع یا پدیده نیست بلکه گویای یک نیاز در برقراری ارتباط با جمع نیز هست و از این‌رو فرد و جمع را در قضاوت خود هوشیار و متعهد می‌سازد و مسئولیت فردی و گروهی را بارور می‌نماید.



به این ترتیب، با گسترش رسانه‌های خبری، پدیده‌های روانی- اجتماعی مربوط به افکار عمومی نیز هر روز گسترش و اهمیت بیشتری می‌یابد و توجه پژوهشگران بیشتری را به خود جلب می‌کند. رشد همه جانبه این رشته، بستگی به شناختی چند عامل دارد:
1- تکنیک‌های بررسی پیشرفته
2- خوراک فراوان برای تغذیه افکار
3- توجه روز‌افزون به افکار
4- رشد فزاینده روابط اجتماعی

ریشه افکار عمومی در نظام‌های ارزشی جامعه

عمومیت افکار مردم یک جامعه نشانه بستگی فرد و جمع به یک سری ارزش‌هاست. وقتی کشوری مورد هجوم دشمن قرار می‌گیرد، یک‌یک افراد ملت و جمع آن، برای دفاع از خود آماده رفتن به میدان جنگ می‌شوند و جنگ به یک نظام ارزشی تبدیل می‌گردد. در این حال همگان از قواعد آن پیروی می‌کنند و ارزش‌های اساسی در جامعه سرچشمه شرکت افراد آن جامعه در افکار عمومی و زمینه و بستر آن می‌شود. احساس یاری به همنوع، دفاع ملی، نیاز به امنیت، سرکوب دشمن و ده‌ها احساس دیگر ارزش‌های پایه یک جامعه و تفکر اجتماعی مردم آن را تشکیل می‌دهند.

این ارزش‌ها که ناشی از وجدان جمعی مشترک است به واسطه افکار عمومی حراست می‌شوند. قضاوت در مورد افکار عمومی یک قوم یا ملت با توجه به این ارزش‌ها صورت می‌گیرد. هرچه ارزش جمعی ریشه‌دارتر باشد، افکار عمومی‌ای که براساس آن شکل گرفته، پایدارتر و عمیق‌تر خواهد بود. به این ترتیب، افکار مردم می‌تواند به‌عنوان شاخصی برای تشخیص ماهوی شخصیت اجتماعی آنها به کار بیاید. با مطالعه نوع افکار و شدت و ضعف آن و اشکالی که به خود می‌گیرد، می‌توان به تمایلات عموم پی برد و دریافت چگونه افکار عمومی با وجدان فردی و جمعی ارتباط پیدا می‌کند و چگونه روابط بین انسان شخصی و انسان اجتماعی مسلم می‌شود و فرایند دوگانه شخصی کردن و اجتماعی کردن متبلور می‌گردد.

پس افکار عمومی تنها عقیده عمومی در مورد یک موضوع یا پدیده نیست بلکه همان‌گونه که در بالا آمد گویای یک نیاز در برقراری ارتباط با جمع نیز هست و از این‌رو فرد و جمع را در قضاوت خود هوشیار و متعهد می‌سازد و مسئولیت فردی و گروهی را بارور می‌نماید. می‌گویند ارزش یک جامعه به کیفیت افکار عمومی آن جامعه بستگی دارد یا به عبارت دیگر هر جامعه شایسته همان افکار عمومی‌ای است که داراست. ارزش افکار عمومی در یک جامعه ارزش تمامی آن جامعه است. چنانچه افکار مردمانی به‌خاطر جنایت‌های پی‌درپی یک خفاش شب تهییج بشود، بی‌شک این مردم به مظلومیت و بی‌گناهی و عشق و محبت پای‌بندند و برعکس چنانچه در کشوری بین حقوق زن و مرد، خودی و بیگانه، سیاه و سفید، کوچک و بزرگ و فقیر و ثروتمند تفاوت و تبعیض وجود داشته باشد، شایستگی انسانیت و مدنیت در آن کشور جایی ندارد. لذا افکار عمومی پدیده‌ای است که آحاد مردم را از طرفی و جمع ملتی را از طرف دیگر در برابر یک مسئله اجتماعی ملزم و متعهد می‌سازد و مسئولیت همگان را می‌طلبد.

منشأ تشکیل افکار و شرایط شکل‌گیری آن

در معدود تعاریفی که از افکار عمومی به‌دست داده شده عموماً به سه خصلت این پدیده اشاره رفته است: آشکار بودن، آگاهانه و هوشیارانه بودن و از وسعت کافی برخوردار بودن. در هر سه ویژگی بالا کیفیت ارتباطی افکار عمومی هویدا است. آشکار بودن افکار مستلزم شرکت افراد در تظاهرات جمعی و بالنتیجه حضور انسان‌ها در کنارهم و برقراری رابطه بین آنهاست. آگاهی مردم به وجود افکار عمومی گویای اراده آنها در پیوستن به صفوف دیگران و برقراری ارتباط با آنهاست. وسعت پدیده نیز (نشانه جمعی بودن آن و بالنتیجه رابطه اجتماعی است.

این پدیده عام به دلیل کیفیت ارتباطی برتر پیوسته جز در بستر مردمی، یعنی جایی که تراکم جمعیت بالاست، رخ نمی‌نماید. با وجود این، واقعه افکار عمومی جز در شرایط مشخصی به‌وقوع نمی‌پیوندد. این شرایط را می‌توان در شش بخش خلاصه کرد:

1- باید یک واقعه مرکزی و یا شماری وقایع متناسب و پشت سرهم از یک نوع وجود داشته باشد

الف) واقعه مرکزی
هنگامی که ما در معرض تشعشعات خبری قرار می‌گیریم، ممکن است یک خبر بیش از سایر اخبار توجه ما را به  خود جلب کند. چنانچه این خبر برای همه شنوندگان جالب توجه باشد، آن را اصلی می‌گویند و واقعه مرکزی را تشکیل می‌دهد و منشأ افکار عمومی می‌شود. هرچقدر این خبر با نیازهای مختلف مردم بیشتر ارتباط داشته باشد، اصلی‌تر و مرکزی‌تر است. خبر یک زلزله، یک ترور سیاسی، یک سانحه هوایی، یک پیروزی انتخاباتی و یا شروع یک جنگ از این دست است.

ب) وقایع متناوب
ممکن است یک پدیده اجتماعی به‌خاطر اثرات سویی که پشت سرهم بر زندگی مردم می‌گذارد تدریجاً به افکار آنها جهت بدهد و آن را متحد نماید. پدیده‌هایی از قبیل اعتیاد و گرانی و ترافیک از این نوعند. این پدیده‌ها بستر ذهنی مردم را برای نشان دادن واکنش آماده می‌کند و چنانچه روزی اتفاقی بیفتد یا عمل خلافی سربزند که موید نابسامانی و در نتیجه نارضایتی مردم باشد، آنگاه مانند جرقه‌ای افکار ناراضی آنان را شعله‌ور می‌سازد.

2- باید فضای مساعد وجود داشته باشد

گفته شد که افکار عمومی در بستر مردمی شکل می‌گیرد. این بستر، فضایی است که در صورت وجود نیازهای مردمی، برای ارضای این نیازها مساعد می‌گردد. چنانچه مردم تشنه شنیدن خبری باشند که به سرنوشت آنها بستگی دارد به شایعه‌سازی دست می‌زنند تا خلأ موجود را پر کنند. شایعه‌سازی و شایعه‌پراکنی شاخص‌های بارز وضعیت بحرانی افکار عمومی هستند و باید به مثابه نشانه‌های هشداردهنده این وضعیت به‌شمار آیند. بنابراین بستر فکری جامعه زمینه‌ساز تشکیل افکار عمومی در آن جامعه می‌شود.

3- باید محتوای افکار با الگوهای فرهنگ جمعی مطابقت داشته باشد

هر گروه، قوم یا ملتی دارای فرهنگ است، فرهنگی که شامل آداب و رسوم و زبان و اعتقادات و هنجارها و نهادهای اجتماعی مخصوص به‌خود می‌باشد. افکار عمومی آن گروه، قوم یا ملت براساس الگوهایی شکل می‌گیرد که نمایانگر ویژگی‌های فرهنگی بالا باشد. به‌همین دلیل است که پیوسته محتوای افکار شهری و روستایی، شرقی و غربی، پایین شهری و بالا شهری تفاوت می‌کند و در هر مکان رنگ‌های محلی آن مکان را به خود می‌گیرد. بنابراین واقعه‌ای که بخواهد افکار عمومی را در یک محل بسیج کند، لاجرم باید از فرهنگ آن محل تأثیر پذیرفته باشد. واقعه‌ای در اینجا الزاماً نخواهد توانست مردم را در آنجا بسیج کند مگر آن‌که با ارزش‌های بین‌المللی و فرهنگ جهانی و انسانی مطابقت داشته باشد.

4- باید محتوای افکار پاسخ‌گوی نیازهای ظاهری و باطنی افراد باشد

واقعه‌ای که به افکار عمومی دامن می‌زند واقعه‌ای است که به نیاز افراد یا جامعه کلی پاسخ می‌دهد. این نیاز می‌تواند ظاهری، معروف، آشکار، قابل اعتراف و یا برعکس باطنی، نهانی و خودآگاه باشد. نیاز به امنیت، به مودت و وفاق اجتماعی، به‌راحتی و فراوانی و بالاخره نیاز به دانستن و آگاهی یافتن از جمله نیازهای ظاهری و نیاز به بیگانه‌ستیزی، نژاد‌پرستی، ملی‌گرایی و برخی ایدئولوژی‌های شکست‌خورده که دفاع از آنها دشوار است، در زمره نیازهای باطنی و شاید گاهی ناخودآگاه به‌شمار می‌آید.

5- باید افکار به‌واسطه رسانه‌های گروهی گسترش یابد

همان‌گونه که در ابتدای این نوشتار گفته آمد، گسترش افکار عمومی در جامعه‌های قدیمی بسیار کند بوده است و به همین نسبت از حدت و شدت و بالنتیجه تأثیرگذاری بی‌بهره می‌مانده است. در جامعه‌های جدید با ورود رسانه‌های گروهی به عرصه زندگی و اشاعه سریع اخبار و انعکاس بلامانع و منازع رخدادهای اجتماعی، افکار عمومی نیز از طریق به‌ویژه مطبوعات و ادبیات و شایعات و نیز رادیو و تلویزیون و سینما و تئاتر و پوستر و کاست و ویدئو و در بعضی موارد طنز و تصنیف گسترش می‌یابد. اگر در سابق افکار عمومی جز در محیط‌های کوچک که در آن ارتباط بین افراد رودررو و نسبتاً کند بوده جریان نمی‌یافت ولی امروز سرعت توزیع و اشاعه افکار مدیون رسانه‌های گروهی است. سانسور نیز برای جلوگیری از گسترش افکار و پدیده‌ای امروزی است.

مراکز رادیویی، تلویزیونی و مطبوعاتی، فرستنده‌هایی هستند که از نظر خبری افراد را به منزله گیرندگان خبر بی‌وقفه تغذیه می‌کنند.

6- باید افکار عمومی با دخالت مستقیم مردم اشاعه یابد

همه روزه وقایعی اتفاق می‌افتد و اخباری پخش می‌شود، بی‌آنکه بر مردم اثر چندانی بگذارد ولی روزی فرا می‌رسد که واقعه‌ای مردم را برمی‌انگیزد و یکباره به خیابان‌ها می‌ریزد. آنگاه سیل انسان‌ها روان می‌شود و عموم مردم خود به یک رسانه توانای تبلیغی و گروهی بدل می‌شوند. واکنش مردم تهران به محض شنیدن خبر کشتار حجاج در مکه از این نوع بود. مثلاً ممکن است از بین سرودهای بی‌شماری که از رسانه پخش می‌شود بی‌آنکه در دل و دهان مردم لانه گزیند، یکی از آنها دل از مردم برباید و همه آن را زمزمه کنند. در این صورت خود مردم که تماشاگر صحنه بوده‌اند به هنرپیشه بدل می‌شوند. ابتداً آن را در خلوت خانه می‌خوانند و سپس به اعضای خانواده و آنگاه به افراد کوچه و بازار منتقل می‌کنند. در این هنگام است که شهر از نغمه‌سرایی سرشار می‌گردد و درددل عمومی سر داده می‌شود. در اینجا می‌گویند افکار عمومی به‌صورت شعر تصویر شده است.

به همین ترتیب افکار عمومی ممکن است به صورت یک شعار، در قالب یک علامت یا رنگ نمایش داده بشود. تصویر آن کودک سیاه استخوانی، نماد گرسنگی و قحطی و ستم در قاره آفریقا می‌شود، صوت الله‌اکبر شعار یک نقلاب، گل میخک علامت برادری و درخت زیتون خوابیده در نقاشی کودکان رودباری نشانه فاجعه زلزله‌ای غمبار و برگ رأی سبز و قرمز نمودار مقابله دادوبیداد،... در همین زمینه می‌توان از گل لاله، از مشت گره کرده، از فلان آرایش مو، از یک دکمه و صدها نماد دیگر یاد کرد. سمبولیسم اغلب در دست اقوام دیرینه و ملل کهن روی زمین ابزار توانایی به‌شمار می‌آید تا بدان‌وسیله خواسته‌های خود را فریاد و در نهایت تحمیل کنند.

مجموعه افکار یک ملت به حالت خفته و خاموش یا بیدار و پرخروش، موقتی و زودگذر یا پایدار و بیدار صفحات کتاب روان‌شناسی اجتماعی آن ملت را تشکیل می‌دهد، چه در پس این افکار، ارزش‌های فرهنگی ریشه‌داری قرار دارد که اساس و پایه آن را می‌ریزد. با پیشرفت جامعه‌ها و دستیابی به فن‌آوری‌ها و بهره‌گیری از نظرسنجی‌ها و بلندگوها خواه ناخواه ملت‌ها در دولت‌ها حضور می‌یابند و آنها را وادار به پذیرفتن ارزش‌های ملی و حقوق سیاسی و اجتماعی خود می‌کنند و با فراهم آمدن یا فراهم آوردن شرایط مناسب، پراکندگی‌ها را به تجمع، تفاوت‌ها را به تشابه و ضعف‌ها را به نیرو مبدل می‌سازند.

صدای خود را با زبان آمار و ارقام به گوش‌ها می‌رسانند. فنون افکارسنجی که در کشورهای آزاد بار انعکاس این صدا را به دوش می‌کشند، در کشورهای جهان سوم نیز به‌طور روزافزونی رواج می‌یابند. دولت‌های خودکامه به مردم‌داری بیشتر سوق داده می‌شوند و با صدای ملت‌ها آشناتر می‌گردند.

مطالعه و اندیشه در شکل و محتوا، نقش و معنای پدیده کم‌شناخته افکار عمومی نه‌تنها ما را به شناخت بهتر و بیشتر زوایای تاریک تاریخ ملت‌ها نزدیک می‌کند، بلکه به توانمندی‌های بالفعل و بالقوه این نیروی عظیم انسانی بیش از پیش آگاه می‌سازد. تأثیر اعجاب‌آور تبلیغات بر افکار و چگونگی رهبری‌های معجزه‌آسای این افکار برای ما روشن می‌گردد و در نهایت با توجه به اهمیت روزافزون این نیروی جادویی مفهوم «بیداری ملت‌ها» تبیین و توجیه می‌شود و از این راه، امید به کسب آزادی‌های بیشتر آنها و برقراری گفت وشنود صمیمانه‌تر بین ملت‌ها و دولت‌ها از یک سو و گفت‌وشنود فرهنگ‌ها با هم و نه برخورد آنها با هم بیش از پیش فراهم خواهد آمد.
منبع: کتاب افکار عمومی، ژودیت لازار، ترجمه: مرتضی کُتبی