نقش پاتوقهاي ادبي در ادبيات ما
نقش پاتوقهاي ادبي در ادبيات ما
نشستي با موضوع «نقش پاتوقهاي ادبي در ادبيات معاصر» برگزار شد و در آن، با اشاره به برگزاري پاتوقها، نشستها و انجمنهاي ادبي در دهههاي 40 و 50 مطرح شد که در آن پاتوقها فقط آثار ادبي و شعرها معيار بودند، نه چيزهاي ديگر.
چهاردهمين نشست ادبي عصر روشن با موضوع بررسي محافل و پاتوقهاي ادبي، 2 خرداد با حضور کريم رجبزاده، فرهاد عابديني، عليرضا طبايي، ضياالدين خالقي، بهاره جهاندوست، پوريا سوري، عليرضا راهب، کامران محمدي، عليرضا بهرامي و ديگر نويسندگان و شاعران در کتابسراي روشن برگزار شد.
در ابتداي اين نشست کريم رجبزاده، پوريا سوري و فرهاد عابديني به خوانش شعر پرداختند و بهاره جهاندوست به قرائت ترجمه اشعار خارجي پرداخت.
در ادامه بهرامي از فرهاد عابديني ـ شاعر و برگزارکننده جلسات ادبي «کانون ادبي شعر معاصر» ـ پرسيد، با توجه به اين که شما با پايداري، جلساتي ادبي را در بيش از 15 سال شکل دادهايد و برگزار کردهايد آيا با اين ديدگاه موافقيد که جلسهها و کانونهاي ادبي را يک حلقه از زنجيره ادبيات معاصر بايد بدانيم که حلقههاي ديگر آنرا عنصرهايي چون پديدآورندگان، ناشران، رسانهها، مخاطبان و جايزهها تشکيل ميدهند و اگر اين کانونهاي ادبي کم رونق باشند، جريان ادبيات با نبود توازن و نوعي خلاء روبهرو ميشود؟
او تاکيد گفت: با برگزاري اين جلسات در عمل ديدهايم که حرکتي مؤثر بوده و اگر کتابي که درباره اين جلسهها در حال انتشار است چاپ شود، آن را ميتوان تقريباً چکيده شعر سالهاي نيمه دهه 1370 و دهه 1380 دانست.
با برگزاري اين جلسات در عمل ديدهايم که حرکتي مؤثر بوده است
در ادامه، بهرامي اين پرسش را طرح کرد که آيا قبول داريد، جلسات ادبي در اين سالها کم رونق شدهاند؟
عابديني در پاسخ گفت: در دهههاي 40 و 50 بيشتر جنجال بود تا آن که افراد چيزي ياد بگيرند، اما ما اکنون جلسات زيادي داريم که برخي از آنها جدي هستند و برخي نيستند.
او در پايان سخنانش دو شعر را براي حاضران در جلسه خواند.
در ادامه اين نشست، ضياءالدين خالقي ـ شاعر ـ چند شعر خواند و در پاسخ پرسش بهرامي که چرا در گذشته، او بيشتر در نشستها و نشريهها ادبي حضور داشته و اکنون کمي کمفروغ تر است، گفت: در آن سالهاي اوايل دهه 70، فضا کمي آلوده شده بود و بيش از آن که شعر حرف بزند، هياهوها حرف ميزد و اين فضا با روحيه من هماهنگ نبود. در نتيجه، ترجيح دادم منزوي باشم و به تناوب شعرهايم را چاپ کنم.
در ادامه اين نشست، عليرضا راهب چند شعر را از کتاب «دو استکان عرق چهلگياه» خود خواند و از شکلگيري دوباره کارگاه شعر خود در هفتههاي آتي در فرهنگسرايي هنر (ارسباران) خبر داد.
بهرامي در ادامه، از عليرضا طبايي ـ شاعر و منتقد ادبي ـ خواست تا درباره نوع، کيفيت و شکل جلساتي حرف بزند که معروف است به دورههاي طلايي ادبيات، يعني سالهاي دهههاي 1340 و 1350 و همچنين تفاوتهاي اين جلسات را با اکنون و آنچه امروز از دست رفته است، توضيح دهد.
طبايي در اين باره بيان کرد: در تهران، جلسات گوناگوني بود که برخي از آنها بسيار معروف بودند، مانند همان که شاهزاده افسر ميرزا به نام «انجمن افسر» برگزار ميکرد و در اين جلسات شعر را به اقتراح ميگذاشتند و شعرهايي را از سعدي يا خاقاني ميخواندند. بعد هم شاعران، شعرهاي خود را ميخواندند. اين جلسات تا روزگار ما در نزد شاعران برگزار ميشود.
اما بعد، آن قسمت اقتراح ادبي، بررسي و نقد کم رنگتر شد و به امروز رسيد که نشاني از آن نيست.
اين شاعر با اشاره به برگزاري نشستهاي ادبي در آن سالها، اظهار کرد: نشستهاي ادبي در جاهايي برگزار ميشد که امروز از آنها به عنوان فرهنگسراها نام ميبرند و آن زمان «کاخ جوانان» نام داشتند. در کانونهاي دانشجويي مانند دانشگاه تهران و دانشگاه ملي نيز شبهاي شعر برپا ميشد. من، «محمدعلي سپانلو»، «نادرپور»، «آتشي» و «منزوي» در اين جلسات شعر ميخوانديم.
طبايي با بيان اين که در پاتوقها، نشستها و انجمنها فقط شعر معيار بود، گفت: در اين جلساتي که برگزار ميشد، فقط شعر معيار بود و ملاحظات ديگر مطرح نبود. ملاحظات سياسي، مالي و آشنايي مهم نبودند و پابهپاي خواندن اشعار، نقد و بررسي هم انجام ميشد. از سوي ديگر، شاعران نظر کساني را که مطرح ميشدند، قبول داشتند، يعني اگر من شاعر نوجواني بودم و شعري ميخواندم و کسي انتقاد ميکرد، «دکتر خانلري» بود که ما همه او را قبول داشتيم.
در اين جلساتي که برگزار ميشد، فقط شعر معيار بود و ملاحظات ديگر مطرح نبود. ملاحظات سياسي، مالي و آشنايي مهم نبودند و پابهپاي خواندن اشعار، نقد و بررسي هم انجام ميشد
در ادامه اين نشست، بهرامي اين پرسش را طرح کرد که دستاورد ادبي جلسات آن روزگار و فضاها و انجمنها در به وجود آوردن شعر ناب چگونه بود؟
طبايي در پاسخ، اظهار کرد: از خروجي اين بحثها ميشد دريافت که ارزش آثار کجاست و نقصها کجاست، يعني در اين جلسات نقصها از چند جهت معلوم ميشدند و از نظر کلام، فرم و دستور برطرف ميشدند.
او ادامه داد: وقتي در روزگار ما کسي براي گذشتگان ارزش قائل نيست، اينگونه ميشود. در حالي که گذشتگان ما پر از نوپردازي هستند. نتيجه اين بيتوجهيها اين ميشود که کتابهاي ما بي مخاطب ميمانند و فروش نميروند. سينماي ما هم همينطور ميشود.
کامران محمدي – نويسنده – نيز که در اين نشست حضور داشت، اين پرسش را از طبايي پرسيد که عابديني گفت، در سالهاي 1340 تا 1350 هياهوسالاري وجود داشت، آيا اينگونه بود؟
طبايي بيان کرد: متأسفانه در شعر سالهاي 1340 تا 1350 و در فضاي ادبي آن سالها، جو هياهوسالاري وجود داشت؛ اما ما در کنار اين هياهوها خلق آثار زيبايي از شاعران بزرگ را هم ميديدم.
در بخش پاياني اين نشست، بهرامي با بيان اين که برگزاري اين جلسات براي ما رويکرد عملي و نظري داشت، گفت: برگزاري اين جلسه نشان داد که ما در اين جلسات ميتوانيم دوستاني را ببينيم که سالهاست آنها را نديدهايم و اينگونه جلسات حتماً زايش دارند.
او همچنين اين پيشنهاد را مطرح کرد که جمعخوانيهايي با حضور شاعران برگزار شود و از عليرضا طبايي خواست که خود آغازگر اين حرکت باشد.
فرآوري: مهسا رضايي
بخش ادبيات تبيان
منابع: خبرگزاري دانشجويان ايران، خبرگزاري مهر