کابوس جدید وسکریون
کابوس جديد وسکريون
نگاهي به فيلم «جيغ4»
سال1996 وسکريون با ساخت «جيغ» خون تازهاي در رگهاي ژانر وحشت به جريان انداخت.
«جيغ» باعث شد فيلم وحشت پس از سالها افول، دوباره طعم خوش موفقيت را بچشد.فروش بالاي «جيغ» در کنار ستايش منتقدان باعث شد تا کريون در همکاري مجدد با کوين ويليامسون فيلمنامهنويسش «جيغ2»(1997) را کارگرداني کند که مانند اغلب دنبالهها به پاي قسمت اول نرسيد ولي از اغلب فيلمهايي که به تقليد از جيغ ساخته شدند، اثر قابل تاملتري بود. «جيغ3» (2000) اما با تمام کوششهاي کريون و ويليامسون گريزي از تکرار مکررات نيافت و حالا پس از گذشت بيش از يک دهه «جيغ4» روي پرده سينماها آمده است.
درست زماني که ادامه جيغ، يک شوخي به نظر ميرسيد وسکريون با «جيغ4» در حال تيزکردن تيغه شمشيرش براي ورود به متافيزيک بود. به طور دقيقتر براي سري فيلمهاي «جيغ» هيچچيز وجود ندارد مگر اينکه روي هدف خود دقيق شوند. هدف بار ديگر داستان جوانانهاي در «وود سبرو» است و ادامهاي بر دنباله فيلمهاي اسلشر که به اندازه ترس در آنها کنايه هم وجود دارد؛ فيلمهاي ترسناک طنزي که سال 2000 با جيغ 3 به وجود آمدند.
«جيغ» نميخواهد اجازه دهد که خوبيها بميرند، نوکمپل، کورتني کاکس و ديويد آرکت در نقش بازمانده، خبرنگار و پليس بازميگردند. در کنارشان نسل جديدي از بازيگران به کار گرفته شدهاند که استعدادهاي جديد هاليوود به حساب ميآيند؛ اما رابرتز، رودي کالکين، کريستين بل، آنا پاکوين و هيدن پانتير. در ميان تعداد زيادي اسم ديگر که براي جذب نسل جديدي از طرفداران طراحي شدهاند.
درست است که فيلم در بعضي صحنههايش ترمزي ميزند و تماشاچي را از جاي خود ميپراند ولي از ترسي که مو را بر تن انسان سيخ کند خبري نيست. اينکه فيلم به چه بخشي بيشتر بها ميدهد، بايد گفت که همان اندازه که به ترس ميپردازد طعنه و کنايه هم ميزند
سوال اصلي مطرح شده توسط قاتل نقابدار اين است چه نوع فيلم ترسناکي مورد علاقه شماست؟ اگر ترس مهمترين عامل است «جيغ4» مورد مناسبي نيست. درست است که فيلم در بعضي صحنههايش ترمزي ميزند و تماشاچي را از جاي خود ميپراند ولي از ترسي که مو را بر تن انسان سيخ کند خبري نيست. اينکه فيلم به چه بخشي بيشتر بها ميدهد، بايد گفت که همان اندازه که به ترس ميپردازد طعنه و کنايه هم ميزند.
خبر خوب اين است که طنز با سطحي بالا و نويسندگي کوين ويليامسون بازگشته؛ ذهن باهوشي که در سال 1996 خالق
جيغ بود. هيچ نگراني در مورد «دفتر خاطرات خون آشام» که او در آن تهيهکننده اجرايي است و تطابق اين دو و از بين رفتن خلاقيت ويليامسون وجود ندارد. ويليامسون هر خط درام را به بهترين شکل به وجود ميآورد به طوري که براي درک تمام اشارات، بعضي صحنهها را بايد بارها ديد.
يک دهه از آخرين باري که کاراکترهاي اصلي را ديديم ميگذرد. سيدني پرسکات (کمپل) تنها کسي است که قاتل نقابدار به دنبال اوست و اين در حالي است که او تنها با خراشها و کوفتگيها و خاطرات بد، جان سالم بهدر ميبرد و هيچکس از اطرافيانش اميد به زندگي در جايي براي 2ساعت را ندارند.
او تمام دردهايش را در کتابي پرفروش نوشته و اکنون به وودسبرو يعني محل اصلي جنايتهاي قاتل نقابدار برگشته است. گايل وتوز(کاکس) گزارشگر بيباک تلويزيون در حال واکاوي ماجرا براي نوشتن کتابي است در حالي که ازدواج او با کلانتر ديويي(آرکت) به بنبست رسيده و حتي ارتقاي ديويي در حد پليس برتر هم راه به جايي نبرده و کمکي به ماجرا نکرده است. اما رابرتز در نقش جيل دختردايي سيدني ظاهر شده است. گرچه آنها با هم بزرگ نشدهاند اما به هم نزديک ميشوند. زندگي جيل بسيار شبيه به زندگي سيدني است با مشکلات مشابه با نامزدش،وجود يک کلوب فيلم ترسناک
به همراه ويدئوهاي زنده وبلاگ.
حتي با تمام تقليد مسخرهاي که وجود دارد، کريون، تلاش بسياري داشته تا سبک شکار شدن افراد را طوري شکل دهد و بازيگران را طوري هدايت کند که مانند جيغ نشود و آنها در همان تله نيفتند که در آن ميجنگند و فرار ميکنند و درصددند که نقاب قاتل را بردارند. تا به امروز همواره قاتل پيدا شده و در انتهاي فيلم از بين رفته و ديگر اعتباري از نقش او نميماند. در واقع يکي از رضايتبخشترين چيزها در مورد «جيغ» راهي است که سازندگانش براي شگفتزده کردن شما ميروند؛ اينکه شما به هر کاراکتر مشکوکيد تا زماني که مرگ او را از بازي حذف کند و روشي که در پايان فيلم به تمام پرسشها درباره انگيزه کثيف قتلها پاسخ داده ميشود.
سينما و تلويزيون تبيان
ساناز مروتي / همشهري