ادعای کشف اثری ناشناخته از سعدی
ادعاي کشف اثري ناشناخته از سعدي
يک مجموعهدار مدعي است که در موزه شخصيش کتابي ناشناخته از سعدي با عنوان «خارستان» دارد ، هرچند داخل کشور اجماعي براي انتساب اين کتاب به نويسنده کتاب گلستان وجود ندارد.
سعدي را با ديوان غزلياتش، بوستان و گلستانش ميشناسند. هر چند هجويات و مکاتباتي هم از سعدي با هم دورههايش مانده اما زبان شيرين و شيواي سعدي، حکايتهاي نغز و اندرزهاي او، اين شاعر را چنان پرآوازه و محبوب کرده است که آوازه شهرت و محبوبيتش از مرزهاي ايران هم فراتر رفته است. حالا اگر در اين ميان کسي پيدا شود و بگويد سعدي علاوه بر اينها کتاب ديگري در همان سبک و سياق گلستان با نام «خارستان» دارد، دوستان ادب فارسي چه واکنشي خواهند داشت؟
اين روزها چنين اتفاقي افتاده و علياصغر جهانگيري که استاد دانشگاه است ادعا ميکند که در موزه شخصيش کتابي ناشناخته از سعدي با عنوان «خارستان» دارد و هرچند داخل کشور بحث و نظر درباره تاييد يا رد انتصاب اين کتاب به نويسنده گلستان وجود دارد، کساني از آن طرف آبها و از دانشگاههاي غربي پيدا شدهاند و تاييد کردهاند که اين کتاب را سعدي نوشته است.
همراه با جهانگيري ، صاحب موزه شخصي و هم صاحب ذوق ادبي که درباره ي خارستان اطلاعاتي مي دهد:
خارستان در بساط يک لبو فروش
در موزه کندلوس (روستاي کندلوس در منطقه کجور)، موزهاي شخصي وجود دارد که يکي از غنيترين موزهها است و من از کودکي اشياء قديمي را که مربوط ميشود به سالهاي 1880 ميلادي تا اواخر دوره قاجاري در اين موزه گرد هم آوردهام. در اين موزه اشياء مختلفي پيدا ميشود که يکي از اين کتابها «خارستان» است.
من «خارستان» را در کودکي در بساط يک لبو فروش ديدم و با اصرار کتاب را گرفتم. اين کتاب تذهيبي به سبک هرات دارد و همراه با مينياتورهاي زيبا و زيادي است، اين کتاب خوشنويسي شده است و در سلامت کامل اين کتاب به دست من رسيد.
دليل انتساب کتاب به سعدي
من با چند سعدي شناس که ميشناختم تماس گرفتم و ماجرا را گفتم. آنها گفتند چنين چيزي سابقه ندارد و در هيچ کتابي به اين کتاب اشاره نشده و به آن ارجاع داده نشده و اين قضيه برايشان باورکردني نبود. تا اينکه «آنجلو پير منتذه» سعديشناس و استاد دانشگاه آلمان اين کتاب را ديد و تاييد کرد که اين کتاب نوشته سعدي است و تاييد او باعث شد که مسئولان نظام و شخصيتها به ديدن اين کتاب بيايند.
از آن روزگاري که من پيگير انتساب اين کتاب بودم سالها ميگذرد. با خيليها صحبت کردم مثل مرحوم ايرج افشار و استاد سادات ناصري و همه اين افراد در جريان «خارستان» بودند.
«خارستان» از کتابخانه سلطنتي فتحعلي شاه قاجار دزديده شده است
هيچ مرجعي درباره اين کتاب وجود ندارد. البته تا آنجايي که پيگيريهاي ما نشان ميدهد، اين کتاب از کتابخانه سلطنتي فتحعلي شاه قاجار سرقت شده و از آنجا به دست خانوادهاي رسيده که مدتها آنجا بوده و سرانجام بعد از سالها آنها کتاب را همراه با کاغذهاي باطله به يک کاغذ فروش ميفروشند و اين تنها ردپايي است که از اين کتاب در تاريخ پيدا کردهايم.
خارستان خارجي نخواهد شد
همان طور که گفتم سعديشناس آلماني انتساب کتاب «خارستان» به سعدي را تاييد کرد و ميخواست به عنوان موضوع رساله به دانشجوهايش بدهد اما من مايل نبودم اين کتاب از ايران خارج شود. چون ما با اين کتاب کار داريم. ميخواهيم در آينده چاپ و منتشرش کنيم و به دست مردم خودمان برسانيم.
ما کميتهاي تشکيل نداديم تا کتاب را به صورت علمي بررسي کنند اما زبان سعدي مشخص است و اين کتاب کاملا زبانش مشابه سعدي در گلستان است.
محتواي «خارستان»
اين کتاب 16 باب دارد که هم شامل شعر ميشود و هم حکايتهايي با قالب نثر و محتواي اين کتاب هم نقد و انتقاد به وضعيت موجود و حاکمان وقت است.
زمان نگارش کتاب
حدود 300 سال پيش. البته اين کتاب رونويسي شده است و جالب اينکه کسي که کتاب را خطاطي کرده، وقتي به لغات سخت و نامانوس خورده آنها را در کتاب توضيح داده است.
من گمان ميکنم چون اين کتاب زبان تند و انتقادي دارد، سعدي از آشکار کردن آن در زمان حياتش امتناع کرده است و در طي اين سالها کتاب مخفي و مستور مانده است. بابهاي اين کتاب به پادشاهان، حکومتها، تربيت اجتماعي و پند و اندرز اختصاص دارد.
زبان سعدي در گلستان و بوستان مثبت است و با ديد مثبت به اتفاقات نگاه ميکند ولي در «خارستان» زبان سعدي انتقادي است و اين موضوع کتابي متفاوت از «خارستان» ميسازد.
درباره انتشار کتاب
من اين روزها بسيار پر مشغله هستم و اگر فراغتي به دست آيد حتما به اين موضوع ميپردازم.
سندي درباره شهر سمنگان در موزه کندلوس
در اين موزه اشياء منحصر به فردي وجود دارد. مثل صفحههايي که روي موم از مظفرالدين شاه و اميراتابک ضبط شده است يا ما سندي داريم مبني بر هويت تاريخي شهر سمنگان، همان جايي که رستم و تهمينه با هم ازدواج کردهاند. اين در حالي است که ميگويند شاهنامه افسانه است. طبق اسنادي که در موزه سمنگان است، سمنگان شهري در جنوب درياي خزر بوده که رستم به اين شهر ميآيد و با تهميه ازدواج ميکند.
فرآوري: رويا فهيم
بخش کتاب و کتابخواني تبيان
منبع: خبرگزاري فارس