مرد یخی در ایستگاه آخر دفاع مقدس
مرد یخی در ایستگاه آخر دفاع مقدس
«بلیتفروش ایستگاه آخر خط یک مترو» و «مرد یخی» مجموعه داستان هایی هستند که مضامین دفاع مقدسی دارند و حکایت پیروزیها، شکستهای کسانی را روایت می کنند که در حراست از سرزمین و کاشانه خویش جنگیدند.
به گزارش خبرآنلاین، «بلیتفروش ایستگاه آخر خط یک مترو»، داستان کوتاهی به قلم پرویز شیشهگران است که با مضامین دفاع مقدسی و در قالب 14 داستان منتشر شده است. این مجموعه روابط میان انسانها و مسائل بین زنان و مردان و نیز نگاه متفاوت نویسنده به جنگ و توجه وی به نکات ظریف در روابط انسانها را روایت می کند. «تولد»، «صفحه سی»، «آخرین عکس»، «غریبه»، «مادربزرگ»، «نفر پنجم»، «نامه»، «انتقام»، «ایستگاه»، «رویا»، «کمد خالی»، «مردن یعنی چه؟»، «بلیتفروش ایستگاه آخر خط یک مترو» و «همسایه دست چپی» از عناوین این کتاب است.
در مقدمه این کتاب میخوانیم: «بخش بزرگی از شبهداستانها، داستانهای کوتاه و بلند آن روزگار و به اقتضای برخی الزامهای برآمده از غیرت دینی و میهنی نوشته میشد، در تناسب میان شتاب وقوع بیوقفه حوادث و ضرورت پاسخگویی به نیازهای فرهنگی، در چهارچوب سادهترین تعریفهای داستان محدود میماند تا با رجوع به تنها یک هدف یعنی رساندن «پیام»، وظیفه نویسنده عجالتاً انجام شود. نادیده گرفتن آن تلاشها، ندیدن صداقت و تعهد شماری از نویسندگان برخاسته از هشت سال حماسه عظیم جانانه رزمندگان و ملت ایران است.»
پرویز شیشهگران متولد سال 1348 و نویسنده و منتقد است که تاکنون آثاری برای نوجوانان و بزرگسالان در نشریات منتشر کرده است.
نوقلمان جوان جنگدیده از نخستین ماههای وقوع تجاوز به خاک ایران اسلامی به سوی تجربهای عظیم و فراسوی حیات متعارف پرتاب شدند و نخستین گامها را برای خلق داستان در این تجربه سترگ برداشتند
بنابر این گزارش، «مرد یخی» نوشته شیرین اسحاقی است که در قالب داستان کوتاه منتشر شده است. از داستانهای کوتاه این مجموعه میتوان به «زیر پلکهایش»، «از کدام طرف باید رفت؟»، «موهای مامان را باد برد!»، «کسی صدای ما را نمیشنود»، «مرد یخی»، «انگار ته دلم نقاره میزنند»، «انتهای رود»، «دیگر عسل نمیخورم!»، «حباب» و «لیلیام کجاست؟» اشاره کرد.
در مقدمه این کتاب آمده است: «نوقلمان جوان جنگدیده از نخستین ماههای وقوع تجاوز به خاک ایران اسلامی به سوی تجربهای عظیم و فراسوی حیات متعارف پرتاب شدند و نخستین گامها را برای خلق داستان در این تجربه سترگ و در این وادی کشف و شهود معناها و شعور ایمانی و آرمانی در زندگی فردی و جمعی خود در جبههها برداشتند. آنها که ذوق و شوقی برای نوشتن در خود دیدند، از همان آغاز جنگ قلم به دست گرفتند و بدون برنامه از پیش تعیین شده نخستین داستانهای جنگ تحمیلی و دفاع مقدس را آفریدند.»
در بخشی از این کتاب آمده است: «فکر میکند اگر ننه و محبوبه مردهاند، کی شالگردن را بافته؟ شلوار گرمکن خط دار بچهگانهای از جارختی آویزان است. شلوار را برمیدارد و با دقت نگاه می کند. نگاهش روی پیراهن زنانه میخکوب میشود. دستهایش با تردید جلو میرود. پیراهن را برمیدارد، بو میکشد. چشمهایش را میبندد و دوباره بو میکشد، بوی تن محبوبه است. فکر میکند اگه هزار سال هم بگذرد، این بو را فراموش نمیکند. ضربان قلبش تند میشود. صورتش داغ میشود و بعد احساس میکند تمام تنش در آتش میسوزد، نگاهش روی زیرپوش رکابی مردانه که زیر جارختی افتاده میماند. زبانش گوشت لزج لثه را لمس میکند...»
تهیه و تنظیم: گروه کتاب تبیان - محمد بیگدلی