می خواهم از خدا بنویسم

تنها صدا صداست که باقی ست ، بگذار از صدا بنویسم/ دلبستگی به خلق ندارم، می خواهم از خدا بنویسم/ می خواهم این دو روزه ی باقی، گوشه نشین زلف تو باشم/ بر صُفّه ی صفا بنشینم، از بُقعه ی بقا بنویسم/ ...
بازدید :
زمان تقریبی مطالعه :

مي خواهم از خدا بنويسم

تنها صدا صداست که باقي ست ، بگذار از صدا بنويسم

دلبستگي به خلق ندارم، مي خواهم از خدا بنويسم

مي خواهم اين دو روزه ي باقي،  گوشه نشين زلف تو باشم

بر صُفّه ي صفا بنشينم، از بُقعه ي بقا بنويسم

آزاد از خواص و عوامي، از خود رها شوم به تمامي

تا چند با فريب نشينم، تا چند از ريا بنويسم

من کيستم که دل به تو بندم، بادا به سوي دوست برندم

تو کيستي که از تو بگويم،  آخر چرا تو را بنويسم

از بي نشان اين همه ماتم، مي مانم از چه چيز بگويم

از بي کجاي اين همه اندوه، مي مانم  از کجا بنويسم

حالم خوش است و دوست ندارم، دستي به روي دست گذارم

تنها همين به چلّه نشينم، تنها همين دعا بنويسم

از مهر و قهر او نبريدم، مي خواهم آنچنان که شنيدم

از بيم و از اميد بگويم،  از خوف و از رجا بنويسم

مي خواهم از هميشه رساتر، از چند و چون راه بپرسم

مي خواهم از "چگونه" بگويم، مي خواهم از "چرا" بنويسم

از شهر دود و شهوت و آهن  رفتم به عصر آتش و شيون

فرصت نبود تا که بگويم، فرصت نبود تا بنويسم

حالي بر آن سرم که از اين پس، سر از درون چاه برآرم

هر شام از مدينه بگويم، از ظهر کربلا بنويسم

من بنده ي علي و رضايم ، بگذار تا به خويش بيايم

از حضرت علي(ع) بسرايم، از حضرت رضا(ع) بنويسم

 

 

در موج خيز فتنه هبا و هدر مشو

 

غوغاي چشم و راز زبان را نگاه کن

دل را ببين، هر آينه جان را نگاه کن

ما سوختيم و آنچه که اندوختيم سوخت

از سود ما مپرس، زيان را نگاه کن

هر روز زندگان زمين ضجّه مي زنند

هر شام مردگان جهان را نگاه کن

از ياد رفته ايم و به تاراج مي رويم

کالاي حسرتيم ، دکان را نگاه کن

زخم نهان و آه عيان را که ديده اي

آه نهان و زخم عيان را نگاه کن

دنبال ماه زخمي من بيش از اين مگرد

شبهاي ابري رمضان را نگاه کن

قد قامت نماز ريا خالي از خداست

حي علي الصلاة اذان را نگاه کن

موساي من! سراغ خدا مي روي ، مرو

حال مرا بپرس، شبان را نگاه کن

بگذر ز جستجوي غريبانه ي دلم

قبر بدون نام و نشان را نگاه کن

در موج خيز فتنه هبا و هدر مشو

راه امين و خط امان را نگاه کن

دجّاله ها به خانه ي دل رخنه کرده اند

تنهايي امام زمان(عج) را نگاه کن!

 

عليرضا قزوه

مطالب مرتبط:

كاروان از هفت شهر عشق و عرفان بگذرد

حادثه ي هستي

خون خدا

بوي سيب

مقرب درگاه

«بشکن دوباره هسته را»

آتش بس عليرضا قزوه و عبدالجبار كاكايي

 

 

 

تهيه و تنظيم براي تبيان: مهسا رضايي - ادبيات

 

مطالب مرتبط مجموعه :
آخرین مطالب سایت