فريد جينگل برد، در راه شیری
فريد جينگل برد، در راه شيري
سه مطلب كوتاه درباره تلويزيون، هنر و سينما.
آنها نگران زمين هستند!
«فريد جينگل برد» در مجموعه تلويزيوني «خانه سبز» را يادتان هست؟ بازيگر اين نقش در همان روزها نشان داد كه درصدد كشف قالبهاي جديد و نوآوري است. رامبد جوان در كارهاي بعدي اش هم چه در عرصه بازيگري و چه در عرصه كارگرداني نشان داد به دنبال زبان خاص خودش است. اين موضوع حتي در اجراهاي تلويزيوني او هم به چشم ميخورد. او اين روزها مشغول كارگرداني مجموعه تلويزيوني «مسافران» است كه روزهاي زوج و جمعه از شبكه سيما پخش ميشود.
اصولاً داستانهايي كه به فضا و آدمهاي فضايي ميپردازد براي مخاطب جالب است. رامبد جوان هم با آگاهي از اين موضوع به سراغ آن رفتهاست. داستان مجموعه به زندگي اعضاي كنفدراسيون راه شيري ميپردازد كه مدتي است نگران اهالي زمين هستند، چرا كه ساكنان سياره زمين بدون ملاحظه مشغول تخريب محيط زيست خود هستند و نادانسته تعادل كهشكان را بههم زده اند و...
اگر در فيلمهاي ديگر موجودات فضايي بدجنس و تخريبگرند، در اين كار موجودات فضايي دوستداشتني، مهربان و نگران آدمهاي زميني هستند.
نكته خندهدار رفتارهاي آدمهاي فضايي در تضاد با آدمهاي زميني است. رفتار ناهيد، بهرام، شهاب و ستاره با ساده لوحي و ناآشنايي آنان با مناسبات زندگي شهري، اصطلاحات روزمره و از همه مهمتر مواجهه آنان با مردم نكتهاي است كه كارگردان و نويسندگان روي آن دست گذاشتهاند. نكاتي كه قرار است بازتابي از رفتارهاي ما انسانهاي زميني باشد.
طنزهاي هر شبي يا طنزهايي كه هر شب پخش ميشوند، اين ويژگي را دارند كه بتوانند در مقابل عقايد و نظرات مردم خود را تغيير دهند. مخاطب نياز دارد نكات تازهتري را ببيند كه هم تازگي و هم جذابيت داشته باشد.
اگر در ابتداي پخش هنوز مخاطبان جذب كار نشده بودند و اگر در ابتدا داستان حول فضا و زندگي آدم فضاييهايي ميچرخيد به تدريج داستان زمينيتر شد و به عبارت ديگر يخ داستان باز شد. چرا كه كارگردان و نويسنده تشخيص دادند كه نياز است براساس نظرات مردم تغييراتي در كار ايجاد كنند.
به نظر ميرسد به تدريج مسافران دارد مخاطبان خودش را پيدا ميكند. در حقيقت اين تغييرات و حتي اضافه شدن شخصيتهاي جديد به كار نشان از اين دارد كه رامبد جوان به عنوان كارگردان در تلاش براي ايجاد نوآوري است و مي خواهد كه مخاطبان بيشتري را جذب كند.
نقاش سينمايي
شايد نام «نورمن راكوِل» را نشنيده باشي، اما «استيون اسپيلبرگ» و «جرج لوكاس» را حتماً ميشناسي؛ دو فيلمساز امريكايي كه آثارشان جزو معروفترين فيلمهاي جهان و تاريخ سينماهستند: «ئيتي»، «جنگ ستارگان» و... . حالا اين سه نفر چه ارتباطي با هم دارند؟ اسپيلبرگ و لوكاس از طرفداران سفت و سخت راكول هستند و هر كدامشان يك عالم از كارهاي او را خريده و در مجموعه شخصيشان نگه داشتهاند. راكول تصويرگر مشهور امريكايي است كه البته سال 1978 در 84 سالگي از دنيا رفته اما همچنان از معروفترين هنرمندان كشورش به حساب ميآيد. حالا قرار است اسپيلبرگ و لوكاس بيشتر از 50 نقاشي و تصويرگري راكول را كه در مجموعههاي شخصيشان نگه ميدارند در «مؤسسه اسميتسون»، يكي از موزههاي امريكا به نمايش در بياورند.
يكي از موضوعهايي كه اين نمايشگاه روي آن متمركز ميشود تأثير نقاشيهاي راكول بر فيلمهاي اين دو كارگردان است. درضمن با اين دو فيلم ساز گفتوگوهايي هم درباره آثار راكول شده كه قرار است فيلمهاي آنها در نمايشگاه به نمايش در بيايند.
«سايه هنرمند»، اثر راكوِل
يكي از دليلهايي كه باعث شده اسپيلبرگ و لوكاس به نقاشيهاي راكول توجه خاصي نشان بدهند نزديكي نگاه اين تصويرگر به نگاه و ديد سينمايي است. او در نقاشيهايش توجه خاصي به نور داشته است و اين كه نور چه تأثيري بر جلوه چيزها ميگذارد. اين همان چيزي است كه يك كارگردان در هر صحنه فيلمش به آن توجه ميكند. زاويه ديد و كادرهايي هم كه راكول انتخاب كرده، به زاويهها و كادرهاي سينمايي نزديك است. اسپيلبرگ و لوكاس، هر دو گفتهاند كه راكول استاد داستانگويي بوده است،او به راحتي ميتوانسته داستاني را فقط در يك قاب براي مخاطبش تعريف كند و اين هم باز اتفاقي است كه در تكتك قابهاي يك فيلم ميافتد.
«ويرجينيا مكلنبرگ» يكي از مسئولان مؤسسه اسميتسون ميگويد راكول يك بار در گفتههايش به اين موضوع اشاره كرده كه عاشق كارگرداني است و اگر تصويرگر نميشد، حتماً فيلمساز ميشد.
قديميترين نقاشي اين نمايشگاه به نام «پليووسفرانزي» به مجموعه لوكاس تعلق دارد. «سايه هنرمند» هم يكي ديگر از كارهاي راكول است كه در همين مجموعه قرار دارد؛ در عوض يكي از مشهورترين كارهاي راكول بهنام «آزادي بيان» متعلق به اسپيلبرگ است. در اين نقاشي، مردي در حال سخنراني ديده ميشود و مردم دورش جمع شدهاند و به حرفهايش گوش ميدهند؛ از چهره آنها پيداست كه خيلي با حرفهاي سخنران موافق نيستند اما دارند با احترام به او گوش ميدهند.
تكتك نقاشيهايي كه اسپيلبرگ و لوكاس در مجموعههاي شخصي شان نگهميدارند براي آنها معني خاصي دارد. آن دو بعضي از اين نقاشيها را براي اين خريده و نگه داشتهاند كه آنها را به خنده مياندازند!
اسباب بازيها در راهند
با آن كه قسمت سوم انيميشن كامپيوتري «قصه اسباببازي»به نمايش عمومي در نيامده است، ولي سازندگان آن بحث توليد چهارمين قسمت اين مجموعه فيلم را مطرح كردهاند.«قصه اسباب بازي 3» حدود دو ماه ديگر به روي پرده سينماها ميرود و دو شخصيت اصلي آن يعني «وودي» و «باز» با ورود به يك مهدكودك، با ماجراجوييهاي تازهاي روبهرو ميشوند. قسمت اول و دوم فيلم در سالهاي 1995 و 1999 ساخته شدند و فاصله زمان نمايش قسمت دوم و سوم به يازده سال ميرسد. همين مسئله باعث تعجب بسياري از تماشاگران شده است.
«قصه اسباببازي» اولين انيميشن كامپيوتري تاريخ سينما بود كه كمپاني والتديزني آن را با همكاري شركت پيكسار تهيه كرد. منتقدان سينمايي از اين فيلم، به عنوان انقلابي در تاريخ انيميشن اسم بردهند.
دو قسمت اول اين انيميشن توسط «جان لستر» كارگرداني شد. اما كارگرداني قسمت سوم را لياونكريچ انجام داده است. به احتمال فراوان قسمت چهارم فيلم را دوباره لستر كارگرداني خواهد كرد. تفاوت اصلي قسمت سوم با دو قسمت قبلي اين است كه اين بار تماشاگران كوچك و بزرگ فيلم ميتوانند آن را به صورت سه بعدي در روي پرده سينما تماشا كنند. بچهها و خانوادههاي آنها تابستان امسال استقبال خوبي از نسخههاي
سه بعدي انيميشنهاي «بالا»، «عصر يخي 3» و «هيولاها عليه بيگانههاي فضايي» كردند.اين روزها يك تيم سه نفره مشغول نوشتن فيلمنامه قسمت چهارم« قصه اسباببازي» هستند. قرار است اسباب بازيهاي ريز و درشت اين مجموعه فيلم، اينبار به يك مكان تازه سفر كنند و با عروسكها و آدمهاي جديدي آشنا شوند.
منبع : همشهري
تنظيم براي تبيان : مسعود عجمي